چهارده سال از زمینلرزه ۶٫۶ریشتری که به مدت سیزده ثانیه شهر بم و مناطق اطراف آن در شرق استان کرمان را لرزاند گذشته است. زلزله ویرانگری که علاوه بر تخریب کامل بیش از نود درصد ساختمانهای شهر، ویرانی ارگ بم با ۲۵۰۰سال قدمت را نیز بهمراه داشت. زلزلهای که به تعبیر کارشناسان همین حکومت قابل پیشبینی و پیشگیری بود چرا که پیش از زمینلرزه اصلی سه پیش لرزه روی داد که دو تای آن حوالی ساعت ۲۴و سومی ۴۵دقیقه قبل از زلزله اصلی اتفاق افتاد. اما از آنجا که حاکمیت غارتگر و فاسد ولایتفقیه کمترین پیوند و عاطفهای با مردم میهن ندارد نه تنها در زمینه پیشگیری از خرابیهای زلزله، با توجه به زلزله خیز بودن ایران، کوچکترین اقدامی نکرده و نمیکند بلکه بعد از زلزله هم کارنامهی جز تخریب و چپاول حقوق مردم زندگی باخته ندارد.
شاهد آن، مطلبی است در سایت حکومتی دنیای اقتصاد 5دیماه 96 تحت عنوان زلزله بم، فاجعه مکرر. در این مطلب ضمن اشاره به بیلیاقتی و ناکارآمدی متولیان دزد حکومتی اعتراف میکند و مینویسد: «هنگامی که مثلاً چند لرزه کوچک رخ میدهد و احتمال رخداد زمینلرزهای مهم ممکن است وجود داشته باشد، اگر دستورالعملی از قبل برای تخلیه مکانهای جمعی باشد، میتوان ریسک فجایعی مانند بم را تا حدی کم کرد، ولی واقعیت آن است که مسؤلان محلی هم با نبود چنین دستورالعمل و شرح وظایفی و با عدم اطلاع از آنچه باید و میتوانند انجام دهند، عملاً کاری نمیتوانستند و نتوانستند انجام دهند. تنها دستگاه لرزهنگاری که در محل وجود داشت دستگاه شتابنگاری بود که بهصورت خط خاموش (off-line) کار میکرد (و همچنان با همان کیفیت کار میکند) بنابراین هیچ امکان هشدار پیشهنگام هم وجود نداشت و همچنان نیز امکان هشدار پیش هنگام زلزله در ایران وجود ندارد».
این منبع در ادامه ضمن استناد به سخنان یکی از کارشناسان زلزله که 4سال قبل از وقوع زلزله بم، این زلزله را پیشبینی کرده بود اضافه میکند: «در ۲۰مهرماه ۱۳۷۸در استانداری کرمان یک سخنرانی در مورد خطر زلزله در استان کرمان داشتم و آنجا در مورد خطر زلزلههای بعدی در استان کرمان صحبت کردم و از جمله بیان کردم که شهر بم در کنار گسل فعال بم قرار گرفته و گسل بم مدتهای طولانی است که زمینلرزه مهمی نداشته است و در صورت رخداد زمینلرزه، حادثهیی مانند زلزله ۱۳۵۷طبس در بم قابل انتظار است. این مسأله همان موقع در سال ۱۳۷۸در خبرگزاری جمهوری اسلامی منعکس شد و در روز زلزله ۱۳۸۲بم هم مجدداً بهصورت خبر از آرشیو خبرهای ۴سال قبل از آن یافت شد و مجدداً مخابره شد. به هر حال محل خطرناکی مانند بم را میتوانستیم از قبل تشخیص دهیم و تشخیص هم دادیم و اعلام هم کردیم، ولی زمان رخداد را نمیتوانستیم بیان کنیم».
