لقلقهٔ زبان سران متوحش ارتجاع و خلیفهسرای لرزان آن این روزها شده است «کنفرانس واشنگتن». آنها هر جا که مینشینند و بلند میشوند، نسبت به تبعات این کنفرانس به هم هشدار میدهند. هر کدام سعی میکنند در عربدهکشی و المشنگه بهپا کردن و البته سوزوگداز و روضهخوانی از دیگری گوی سبقت بربایند. یکی از آنها تازه یادش افتاده است که آقای مایک پنس، معاون رئیس جمهور سابق آمریکا نیز با خانم مریم رجوی دیدار داشته است! در حالی که این دیدار در تاریخ ۲تیر ۱۴۰۱ صورت گرفته و ۶ماه از آن گذشته است؛ ولی به نظر میرسد داغ آن هنوز در اردوی ارتجاع تازه است (۱).
هاشمینژاد، سرکرده بنیاد پوششی وزارت اطلاعات به نام هابیلیان، علاوه بر سخنرانی پمپئو و دیگر شخصیتهای آمریکایی در کنفرانس واشنگتن، به حمایت اکثریت کنگرهٔ آمریکا از مجاهدین نیز اشاره میکند تا نتیجه بگیرد که گزینهٔ مطلوب برای آینده ایران مجاهدین و آلترناتیو دمکراتیک شورای ملی مقاومت بهرهبری خانم مریم رجوی است.
انعکاس خبر از سوی رسانههای حکومتی بهگونهیی است که گویا در خلال این کنفرانس برای ایران آزاد فردا یک رئیس جمهور برگزیده شده است. یعنی گویا شخصیتهای آمریکایی هوادار مقاومت ایران این انتخاب را انجام دادهاند.
اگر بخواهیم سلسلهیی از این نوع بازخوردها را ردیف کنیم از اصل مطلب دور میشویم. سؤال این است که چه اتفاقی رخ داده که دستگاه شیطانسازی آخوندی به جایگاه و موقعیت رئیس جمهور منتخب مقاومت در این برهه از انقلاب دمکراتیک مردم ایران واکنش نشان داده است؟
***
از حواشی و مغلطهها که بگذریم، واکنش هیستریک به این کنفرانس بیانگر دو واقعیت متقن است:
ـ استراتژی آتش جواب آتش و کانونهای شورشی در قیام سراسری کارآیی و تأثیرگذاری خود را نشان داده است. جوانان قیامی با الهام از این استراتژی، به خطر بزرگی برای حاکمیت بالغ شدهاند. چیزی که به کابوس دائمی خامنهای و اعوان و انصارش تبدیل شده است. این در حالی است که در شرایط انقلابی ایران هر نوع تبلیغ و شیطانسازی علیه مجاهدین و خانم مریم رجوی نتیجهٔ معکوس خواهد داد. این شیطانسازیها نوعی آدرسدادن آلترناتیو دمکراتیک به جوانانی است که پس از دههها تحریف و دروغپردازی دارند با حقیقت و سرگذشت مجاهدین آشنا میشوند.
ـ آلترناتیوتراشی از سوی وزارت بدنام به پیسی خورده و حکومت مجبور است با زبان معکوس به نقش آلترناتیو دمکراتیک شورای ملی مقاومت، برنامهٔ ۱۰مادهای خانم مریم رجوی، مجاهدین و تشکیلات آنان بهعنوان سلسلهجنبان و پیشبرنده تحولات اذعان نماید (۲).
پروپاگاندای آخوندی میکوشد از یکسو با پررنگ کردن آمریکا وانمود کند که آمریکاییها دارند خط براندازی را در ایران پیش میبرند. از دیگرسو با چسباندن مجاهدین به آمریکا، محبوبیت آنها را در اذهان کاهش دهد و برای خود مفری از سرنگونی بجوید. حال آنکه این حنا دیگر رنگی ندارد. شاه نیز همیشه میگفت دست خارجیها در کار است تا سلطنت او را بیثبات کنند. قیامآفرینان این پروپاگاندای لو رفته را به پشیزی نمیخرند. محل مصرف این نوع شیطانسازی برای سراپا نگهداشتن بدنهٔ روحیه باخته و هراسان حاکمیت است. کاربرد دیگر آن نیز هشدار دادن به ریزشیها و خواص است که حواسشان باشد، خطر مجاهدین و براندازی جدی است و باید در مقابل آن به بیعت مجدد با خامنهای بگرایند.
