از همان سالهای دهه ۱۹۳۰، کشورهای اروپایی که اوضاع آلمان را رصد میکردند متوجه تمایلات کشورگشایانهٔ هیتلر شده بودند اما سیاستی از سوی قویترین کشور اروپا یعنی انگلیس با نخستوزیری چمبرلین در پیش گرفته شد که به چشمپوشی از نیات هیتلر و همراهی و مماشات با او فراخوان میداد.
در نتیجه هیتلر روزبهروز جریتر شد و در سال ۱۹۳۸ ابتدا به اتریش و سپس به چکسلواکی حمله کرد. انگلیس و فرانسه و ایتالیا بهجای برخورد و رویارویی با هیتلر توافقنامه مونیخ را با او امضا کردند و الحاق برخی نواحی آلمانینشین چک به آلمان را بهرسمیت شناختند. اما عطش هیتلر با این چیزها فروکش نمیکرد؛ یک سال بعد به لهستان حملهور شد و کبریت جنگ جهانی دوم با شصت میلیون کشته را کشید.
مماشات با آخوندها
مقاومت ایران سالهاست که در یک کارزار جهانی، خطر مماشات با بنیادگرایی حاکم بر میهنمان را به اطلاع همه رسانده و دو بازوی این بنیادگرایی در سرکوب داخلی و صدور تروریسم را افشا کرده است.
در کهکشان امسال یکی از واژههایی که بارها در صحبتهای مهمانان جلسه تکرار شد همین واژه «مماشات» بود و سخنرانان به بیانهای مختلف این سیاست خانمانسوز را به چالش کشیدند.
پروفسور آلن درشوویتز استاد افتخاری دانشگاه حقوق هاروارد در مقایسهای بین مماشات با رژیم و مماشات با هیتلر گفت: «باید تغییر رژیم صورت گیرد. باید تغییر رژیم انجام شود، نه تنها عمدتاً بهخاطر مردم ایران، بلکه بهخاطر منطقه، بهخاطر صلح جهانی، بهخاطر نجابت اساسی. جهان نمیتواند در سال ۲۰۲۴ ملاهای ایران را تحمل کند، همانطور که جهان نباید در سالهای ۱۹۳۳، ۳۴ و ۳۵ نازیهای آلمان را تحمل میکرد. اگر هیأت حاکمه تجاوزگر آلمان در سال ۱۹۳۵ شکستخورده بود، ۵۰ میلیون نفر جان خود را از دست نمیدادند، اما در آن زمان هیچکس از این موضوع خبر نداشت و کسانی که درباره تغییر رژیم مینوشتند، بهعنوان جنایتکاران جنگی یا جنگطلبان نامیده میشدند، زیرا تاریخ نسبت به آینده کور است».
آقای جان برکو رئیس و سخنگوی پیشین پارلمان انگلستان نیز به شکل دیگری از آن واقعه تاریخی یاد کرد و به زمان حال پل زد: «وینستون چرچیل در مورد مماشات در اواخر دهه ۱۹۳۰ چه میگفت. او آنرا اینگونه توصیف کرد: ”هنگام مواجهه با شر وحشتناک، مماشات و بیاعتباری ابدی از آنِ کسی خواهد بود که با سماجت بر بیارادگی و همراه باد بودن اصرار میکند و این نشانههای قوی ناتوانی است“؛ این مماشات است. دوستان من، خانمها و آقایان، در نهایت مماشات بوی تعفن میدهد».
خانم بتانکور هم سیاست مماشات را یک سیاست «نفرینشده» خواند و گفت: «امروز زیاد کلمه "مماشات" را شنیدهایم و به نظر میرسد که این یک کلمه نفرینشده است. اما آنچه نباید فراموش کنیم این است که این سیاست مماشات نتیجه روایتهایی است که توسط شبکههای نفوذی راهاندازی شده و توسط وزارت اطلاعات (رژیم) ایران ترویج میشود تا دولتهای ما را گمراه کنند و دموکراسیهای ما را ناکارآمد کنند و مهمتر از همه، جلوگیری از هر گونه تلاش ممکن توسط ما برای ممانعت از دستیابی دیکتاتوری حاکم بر ایران به بمب اتمی. این هدف مماشات است؛ آنها در حال خرید زمان هستند».
همچنین بسیاری دیگر از حاضران در کهکشان از جمله آقای پمپئو، سفیر رابرت جوزف، لویی فری، سفیر مارک گینزبرگ، ژنرال چاک والد، نیوت گینگریچ، استفان هارپر، جولیو ترتزی، ریشارد چارنسکی از لهستان، سناتور جری هورگان از ایرلند، میکاییل تچنر از نروژ، ماریوس ماتیوشایتیس از لیتوانی، آلکساندر آکاستا از آمریکا، آنتونیو لوپز از اسپانیا، خانم کرستی کالیولاید اولین رئیسجمهور زن استونی و... در لزوم طرد سیاست مماشات صحبت کردند و هر کدام از زاویهیی ابعاد ویرانگر این سیاست را برجسته کردند.
اعدام و مماشات با آخوندها
سیاست مماشات با هیتلر در کمتر از یک دهه نتایج خود را نشان داد و با شکست آلمان و مرگ هیتلر پروندهاش بسته شد، اما سیاست مماشات با آخوندها از چهل سال فراتر رفته و با تمام هزینهای که از مردم ایران و خلقهای منطقه و جهان گرفته است، هنوز ادامه دارد.
کانون تعیینکنندهٔ این سیاست که تقریباً در همه پهنهها و هزارتوی عالم سیاست و رابطه با رژیم رخنه کرده است، چشمپوشی از نقض حقوقبشر از سوی رژیم است.
در حالی که خامنهای برای سد بستن در برابر قیام ۱۲۴نفر را در ماه گذشته بر بالای چوبههای دار فرستاده، سیاست مماشات در برابر اعلام جنگ رژیم به مردم ساکت است و دولتها و مجامع بینالمللی را به بیعملی در برابر فاشیسم دینی و و چشمپوشی از جنایتهای آن سوق میدهد.
با این حال مردم و مقاومت ایران با همان شعار «کس نخارد» عزم جزم کردهاند سیاست مماشات را که یک مانع جدی در برابر سرنگونی رژیم ایجاد کرده است در انظار بینالمللی رسوا و منزوی کنند
فعالیتها، کنفرانسها، افشاگریها، آکسیونها، میز کتاب و تلاشهای اعضای مقاومت ایران در خارج کشور، عملیات آتشین کانونهای شورشی در انهدام مراکز و شعبههای مختلف قضاییهٔ آخوندی، سهشنبههای نه به اعدام و اعتصاب غذای زندانیان، فعالیتهای خانوادههای زندانیان و شهدای قیام و... جلوههایی از این عزم مقدس برای در هم کوبیدن این سیاست «نفرینشده» هستند.
این جلوهها هر چه فروزانتر باد!