کافی است خاطرنشان کنیم نتیجه نادیده گرفتن این هشدارهای کارشناسانه از سوی حاکمیت غارت و چپاول آخوندی، بنا به اعتراف رسانههای حکومتی، 33هزار و 489نفر کشته و حدود 17هزار و 500نفر زخمی بهمراه داشت. همچنین در این زلزله 24هزار و 283واحد مسکونی شهری، 10هزار و 145واحد مسکونی روستایی و 3326واحد تجاری تخریب شد. همچنین 976واحد مسکونی شهری، 12هزار و 252واحد مسکونی روستایی، 524واحد تجاری و 141واحد صنعتی خسارت دیدند. هیأت بانک جهانی میزان خسارتهای مادی این زمینلرزه را یک میلیارد و پانصد میلیون دلار برآورد کرده است و آمارها نشان داد این زمینلرزه 5204کودک بیسرپرست (2331نفر فاقد پدر و مادر و 2871نفر فاقد پدر یا مادر) بر جا گذاشته است. (خبرگزاری حکومتی ایسنا 4دیماه 96).
اما دردناکتر از فاجعه جانکاه زلزله بم، آنچه بیش هر چیز دیگر امروز بر شهر بم و جسم و جان و روان ساکنان و بازماندگان این زلزله سنگینی میکند شرایط اسفبار زندگی برای بازماندگان این زلزله است چرا که علاوه بر وضعیت بهغایت دردناک بهداشت و درمان مردم شهر، هنوز هم بسیاری از بازماندگان این مصیبت بزرگ خانه و سرپناهی ندارند و همچنان شبهای سرد زمستان را در وضعیت مشقت باری طی میکنند.
شرایط مشقتبار ساکنان شهر آن هم بعد از گذشت 15سال از آن زلزله ویرانگر تا آنجا فاجعهبار است که تمامی رسانههای حکومتی مجبور شدهاند در سالگرد این فاجعه ملی گوشههایی از درد و رنج مردم را به تصویر بکشند و این چنین اعتراف کنند:
-سایت حکومتی کرمان نو 4دیماه 96 تحت عنوان «14سال پس از زلزله بم، هنوز افسردهایم» گوشهیی از درد و رنج بیکران مردم محروم این خطه از میهن را بهنقل از رئیس بهزیستی شهر بم این چنین بازتاب میدهد: «روحیه ما در این شهر خیلی بد است. با یک تکان و زمینلرزه همهچیز در خانوادهها به هم میریزد؛ ما افسردهایم. از وقتی زلزله کرمانشاه آمده، دوباره بحث وضع روانی زلزلهزدهها و نوع رسیدگیها به آنها داغ شده. من فکر میکنم در همه این سالها اما وضع روانی مردم بم روزبهروز بدتر شده؛ وقتی وارد شهر میشوی و با مردم صحبت میکنی، کاملاً با شهر افسردهای روبهرو میشوی. مردم وضع روحی خوبی بعد این همه سال ندارند و بسیار از این بابت که رسیدگیهای روانی به آنها کافی نبوده، گله دارند... شما الآن اگر بروید با مردم صحبت کنید، میبینید که بهدلیل زلزلههای کرمانشاه و کرمان، مردم بسیار به هم ریختهاند؛ یعنی اگر بروید کلینیکهای روانپزشکی بم را نگاه کنید، پر شده است از افرادی که آمدهاند برای مشاوره و درمان. از وقتی زلزله سر پل ذهاب آمده، همسر من کلاً به هم ریخته، آرام و قرار ندارد و بارها به مشاورمان مراجعه کردیم؛ مادر همسرم، خواهرم و پدرم هم همینطور».
همین منبع در ادامه با تأکید به اینکه هنوز آثار ویرانیهای زلزله در شهر وجود دارد و این موضوع روزانه مردم را اذیت میکند اضافه میکند: «غیر از خود کسانی که در زمان زلزله آسیب دیدند، نسلی است که بعد از زلزله به دنیا آمدند. با این وضع، جوانان آینده بم هم افسرده خواهند بود؛ چون به بچههای کنونی هم توجه خاصی نشده است. جالب است که خیلی از بازماندگان زلزله برای اینکه بتوانند به زندگی برگردند، بچه آوردند و این بچهها الآن شرایط خوبی ندارند.