مردم ایران از قبل به این رژیم گفتهاند که «دشمن ما همینجاست»؛ در دارالخلافهٔ خامنهای. جای دور نباید رفت. حمایتهای دوستان آمریکایی، مرهون پیشبرد یک دیپلماسی انقلابی از سوی مجاهدین طی سالیان طولانی است. مجاهدین قیمت این دیپلماسی را با خون و رنج خویش پرداختهاند. امروزه به یمن پشتوانهٔ انقلابی، تاریخچهای از فداکاری و لیست مطول شهیدانشان، جهان دارد به درستی راهی که پیمودهاند اذعان میکند. این در حالی است که سیاست مماشات و حمایتهای آمریکا و اروپا از این رژیم هنوز ادامه دارد. خانم مریم رجوی در سخنرانی خویش در کنفرانس واشنگتن از این سیاست آشکارا انتقاد کرد:
«متأسفانه دیپلماسی آمریکا تلاش میکند، خطوط قرمز خامنهای را رعایت کند.
با اتخاذ خطوطی دوگانه: آمریکا در رویکرد رسانهیی سرکوبگری رژیم را سرزنش میکند و همدردی رقیقی با بخشی از اعتراضات میکند و در سیاست عملی، برای رسیدن به توافق با رژیم تلاش میکند.
در حالیکه خامنهای در سخنرانی علنی هر شکلی از توافق بر سر برنامه اتمی را رد میکند؛ اما مخفیانه، درها را برای تبادل پیامها از طریق واسطهها باز میگذارد.
او میخواهد اطمینان حاصل کند که مذاکره اتمی با گروه ۱ + ۵ ادامه پیدا کند زیرا رژیم به استمرار مذاکره با غرب برای مقابله با قیامها نیاز دارد.
زمان آن رسیده که دولتهای غرب به این سیاست پایان داده و صدای مردم و مقاومت مردم ایران را بشنوند که مشعل مقاومت برای آزادی را طی چهار دهه با پرداخت سنگینترین بها، شعلهور نگهداشتهاند».
پانوشت:
(۱) «مایک پنس شخصیت سیاسی آمریکا بلند شد رفت به آلبانی، با آن خانم نشست، با مجاهدین نشست و گفت ادارهکنندگان ایران، فقط اینها هستند، سلطنتطلب و سلطنتطلبها کیها باشند؟» (آملی، امام جمعه اردبیل. تلویزیون شبکه سبلان. ۲دی ۱۴۰۱)
(۲) در این زمینه یک رسانهٔ بسیجی به نام «باشگاه خبرنگاران جوان» نوشته است:
«مجاهدین سابقه کنشگری علیه حکومت پهلوی و نظام را داشته است. همین سابقه، تصویر ذهنی مثبتی در اذهان ناآگاه به تاریخ دربارهٔ مجاهدین ایجاد میکند و این سازمان را بهعنوان جریانی حقطلب که بههیچ نظم سیاسی باج نداده است، میشناساند».
«توان مجاهدین در تجهیز میلیشیا و سازوبرگ سایبری و اطلاعاتی، عامل دیگری است که غربیها را برای حمایت از مجاهدین، مشتاق ساخته است».
«قدرت تشکیلاتی، موجب شده تا مریم رجوی و فرقهٔ او، به بهترین گزینه برای نقشه آمریکاییها برای فردای ایران تبدیل شوند».
«[اینها] موجب شده غربیها مریم رجوی را در هالهای از آزادیخواهی فروببرند و مدعی باشند که او دارد تمام زندگیاش را برای آبادانی فردای ایران هزینه میکند» (۱ دی ۱۴۰۱).