با گران شدن روزافزون کالاهای اولیه، مردم فقیر خصوصاً کارگران بیش از پیش با تنگنا مواجه میشوند.
گرانی و تورم با شتاب بالا سفرهها را خالی و استخوانهای مردم را خرد میکند. این دو پدیده شوم محصول سیاست غارتگرانه آخوندها است که زندگی مردم ایران را در سطح فقیرترین کشورهای جهان قرار داده است.
گرانیها تقریباً همه کالاها را در برگرفته است، مسکن، نان، گوشت، روغن خوارکی، برنج، چای، میوه، خودرو و...
در بسیاری از کشورها با وجود بحران کرونا دولتها به مردم و بهخصوص اقشار آسیبپذیر کمک کرده و میکنند، اما رژیم آخوندی نه تنها مردم بیدفاع را در میدان جنگ کرونا رها کرده، بلکه با گران کردن اجناس و مواد غذایی باری سنگین بر بارهای آنها افزوده است.
بیش از ۱۴میلیون خانواده کارگری اکنون سفرههای خالی را در پیش رو دارند.
در زمینه بالا رفتن قیمت مرغ دو نفر از خریداران این کالا در مصاحبه با تلویزیون حکومتی میگویند «یک دونه مرغ شده ۵۰هزار تومان».
بار هزینه معیشت بر زندگی فقیرانه کارگران در شرایطی است که مرکز پژوهشهای مجلس آخوندی در گزارش خود نوشت در اثر بحران کرونا بین ۲. ۴ تا ۶. ۸میلیون نفر بیکار میشوند (سایت مرکز پژوهشهای مجلس ۹اردیبهشت ۹۹).
اینجا هم دست سردمداران حاکمیت و مافیاهای وابسته به آنها در گرانی مواد غذایی مورد نیاز سفرههای مردم بهخصوص کارگران دخیل است.
یکی از اقلام مورد نیاز مردم شکر است که در مورد گرانی سرسامآور قیمت آن رضا بیگی عضو مجلس ارتجاع روز ۳تیر ۹۹ در جلسه علنی گفت: «بهترین موضوع در این خصوص همان ماجرای شکر است. شکر امروز در بازار خرده فروشی کیلویی ۱۰هزار تومان به فروش میرسد. قیمت جهانی شکر ۲۲۰دلار است یعنی هر کیلو شکر میشود ۲۲سنت . با هزینه سربار ۲۵سنت یعنی یک چهارم دلار. اگر دلار ۲۰تومن امروز دولت آقای روحانی ببینیم یعنی قیمت آن باید ۵هزار تومن باشد نه دههزار تومن در حالی که ما برای خریدن این شکر ارز ۴۲۰۰تومن دادیم» (تلویزیون حکومتی ۳تیر۹۹).
واردکنندگان غارتگر وابسته به حاکمیت با دلار ۴۲۰۰تومانی شکر وارد میکنند که قیمت آن هر کیلو ۱۰۵۰تومان تمام میشود، اما با ده برابر قیمت به مردم میفروشند.
نمونه دیگر برنج تولید داخل که یکی از با کیفیتترین برنجهای جهان است، که اختلاف قیمت آن بین مراکز تولید تا بازار مصرف دو برابر است. مابهالتفاوت این اختلاف به جیب مافیای برنج یعنی پاسداران سیاسی و اقتصادی همین رژیم میرود.
در مورد تمامی محصولات کشاورزی همین قانون حاکم است، مافیاهای وابسته به حاکمیت بقیه محصولات کشاورزی و محصولات باغات و صیفیجات را به قیمت ناچیز از کشاورزان زحمتکش میخرند اما با قیمت چند برابر در بازار به مردم میفروشند.
فشار بار معیشت زندگی بر کارگران ایران در شرایطی است که حداقل دستمزد کارگر یک میلیون ۹۲۰هزار تومان است، یعنی ۸۳دلار و کمتر از ۳دلار در روز و دستمزد سالیانه او نزدیک به هزار دلار میشود.
حقوق سالانه کارگران در ایران در مقایسه با سایر کارگران در کشورهای مختلف بسیار اندک و ناچیز است.
یک کارگر در لیبی روزانه ۱۲دلار یعنی سالانه ۴۳۰۰دلار و بیش از ۴برابر کارگر ایرانی حقوق میگیرد.
در عراق جنگزده یک کارگر سالانه ۲۷۰۰دلار و بیش از دو و نیم برابر ایران حقوق میگیرد.
در عمان کارگر سالانه ۱۰هزار و۲۶۰دلار و در ترکیه ۷هزار و۱۴۶دلار و در عربستان ۹۶۰۰دلار حقوق میگیرد.
دستمزد کارگر در کشورهای پیشرفته اصلاً قابل مقایسه با این رژیم نیست، حداقل دستمزد سالیانه در آمریکا ۳۱هزار و ۶۸۰دلا ر یعنی بیش از ۳۰برابر حقوق کارگر در ایران است، در کره جنوبی کارگر ساعتی ۶. ۴دلار یعنی نزدیک به ۱۸برابر ایران حقوق میگیرد.
حقوق کارگر در ایران را با هر کشور دیگر هم که مقایسه کنیم اوضاع به همین منوال است.
خامنهای و سایر سردمداران حاکمیت، سرمایههای این کشور را صرف موشکپرانی و جنگافروزی و هزینههای سرکوب همین مردم میکنند.
پاسدار تنگسیری سرکرده نیروی دریایی سپاه در این رابطه گفت: «سپاه در تمام سواحل جنوب شهرهای موشکی ایجاد کرده است» (خبرگزاری فارس ۱۵تیر۹۴)
همچنین ۲۰تیر۹۹ خبرگزاری حکومتی مهر از رونمایی شبیهساز هواپیما توسط نصیرزاده سرکرده نیروی هوایی ارتش خامنهای خبر داد
خارج از اینکه این تبلیغات تماماً بلوفهای رژیم است و سلاحهای آن در مقابل سلاحهای پیشرفته امروزی اصلاً به حساب نمیآید، اما خامنهای هزاران میلیارد تومان را در این پهنه صرف کرده که نتیجه آن برای مردم صرفاً فقر و بیچارگی آنها است.
رژیمی که از هر فرصتی برای کسب درآمد استفاده میکند و با صادرات اقلام مورد نیاز مردم نمک بر زخمهای عمیق تهدیدستان و محرومان کشور میپاشد و با راهانداختن مافیای عرضه مواد غذایی و میوهجات در داخل، مواد مورد نیاز مردم را با قیمتهای گزاف و چند برابر به آنها میفروشند.
مافیای صادرات اقلام غذایی مورد نیاز مردم به خارج از کشور هم با صدور این اقلام قیمتها در داخل کشور را روزبهروز بالاتر میبرند و سفره مردم را از آنها خالی میکنند.
در این میان این کارگران هستند که با حداقل دستمزد، بیشترین فشار را در زندگی تحمل میکنند و روزبهروز تعداد بیشتری به صف تهیدستان و گرسنگان افزوده میشود. صفی شعلهور، با ظرفیتی آتشین که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و هر لحظه ممکن است به حریق تبدیل شود؛
حریقی در شبستان شیخ!