ناگفته پیداست در نتیجه این سیاستهای ضدمردمی حاکمیت ولایت، باندهای مافیایی وابسته به رژیم، چنان میدان عمل وسیعی پیدا کردهاند که امروز آثار آن را در افزایش بیسابقه آسیبهای اجتماعی در این شهرستان بوضوح میتوان مشاهده کرد تا آنجا که رئیس بهزیستی شهرستان بم این چنین اذعان میکند: «ما کمیتهیی را برای آسیبهای اجتماعی در کرمان تشکیل داده بودیم و متأسفانه بم، رتبه اول اعتیاد، همسرآزاری و کودکآزاری را داشت... من به بعضی محلات سر زدم که اعتیاد در میان مردمش بیداد میکرد. متأسفانه آمار منسجمی از آنها وجود ندارد و اگر باشد نمیخواهند که رسانهیی شود».
-سایت حکومتی بهار 5دیماه 96 تحت عنوان امروزِ بم، آینده سرپل ذهاب؟ با تأکید به اینکه «با گذشت نزدیک به دو ماه از زلزله سرپل ذهاب و ازگله، این روزها تداعیگر 14سال پیش است» مینویسد: «فاجعهای که در روز زمینلرزه بم بر این شهر رفت در قرن گذشته در ایران بیمانند بود، غمی سنگین که هنوز هم بر شانه مردم این شهر سنگینی میکند، شهری که ۹۰هزار نفر جمعیت داشت و تنها یکسوم از ساکنانش سالم ماندند و در آمار رسمی و خوشبینانه ۲۶هزار ۲۷۱نفر کشته، ۳۰هزار نفر زخمی و هزاران زن و کودک بیسرپرست شدند... بهمعنای واقعی ۷۰درصد شهر بم کامل از بین رفت و تراژدی رقم خورد که هنوز پسلرزههایش دل مردم شهر بم را میلرزاند و به گفته مدیرکل بهزیستی کرمان پس لرزههای روحی و روانی بم هنوز هم در این شهر قربانی میگیرد
سایت حکومتی بهار در ادامه شرایط بهغایت دردناک مردم بم را چنین توصیف مینماید: «این شهر هنوز هم زخمهای سنگینی بر سینه دارد و بسیاری از طرحهای بازسازی اجرا نشدهاند، کوچهها خاکی است و ارگ بم هنوز هم بازسازی نشده است، بسیاری از بناهای تاریخی شهر بهحال خود رها شدهاند، جادههای روستایی خاکی است و دهها مدرسه کانکسی در شهر وجود دارد. صدها نفر در حاشیه شهر در کانکس زندگی میکنند و بسیاری از خانههای شهر هم نیمه کاره رها شدهاند چون مردم پولی برای اتمام خانهها ندارند. مردم زیر بار تسهیلات بازسازی شهر مقروض شدهاند و با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکنند.
از سوی دیگر جاده بم – کرمان؛ یکی از مشهور ترین پروژههایی است که از زمان بروز زمینلرزه بهدلیل بیپولی زمینگیر شده است. این جاده که در چندین فاز مختلف قرار شد دو بانده شود حالا بهعنوان خطرناکترین جاده کرمان در رأس فهرست مناطق حادثه خیز استان کرمان قرار دارد. نکته جالب این است که پس از گذشت سالها هماکنون تنها کار احداث ۷کیلومتر از باند دوم جاده باقی مانده است اما نبود اعتبار پیچ مشکلات این جاده را بیش از هر زمان دیگر با گرهای کور مواجه کرده است.
نکته دیگر وجود تنها یک بیمارستان ۹۶تختخوابی در این شهر است این بیمارستان که قرار است بار ساکنان شرق استان کرمان را به دوش بکشد به ۴۰۰هزار نفر خدمات رسانی میکند. نتیجه این عدم تناسب راهاندازی دهها تخت غیرمصوب در بیمارستان است که در راهروها و معبرهای بیمارستان قرار گرفتهاند.
