تردید نکنیم که ابعاد، آثار، دامنه و عمق قیام آبان ۹۸ را باید از فاصلههای دورتری شناخت. این قیام گرسنگان و جوانان و نیروهای بالندهٔ اجتماعی، ناقوس و بانگ هوشیارکننده بر جامعهٔ ایران دمیده و شوک و بهت و هراس در سراپردهٔ نظام آخوندها افکنده است.
این قیام خط فاصل بین جامعه و حاکمیت را پس از قیام دی ۹۶ بارها پررنگتر و عمق آن را ژرفتر نموده است. الآن دیگر مسألهٔ ایران نفی تمامیت نظام ولایت فقیه است. باندهای درونی رژیم تماماً تعیینتکلیف شده و همه سر و ته یک کرباس هستند. مردم ایران دیدند که حسن روحانی زرورق ریایی حقوق و قانون را از خود جدا کرد و جامهٔ چکمهپوشان فاشیستها را به تن کرد. دولت او حتی دور تمام ایران را حصار و قطع ارتباط کشید. این است ماهیت تمام عناصر سوگندخورده به ولایت فقیه در کلیت نظام آخوندی.
نظام آخوندی آخرین مختصاتش را در بهاصطلاح خطابههای نمازهای ریایی جمعهٔ گذشته به فرمودهٔ ولایت فقیه، به نمایش گذاشت. گوریل نظام(احمد خاتمی) که در زمرهٔ سوپر فاشیستهای ولایی است، زهر نظام را بالا آورد و استیصال و بنبست آن را به گوش همه رساند: ادامهٔ تهدید، سرکوب، جنایت و البته تیغ و تیغکشی و نعره از ته چاه!
در نعرههای مستأصل گوریل نظام میشد دامنه، عمق و ابعاد و آثار قیام خلق قهرمان ایران را دریافت. نمایشهای نماز جمعهٔ نظام بهترین گواهی از هوشیاری نسل جوان ایران و ضربات استراتژیک در به بنبست کشاندن نظام آخوندیسم بود.
هم امامان مزور نظام و هم رئیس جانی قوه قضاییه بهطور آشکار عیان کردند که هیچ گشایش و راه خروجی برای نظام ولایت فقیه متصور نیست و کماکان باید مثل گذشته بر پاشنهٔ جنایت بایستد. جنایتی که حاصلی جز بازآفرینی خشم بیشتر و هر بار گستردهتر از گذشته نداشته و نخواهد داشت. به اعتراف خودیهای نظام، ابعاد خشم و تهاجم قیام آبان ۹۸ به اضعاف از قیام ۹۶ بیشتر و غیرقابل قیاس است. باز هم به اعتراف خودیهای نظام، این سازماندهی و نظم و هماهنگی و سرعت عمل جوانان ایران ناشی از قیام دی ۹۶ بوده که نسل جوان ایران خود را مهیای سرنگونی حاکمیت ولایت فقیه نموده است.
اکنون استیصال و بنبست سراپردهٔ نظام را درنوردیده و به هذیانگویی بلاهتبار برای زمینهچینی جنایت بیشتر روی آوردهاند. بلاهت و شانتاژی که از منظر مردم و جوانان قهرمان ایران چیزی جز آب در هاون کوفتنهای تکراری همراه با نتایج معکوس نیست. نسل جوانی که از پس هر قیامی خروشانتر و هدفمندتر و صیقلخوردهتر به میدان میآید، توپ میانتهی گوریل نظام و دژخیم قوه قضاییه و دستگاه تبلیغاتی ولایت فقیه را به پشیزی هم نمیگیرد:
زنگار با مرمر چه تواند کرد
یا غل و زنجیر با توفان
یا زندان و اعدام با ایران؟
این نعرهها همه از ته چاه بنبست بر اثر ضربات شهابسنگهای عظیم قیام آبان ۹۸ بر نظام کلانفاسد آخوندیسم است. طرفهٔ روزگار را بنگر که میخواهند مردمان خشمگین و داوطلب نبرد با هیولای ایرانخوار را مجازات کنند! این واکنشها نشان میدهند که قدرت تدبیر و تفکر و توان تشخیص، از دماغ و ضمیر نظام ولایت فقیه و تمامیت ارکان و اجزایش رخت بربسته است؛ آنقدر که جز به استمرار جنایت و تشدید بگیر و ببند، نمیتوانند فکر کنند. این، همان مرحله نهایی دیکتاتوریها است که شنیدن صدای قیام و انقلاب هم دردی دوا نمیکند و دروازهای نمیگشاید.
واقعیت این است که قیام آبان ۹۸ مشقی را بر صفحات سیاسی و اجتماعی ایران نوشت که باید همگان آن را بخوانند تا بتوانند خط سیری را که این مشق نشان میدهد، درک کنند. این مشق را مردمان و جوانانی نوشتهاند که از فاصلهٔ حیرتانگیز طبقاتی با پشتوانهٔ سرکوب و جنایت سیاسی بهستوه آمدهاند. حالا بگذار تمام صاحبان نظام آخوندی به خط شوند و برای ایران بهستوه آمده و خشمگین از ۴۱سال دزدی و جنایت، خط و نشان بکشند.
روزی ویکتور هوگو، نویسنده و شاعر شهیر فرانسوی، گفت: «آن کس که با زبان چکش فکر میکند و حرف میزند، همیشه دنبال میخ میگردد». بدبختی و استیصال نظام آخوندی این است که از پس ۴دهه سیاست چکشی، دیگر کسی وقعی به آن نخواهد گذاشت و چکشکوبی در نماز جمعه و تریبونهای نظام هم، پیشاپیش پاسخش را از قیام آبان ۹۸ گرفته است.