بعید بهنظر میرسد...
با شناختی که از عمود خیمهٔ نظام داریم بعید بهنظر میرسد که خامنهای در وسط هیر و ویر کرونا از غار قرنطینه خارج شده باشد تا به نوچهها و پاچهگیرها و آتش بهاختیارهایش بگوید: «آهای بس کنید»! مثل بچهٔ آدم سرجایتان بنشینید!
بعید بهنظر میرسد منظور او، ترمز کشیدن در جنگ قدرت باشد. در دست او نیست که این ترمز را بکشد؛ وانگهی ترمزهای نظام در سراشیبی سرنگونی و سقوط، دیرگاهی است که بریدهاند. ترمزی در کار نیست. طینت قدرت و مناسبات تو در تو و در هم تنیدهٔ آن، شاخ و شانهکشیدن باندها را اجتنابناپذیر میکند. هر چه قیف قدرت تنگتر میشود، بحرانها بیشتر دهان میگشایند و تنش در رأس حاکمیت بالاتر میگیرد.
دور از احتیاط است که خامنهای در شرایطی که بیش از هر زمان به مجلس ولایی برای روی هم سوار کردن شترگاوپلنگی به اسم «دولت جوان و مؤمن حزباللهی» نیاز دارد به دلخور کردن و از تک و تا انداختن آنها روی بیاورد.
دهنکجی به ولیفقیه کرک و پر ریخته!
از همهٔ اینها گذشته چه کسی در این بالبشو، برای مقام عظمای ولایت تره خرد میکند؟ هنوز یک روز از آمریکایی خواندن هتاکان آنچنانی نگذشته بود، که خبرنگار برنا به سراغ علی اصغر عنابستانی، عضو مجلس ارتجاع از سبزوار رفت تا ببیند تأثیر فرمایشات حضرت آقا روی او چه بوده است. او نیز صاف صاف برگشت و به خبرنگار گفت:
«قطعا توهین به رئیس جمهور بد است اما روحانی نازک نارنجی شده است! رهبری که مصداق برای این توهینها تعیین نکردهاند» (انتخاب. ۴آبان۹۹).
ترجمه این جمله به زبان کوچه و بازار یعنی اینکه حضرت آقا کشک سابیدهاند! همین و تمام! بماند که با یک جملهٔ دیگر حرف خود را چهارمیخه کرد:
«حرف در مصداق است که چه کلامی هتک حرمت محسوب میشود یا نمیشود. توئیت خود به روحانی را توهین نمیدانم. انشاالله همه با هم تمرین کنیم تا احترام یکدیگر را نگهداریم».
خطر عاجل
با این ملاحظات، نمیشود گفت خامنهای رعایت فاصلهٔ اجتماعی با کرونا را کنار گذاشته و ریسک حضور در بین اعضای کابینهٔ روحانی را بهجان خریده که بیاید و بگوید که به هم هتک حرمت نکنید. موضوع باید عمیقتر و خطر عاجلتر از اینها باشد.
از این معما هنگامی میتوانیم رمزگشایی کنیم که پارامتر سالگرد قیام آبان را وارد محاسبات کنیم. واقعیت این است که در گیرودار کرونا، اوضاع انفجاری جامعه، محاصره و تحریمهای نفسگیر و نیز بحرانهای کمرشکن اقتصادی که تا قحطی نان و آب پیش رفته، خامنهای از تکرار آبانی دیگر بهشدت میهراسد. بستهبندی استیضاح روحانی و مهر پایان زدن بر آن نیز از این رهگذر قابل تأمل و تحلیل است. وقتی خامنهای میگوید هتاکی روش آمریکایی است، منظور او شعارهای تند و تیز و براندازانهٔ جوانان شورشی علیه تمامیت نظام و در رأس آن شخص خامنهای است. در این جمله دقت کنید:
«هتک حرمت در میان مردم حرام است و نسبت به مسئولان بیشتر، بهخصوص در میان مسئولان بالای کشور»
این جمله هنوز ادامه دارد و میتوان بهدنبال آن نقطهچین گذاشت که قطعاً بعد از «مسئولان بالای کشور» به خامنهای میرسد. گوشمالی آن پاسدار بسیجی را از سوی جوانان شورشی تهرانپارس به همراه شعار مرگ بر خامنهای آنها به یاد بیاوریم.
اذعان به درد اصلی نظام
مجید انصاری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، هتاکی به روحانی را عامل نوعی «فرهنگسازی» [بخوانید باب شدن شعار مرگ بر سران نظام در بین مردم] عنوان کرد و خواهان برخورد با آن شد. صحبتهای او در این زمینه گویای قافیهباختگی نظام در آستانهٔ سالگرد قیام آبان است.
«رهبر معظم انقلاب بهخوبی فرمودند، این کار یک کار آمریکایی است. این به آن معنا نیست که افراد هتاک آمریکایی یا عامل آمریکا هستند، بلکه به این معناست که آنها در عمل کاری را انجام میدهند که رسانهها و مقامات آمریکایی و اسراییلی انجام میدهند» (ایرنا. ۴آبان۹۹).
خامنهای نیز همین را گفته بود ولی انصاری به مشکل اصلی نظام اعتراف میکند و نشان میدهد که نگرانی و هراس خامنهای از کجا آب میخورد.
«رسانههای منافقین هم با همین ادبیات صحبت میکنند و مثل این است که آنها چنین ادبیاتی را تولید کرده و هتاکان داخلی آنرا تکثیر میکنند» (همان منبع).
با این جمله بهسادگی میتوان از هراس خامنهای و توصیههای او برای پرهیز از «هتک حرمت مسئولان»! رمزگشایی کرد. هتاکی، اسم مستعار شعاری است که به شعار اصلی مردم ایران تبدیل شده است: «مرگ بر خامنهای»
حساسیت و نگرانی خامنهای نسبت به این شعار، قطعاً قیامآفرینان را در سالگرد قیام آبان ترغیب میکند که بیشازپیش بر تکرار و گسترش این شعار پای بفشارند.