با وجود همه این مسائل و کمیها و کاستیها و کمبودهایی که حالا با گذشت 14سال هنوز هم دست از سر بم و بم نشینان بر نمیدارد، سر پل ذهاب هم این روزها ویرانهای دیگر است که بهطور قطع آیندهای شبیه به امروز بم را سپری خواهد کرد. بم امروز و همین طور مدیریت بحران در سر پل ذهاب که این روزها شاهد آن بودیم ثابت کرد که مسئولان تنها به دادن قولهایی کفایت میکنند و بهوضوح بعد از گذشت چندی سر پل ذهاب هم به فراموشی سپرده خواهد شد. با همان خرابهها، با همان مردمی که در دل خاک آرمیدهاند، با همان مدرسههای کانکسی و با همان تنهاییها... .»
-خبرگزاری حکومتی ایسنا 23آبانماه 96 گوشه دیگری از رنج بازماندگان زلزله بم را که نشاندهنده طینت ضدانسانی اوباش حاکم بر میهن است در ارتباط با آسیب دیدگان این فاجعه چنین بازتاب داده است: «انجمن ضایعه نخاعی بم در سال ۸۴یعنی دو سال بعد از زلزله بم تأسیس شد. این انجمن حالا ۱۳۶عضو دارد که ۶۰درصد از اعضای آن در زلزله دچار ضایعه نخاعی شدهاند. آن طور که مسئولان انجمن میگویند شهر بم بالاترین آمار ضایعه نخاعی کشور را دارد. پیش از زلزله فقط سه نفر در بم دچار ضایعه نخاعی بودهاند؛ یک نفر بر اثر تصادف و دو نفر مادرزادی اما بعد از زلزله این آمار هم زیر و رو شد، مثل خیلی چیزهای دیگر. لابد فکر میکنید با این آمار بالای ضایعه نخاعی، حتماً ساخت جدید بم شهری مناسب برای معلولان است؛ شهری بدون مانع و با امکانات کافی و مناسب برای آنان. بهتر است درباره مشکلات معلولان این شهر از زبان خودشان بشنوید».
این روزنامه حکومتی در ادامه مطلب خود ضمن مصاحبه با چند معلول این زلزله طینت درنده و ضدانسانی حاکمیت فاسد آخوندی را در صبحت با یکی از این معلولان به روشنترین صورت نشان داده و مینویسد: «جمیله حجتآبادی ۴۸ساله هم در زلزله بم دچار ضایعه نخاعی شد. عصا در دست دارد. میگوید هنوز قطع نخاع کامل نشده و تا قطع نخاع کامل کمرش به مویی بند است. دو فرزند دارد و بعد از گذشت ۱۴سال از زلزله هنوز در کانکس زندگی میکند. ماهی ۱۳۰هزار تومان برای زندگی در کانکس میپردازد؛ کانکسی که از ما میخواهد ببینیمش؛ ببینیم که او در چه شرایط سختی زندگی میکند. زلزله فقط یک طرف ماجراست.
خانه جمیله در واقع دو اتاق تو در توی فلزی است؛ همان کانکس. از در خبری نیست جز پارچهای آویخته. دستشویی و حمام هم توی حیاط است؛ دورش را با فلز پوشاندهاند. توی حیاط کوچک خانهشان مثل اغلب خانههای بم نخلی سر برافراشته. جمیله عصا زنان دو اتاق تو در تویش را نشانم میدهد. پسر و دختر جمیله هم در خانه هستند.
او میگوید: «چند روز پیش اینجا مار دیدیم. نمیدانی با چه سختی اینجا زندگی میکنیم! هیچ درآمد خاصی هم نداریم، فقط یارانه و کمکهای بهزیستی. نمیتوانم راه بروم. مجبورم از این ور به آن ور اتاق بخزم. نخاع من به یک مو بند است و هر آن احتمال دارد قطع نخاع کامل شوم. من به جهنم، این دو بچه چه گناهی دارند؟ حق ندارند یک زندگی خوب داشته باشند و مثل همه بچهها بزرگ شوند؟».
