نمایش مسخرهٔ خامنهای بههر چیزی شبیه است جز انتخابات. اسم نمایشی را که در آن ۶دلقک یک نقش را بازی میکنند، چه میشود گذاشت؟ حالا وقتی در این نمایش مسخره، بهتقلید از انتخاباتهای معمول، «مناظره» هم برگزار میشود، دیگر نور علی نور میشود! مِثل آن آبلهرویی است که زگیل هم درآورد. افتضاحی سوار بر افتضاح دیگر!
بهاصطلاح مناظرهٔ کاندیداهای سرسپرده در شعبده انتخابات خامنهای بهحدی مفتضح بود که داد تبلیغاتچیهای خود رژیم را هم درآورد. رسانههای حکومتی آن را «نامناظره» و «بیرمق و ناامید کننده» و «میزگرد» توصیف کردند. یکی از این رسانهها نوشت: «تا اینجا مناظره موفق شد بخش عمدهیی از مرددین شرکت در انتخابات را بهطور کلی منصرف کند» (مستقل آنلاین ـ ۲۹خرداد).
روزنامه حکومتی فرهیختگان نوشت: «بحثهای عموماً تکراری نامزدها که در میزگردهای اقتصادی هم مطرح شده بود کمکی بهافزایش مشارکت نخواهد کرد».
روزنامه حکومتی سازندگی نوشت: «اولین مناظره بهگونهیی طراحی شده بود که سه مجری برنامه مدام با پرگویی اصل مراسم را بهتعویق میانداختند».
در این بهاصطلاح مناظره ۶بازیگر این سیرک مبتذل مثلاً میخواستند دربارهٔ اقتصاد که موضوع مناظره بود، حرف بزنند؛ اما دریغ که بهجز کلیگوییهای تکراری، یک کلمه بگویند که طرح و برنامهشان برای مرمت این اقتصاد ویران چیست. البته نمیتوانستند و حرفی هم نداشتند که بزنند؛ چرا که اولاً در رژیم دزدسالار هیچ طرح و برنامهیی جز چپاول حداکثری مردم معنی ندارد، ثانیاً، ولیفقیه ارتجاع هم دهنهشان را کشیده بود که مبادا یک کلمه غلط اضافی بهزبان بیاورند و حتی در حد مناظرههای نمایشی دورههای قبل هم وارد معقولات شوند.
علاوه بر خود خامنهای که چند بار بازیگران سیرکش را از «تهمت زدن و بدگویی و لجنپراکنی» علیه همدیگر و در واقع علیه نظام برحذر داشت، گماشتههای او در نمایشهای جمعه اخیر هم بهدلقکهای کذایی هشدار میدادند که «نخواهند با سیاهنمایی علیه نظام رأی بیاورند» (آخوند احمد خاتمی ـ نمایش جمعهٔ تهران). همچنین گوشزد میکردند «آقایان هم انشاالله شئون را رعایت میکنند تذکرات رهبری دربارهٔ ادب انتخاباتی را همه باید مد نظر داشته باشند» (آخوند حسینی همدانی ـ نمایش جمعهٔ کرج).
دلیل این هشدارها روشن است؛ پس از هلاکت رئیسی جلاد و در گرداب بحرانهای مرگبار، رژیم بسا ضعیفتر و شکنندهتر از همیشه بهشدت میترسد که مبادا با این نمایشها شکافی باز شود و از آن چیزهایی بیرون بزند که دیگر نتوان آن را مهار کرد.
با این همه و بهرغم همهٔ تمهیدات کنترلی، اما در همین «نامناظره» هم قطراتی از بحران درونی رژیم و وضعیت انفجاری کنونی نشت کرد که شنیدن برخی از آنها بهزحمتش میارزد:
قاضیزاده که همه او را کاندیدای پوششی میدانند، با اشاره بهاظهارات سایر همکاران گفت: «حرفهای کلی باز شنیدیم، حرفهایی که قبلاً تکرار شده... و در عمل یک دهه برای ما اقتصاد منفی ایجاد کرده».
قالیباف گفت: «همه اندیشمندانمان و صاحبنظران بهت زدهاند؛ بعد میگوییم چرا اساتید ما مهاجرت میکنند؟».
پزشکیان گفت: «۴۰سال است هی داریم میگوییم درستش میکنیم! اما روزبهروز پولمان بدتر میشود، قدرت خرید مردم بدتر میشود. میگوییم پول میدهیم وقتی میخواهی پول چاپ کنی بدهی هم، پولت بیارزش میشود پول از کجا میخواهی بیاوری؟».
زاکانی در واکنش بهحرفهای پزشکیان گفت: «آقای پزشکیان نکات کلی را بیان کردند که در واقع همه چیز را بههمه چیز گره زدند نتیجتا معلوم نشد چی شد! تهش هم درآمد که نمیتوانیم! من تعجب کردم چه جوری ایشان نامزد ریاستجمهوری شده. اسباب تعجب ماست».
پزشکیان هم در جواب زاکانی دزدی میلیاردی او را بهرخش کشید و گفت: «برادرمان آقای زاکانی هم فقط اگر لطف کنند قرارداد با چین را شفاف بکنند بعد بگن پولش از محل بانک مرکزی ایران در چین است یا از منابع کشور چین است...» .
اما این سگ دعواها هم نتوانست توجه مردم را جلب کند و گزارشها حاکی از آن است که مردم محل سگ بهاین نمایش مسخره نگذاشتند و خیلیها اصلاً خبر نداشتند که بهاصطلاح مناظرهیی در کار است. تا آنجا که کانال تلگرامی سپاه پاسداران با اذعان بهاین واقعیت نوشت: «مناظره اول را میتوان مناظره آخر حساب کرد. میتوان حدس زد قطعیترین تأثیر این مناظره این است که مناظرههای بعدی کمتر دیده خواهد شد».
کار بهکجا رسیده که مردهشور هم بهحال مرده گریه میکند!