همه خواسته جمیله این است که از کانکس بیرون بیایند و مثل بقیه در یک خانه زندگی کنند. خانهیی از آجر و شن. سامان پسر ۸ساله جمیله با آن لحن بامزهاش میگوید: «دوست دارم ارتوپد شوم و پاهای مادرم را خوب کنم».
شاهد آن، مطلبی است در سایت حکومتی دنیای اقتصاد 5دیماه 96 تحت عنوان زلزله بم، فاجعه مکرر. در این مطلب ضمن اشاره به بیلیاقتی و ناکارآمدی متولیان دزد حکومتی اعتراف میکند و مینویسد: «هنگامی که مثلاً چند لرزه کوچک رخ میدهد و احتمال رخداد زمینلرزهای مهم ممکن است وجود داشته باشد، اگر دستورالعملی از قبل برای تخلیه مکانهای جمعی باشد، میتوان ریسک فجایعی مانند بم را تا حدی کم کرد، ولی واقعیت آن است که مسؤلان محلی هم با نبود چنین دستورالعمل و شرح وظایفی و با عدم اطلاع از آنچه باید و میتوانند انجام دهند، عملاً کاری نمیتوانستند و نتوانستند انجام دهند. تنها دستگاه لرزهنگاری که در محل وجود داشت دستگاه شتابنگاری بود که بهصورت خط خاموش (off-line) کار میکرد (و همچنان با همان کیفیت کار میکند) بنابراین هیچ امکان هشدار پیشهنگام هم وجود نداشت و همچنان نیز امکان هشدار پیش هنگام زلزله در ایران وجود ندارد».
این منبع در ادامه ضمن استناد به سخنان یکی از کارشناسان زلزله که 4سال قبل از وقوع زلزله بم، این زلزله را پیشبینی کرده بود اضافه میکند: «در ۲۰مهرماه ۱۳۷۸در استانداری کرمان یک سخنرانی در مورد خطر زلزله در استان کرمان داشتم و آنجا در مورد خطر زلزلههای بعدی در استان کرمان صحبت کردم و از جمله بیان کردم که شهر بم در کنار گسل فعال بم قرار گرفته و گسل بم مدتهای طولانی است که زمینلرزه مهمی نداشته است و در صورت رخداد زمینلرزه، حادثهیی مانند زلزله ۱۳۵۷طبس در بم قابل انتظار است. این مسأله همان موقع در سال ۱۳۷۸در خبرگزاری جمهوری اسلامی منعکس شد و در روز زلزله ۱۳۸۲بم هم مجدداً بهصورت خبر از آرشیو خبرهای ۴سال قبل از آن یافت شد و مجدداً مخابره شد. به هر حال محل خطرناکی مانند بم را میتوانستیم از قبل تشخیص دهیم و تشخیص هم دادیم و اعلام هم کردیم، ولی زمان رخداد را نمیتوانستیم بیان کنیم».
کافی است خاطرنشان کنیم نتیجه نادیده گرفتن این هشدارهای کارشناسانه از سوی حاکمیت غارت و چپاول آخوندی، بنا به اعتراف رسانههای حکومتی، 33هزار و 489نفر کشته و حدود 17هزار و 500نفر زخمی بهمراه داشت. همچنین در این زلزله 24هزار و 283واحد مسکونی شهری، 10هزار و 145واحد مسکونی روستایی و 3326واحد تجاری تخریب شد. همچنین 976واحد مسکونی شهری، 12هزار و 252واحد مسکونی روستایی، 524واحد تجاری و 141واحد صنعتی خسارت دیدند. هیأت بانک جهانی میزان خسارتهای مادی این زمینلرزه را یک میلیارد و پانصد میلیون دلار برآورد کرده است و آمارها نشان داد این زمینلرزه 5204کودک بیسرپرست (2331نفر فاقد پدر و مادر و 2871نفر فاقد پدر یا مادر) بر جا گذاشته است. (خبرگزاری حکومتی ایسنا 4دیماه 96).
اما دردناکتر از فاجعه جانکاه زلزله بم، آنچه بیش هر چیز دیگر امروز بر شهر بم و جسم و جان و روان ساکنان و بازماندگان این زلزله سنگینی میکند شرایط اسفبار زندگی برای بازماندگان این زلزله است چرا که علاوه بر وضعیت بهغایت دردناک بهداشت و درمان مردم شهر، هنوز هم بسیاری از بازماندگان این مصیبت بزرگ خانه و سرپناهی ندارند و همچنان شبهای سرد زمستان را در وضعیت مشقت باری طی میکنند.
شرایط مشقتبار ساکنان شهر آن هم بعد از گذشت 15سال از آن زلزله ویرانگر تا آنجا فاجعهبار است که تمامی رسانههای حکومتی مجبور شدهاند در سالگرد این فاجعه ملی گوشههایی از درد و رنج مردم را به تصویر بکشند و این چنین اعتراف کنند:
-سایت حکومتی کرمان نو 4دیماه 96 تحت عنوان «14سال پس از زلزله بم، هنوز افسردهایم» گوشهیی از درد و رنج بیکران مردم محروم این خطه از میهن را بهنقل از رئیس بهزیستی شهر بم این چنین بازتاب میدهد: «روحیه ما در این شهر خیلی بد است. با یک تکان و زمینلرزه همهچیز در خانوادهها به هم میریزد؛ ما افسردهایم. از وقتی زلزله کرمانشاه آمده، دوباره بحث وضع روانی زلزلهزدهها و نوع رسیدگیها به آنها داغ شده. من فکر میکنم در همه این سالها اما وضع روانی مردم بم روزبهروز بدتر شده؛ وقتی وارد شهر میشوی و با مردم صحبت میکنی، کاملاً با شهر افسردهای روبهرو میشوی. مردم وضع روحی خوبی بعد این همه سال ندارند و بسیار از این بابت که رسیدگیهای روانی به آنها کافی نبوده، گله دارند... شما الآن اگر بروید با مردم صحبت کنید، میبینید که بهدلیل زلزلههای کرمانشاه و کرمان، مردم بسیار به هم ریختهاند؛ یعنی اگر بروید کلینیکهای روانپزشکی بم را نگاه کنید، پر شده است از افرادی که آمدهاند برای مشاوره و درمان. از وقتی زلزله سر پل ذهاب آمده، همسر من کلاً به هم ریخته، آرام و قرار ندارد و بارها به مشاورمان مراجعه کردیم؛ مادر همسرم، خواهرم و پدرم هم همینطور».
همین منبع در ادامه با تأکید به اینکه هنوز آثار ویرانیهای زلزله در شهر وجود دارد و این موضوع روزانه مردم را اذیت میکند اضافه میکند: «غیر از خود کسانی که در زمان زلزله آسیب دیدند، نسلی است که بعد از زلزله به دنیا آمدند. با این وضع، جوانان آینده بم هم افسرده خواهند بود؛ چون به بچههای کنونی هم توجه خاصی نشده است. جالب است که خیلی از بازماندگان زلزله برای اینکه بتوانند به زندگی برگردند، بچه آوردند و این بچهها الآن شرایط خوبی ندارند.
ناگفته پیداست در نتیجه این سیاستهای ضدمردمی حاکمیت ولایت، باندهای مافیایی وابسته به رژیم، چنان میدان عمل وسیعی پیدا کردهاند که امروز آثار آن را در افزایش بیسابقه آسیبهای اجتماعی در این شهرستان بوضوح میتوان مشاهده کرد تا آنجا که رئیس بهزیستی شهرستان بم این چنین اذعان میکند: «ما کمیتهیی را برای آسیبهای اجتماعی در کرمان تشکیل داده بودیم و متأسفانه بم، رتبه اول اعتیاد، همسرآزاری و کودکآزاری را داشت... من به بعضی محلات سر زدم که اعتیاد در میان مردمش بیداد میکرد. متأسفانه آمار منسجمی از آنها وجود ندارد و اگر باشد نمیخواهند که رسانهیی شود».
-سایت حکومتی بهار 5دیماه 96 تحت عنوان امروزِ بم، آینده سرپل ذهاب؟ با تأکید به اینکه «با گذشت نزدیک به دو ماه از زلزله سرپل ذهاب و ازگله، این روزها تداعیگر 14سال پیش است» مینویسد: «فاجعهای که در روز زمینلرزه بم بر این شهر رفت در قرن گذشته در ایران بیمانند بود، غمی سنگین که هنوز هم بر شانه مردم این شهر سنگینی میکند، شهری که ۹۰هزار نفر جمعیت داشت و تنها یکسوم از ساکنانش سالم ماندند و در آمار رسمی و خوشبینانه ۲۶هزار ۲۷۱نفر کشته، ۳۰هزار نفر زخمی و هزاران زن و کودک بیسرپرست شدند... بهمعنای واقعی ۷۰درصد شهر بم کامل از بین رفت و تراژدی رقم خورد که هنوز پسلرزههایش دل مردم شهر بم را میلرزاند و به گفته مدیرکل بهزیستی کرمان پس لرزههای روحی و روانی بم هنوز هم در این شهر قربانی میگیرد
سایت حکومتی بهار در ادامه شرایط بهغایت دردناک مردم بم را چنین توصیف مینماید: «این شهر هنوز هم زخمهای سنگینی بر سینه دارد و بسیاری از طرحهای بازسازی اجرا نشدهاند، کوچهها خاکی است و ارگ بم هنوز هم بازسازی نشده است، بسیاری از بناهای تاریخی شهر بهحال خود رها شدهاند، جادههای روستایی خاکی است و دهها مدرسه کانکسی در شهر وجود دارد. صدها نفر در حاشیه شهر در کانکس زندگی میکنند و بسیاری از خانههای شهر هم نیمه کاره رها شدهاند چون مردم پولی برای اتمام خانهها ندارند. مردم زیر بار تسهیلات بازسازی شهر مقروض شدهاند و با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکنند.
از سوی دیگر جاده بم – کرمان؛ یکی از مشهور ترین پروژههایی است که از زمان بروز زمینلرزه بهدلیل بیپولی زمینگیر شده است. این جاده که در چندین فاز مختلف قرار شد دو بانده شود حالا بهعنوان خطرناکترین جاده کرمان در رأس فهرست مناطق حادثه خیز استان کرمان قرار دارد. نکته جالب این است که پس از گذشت سالها هماکنون تنها کار احداث ۷کیلومتر از باند دوم جاده باقی مانده است اما نبود اعتبار پیچ مشکلات این جاده را بیش از هر زمان دیگر با گرهای کور مواجه کرده است.
نکته دیگر وجود تنها یک بیمارستان ۹۶تختخوابی در این شهر است این بیمارستان که قرار است بار ساکنان شرق استان کرمان را به دوش بکشد به ۴۰۰هزار نفر خدمات رسانی میکند. نتیجه این عدم تناسب راهاندازی دهها تخت غیرمصوب در بیمارستان است که در راهروها و معبرهای بیمارستان قرار گرفتهاند.
با وجود همه این مسائل و کمیها و کاستیها و کمبودهایی که حالا با گذشت 14سال هنوز هم دست از سر بم و بم نشینان بر نمیدارد، سر پل ذهاب هم این روزها ویرانهای دیگر است که بهطور قطع آیندهای شبیه به امروز بم را سپری خواهد کرد. بم امروز و همین طور مدیریت بحران در سر پل ذهاب که این روزها شاهد آن بودیم ثابت کرد که مسئولان تنها به دادن قولهایی کفایت میکنند و بهوضوح بعد از گذشت چندی سر پل ذهاب هم به فراموشی سپرده خواهد شد. با همان خرابهها، با همان مردمی که در دل خاک آرمیدهاند، با همان مدرسههای کانکسی و با همان تنهاییها... .»
-خبرگزاری حکومتی ایسنا 23آبانماه 96 گوشه دیگری از رنج بازماندگان زلزله بم را که نشاندهنده طینت ضدانسانی اوباش حاکم بر میهن است در ارتباط با آسیب دیدگان این فاجعه چنین بازتاب داده است: «انجمن ضایعه نخاعی بم در سال ۸۴یعنی دو سال بعد از زلزله بم تأسیس شد. این انجمن حالا ۱۳۶عضو دارد که ۶۰درصد از اعضای آن در زلزله دچار ضایعه نخاعی شدهاند. آن طور که مسئولان انجمن میگویند شهر بم بالاترین آمار ضایعه نخاعی کشور را دارد. پیش از زلزله فقط سه نفر در بم دچار ضایعه نخاعی بودهاند؛ یک نفر بر اثر تصادف و دو نفر مادرزادی اما بعد از زلزله این آمار هم زیر و رو شد، مثل خیلی چیزهای دیگر. لابد فکر میکنید با این آمار بالای ضایعه نخاعی، حتماً ساخت جدید بم شهری مناسب برای معلولان است؛ شهری بدون مانع و با امکانات کافی و مناسب برای آنان. بهتر است درباره مشکلات معلولان این شهر از زبان خودشان بشنوید».
این روزنامه حکومتی در ادامه مطلب خود ضمن مصاحبه با چند معلول این زلزله طینت درنده و ضدانسانی حاکمیت فاسد آخوندی را در صبحت با یکی از این معلولان به روشنترین صورت نشان داده و مینویسد: «جمیله حجتآبادی ۴۸ساله هم در زلزله بم دچار ضایعه نخاعی شد. عصا در دست دارد. میگوید هنوز قطع نخاع کامل نشده و تا قطع نخاع کامل کمرش به مویی بند است. دو فرزند دارد و بعد از گذشت ۱۴سال از زلزله هنوز در کانکس زندگی میکند. ماهی ۱۳۰هزار تومان برای زندگی در کانکس میپردازد؛ کانکسی که از ما میخواهد ببینیمش؛ ببینیم که او در چه شرایط سختی زندگی میکند. زلزله فقط یک طرف ماجراست.
خانه جمیله در واقع دو اتاق تو در توی فلزی است؛ همان کانکس. از در خبری نیست جز پارچهای آویخته. دستشویی و حمام هم توی حیاط است؛ دورش را با فلز پوشاندهاند. توی حیاط کوچک خانهشان مثل اغلب خانههای بم نخلی سر برافراشته. جمیله عصا زنان دو اتاق تو در تویش را نشانم میدهد. پسر و دختر جمیله هم در خانه هستند.
او میگوید: «چند روز پیش اینجا مار دیدیم. نمیدانی با چه سختی اینجا زندگی میکنیم! هیچ درآمد خاصی هم نداریم، فقط یارانه و کمکهای بهزیستی. نمیتوانم راه بروم. مجبورم از این ور به آن ور اتاق بخزم. نخاع من به یک مو بند است و هر آن احتمال دارد قطع نخاع کامل شوم. من به جهنم، این دو بچه چه گناهی دارند؟ حق ندارند یک زندگی خوب داشته باشند و مثل همه بچهها بزرگ شوند؟».
همه خواسته جمیله این است که از کانکس بیرون بیایند و مثل بقیه در یک خانه زندگی کنند. خانهیی از آجر و شن. سامان پسر ۸ساله جمیله با آن لحن بامزهاش میگوید: «دوست دارم ارتوپد شوم و پاهای مادرم را خوب کنم».