«سرنوشت تأمل برانگیز»!
کیهان، ارگان اختصاصی ولیفقیه، در مطلبی نسبت به شکست طرح موسوم به صیانت واکنش قابل توجهی نشان داده است. این روزنامهٔ حکومتی در ابتدای یادداشت پر سوزوگداز و آه و افسوس خود مینویسد:
«در حالی که بسیاری از کشورهای جهان برای حوزه فضای مجازی خود قوانینی را تصویب کردهاند اما طرحی که با هدف قانونمند کردن فضای مجازی تنظیم شده بود با سرنوشت تأمل برانگیزی روبهرو شد که باید آن را واکاوی و آسیبشناسی کرد».
تا اینجا کاربرد تعبیر «سرنوشت تأمل برانگیز»! اعترافی است به شکست ولیفقیه که خیز برداشته بود اینترنت را مسدود کرده یا آن را به کنترل سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی خود درآورد. اینکه «سرنوشت تأمل برانگیز» ممکن است باز هم در وحشت از قیام و چرخهٔ خشم و عصیان جوانان دوباره بچرخد و به قطع ناگهانی اینترنت با حکم حکومتی منجر شود هم عجیب نیست همچنان که تصویب شتابزده و سراسیمهٔ این طرح در یک کمیسیون ویژه، در مجلس ارتجاع، از اضطرار خامنهای برای مقابله با خطر فضای مجازی بوده است.
بدیهی است که دغدغهٔ حکومت هرگز «ولنگاری و کلاهبردی»! یا به باد رفتن «اخلاق»! و «بدآموزی برای دانشآموزان» در فضای مجازی نبوده است. بزرگترین کلاهبرداران، اختلاسکنندگان، دزدان اموال مردم خود سردمداران و نهادهای سرکوبگر و فاسد آن هستند. دلسوزی تصنعی برای لو رفتن دادههای خصوصی مردم و به فروش گذاشته شدن آن نیز کسی را نمیفریبد. طی سالیان مردم ما تجربه کردهاند که بزرگترین سارق دادههای خصوصی مردم نهادهای امنیتی رژیم هستند. آنها هستند که برای بهدستآوردن این دادهها خود را به در و دیوار میزنند و برای اعمال سانسور بر شبکههای اجتماعی و جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات دست به هر اقدامی میزنند.
اگر به آنها باشد، میخواهند در ایران هیچکس به اینترنت دسترسی نداشته باشد. اگر میتوانستند یک عمامهٔ سیاه و درشت روی نقشهٔ ایران میگذاشتند. تمام رسانهها را ممنوع اعلام میکردند، تمام روزنامهها را میبستند. تمام راههای ارتباطی هموطنان ایرانی را به روی جهان مسدود میکردند تا ایران بهصورت یک سیاهچال بزرگ درآید و در آن فقط قارقار چندشانگیز خامنهای و عمامهداران بپیچد.
برباد رفتن سلطهٔ خامنهای بر اینترنت
خامنهای و همریشان او گمان میکنند اگر اختناق مطلق را در ایران برقرار کنند و تمام پنجرهها و روزنهها را ببندند، برای همیشه از شر قیام و سرنگونی خلاص شدهاند؛ اما واقعیتهای سرسخت میگویند قرار نیست جهان و قانونمندیهایش با امیال یک مستبد مرتجع پیزوری و کاسهلیسانش کوک شود. اینترنت و دسترسی آزاد به اطلاعات و ارتباطگیری با هر نقطه از جهان، گرانبهاترین دستآورد جامعهٔ بشری است. اگر تا دیروز در یک نقطه از جهان نسلکشی رخ میداد و دیگر انسانها و جوامع از آن باخبر نمیشدند، امروز با رخدادن یک اتفاق در دورافتادهترین دهکدهٔ یک کشور، خبر آن در رسانهها و شبکههای اجتماعی طنین میاندازد. دنیای ما دارد به یک آکواریوم بزرگ تبدیل میشود که در آن هر اتفاقی قابل دیدن است. در این دنیا دیگر نمیتوان جنایت و فساد را در زیر قالی پنهان کرد. ضررکنندهترینها در جهان دیجیتال، حکومتهای ضدبشری، ارتجاعی و دیکتاتورها هستند.
روزنامه حکومتی مردمسالاری در مطلبی با عنوان «صیانت از اعصاب و روان جامعه» ضمن هشدار نسبت هزینههای جبرانناپذیر «صیانت» برای نظام نوشت:
«طبیعتاً طرحها و لوایح پیشنهادی میبایست نسبت معقولی با اراده جامعه پیرامونی داشته باشد؛ در غیر اینصورت ما شاهد آن خواهیم بود که انفکاک درک متقابل بینالاذهانی میان خواست جامعه و اراده حاکمیت، توزان میان خواستها و دادههای نظام را برهم زده که این امر در درازمدت صدمات جبرانناپذیر و هزینههای هنگفتی را بر ساختار سیاسی و اجتماعی ایران متحمّل خواهد نمود».
البته حساسیت خامنهای نسبت به فضای مجازی قابل فهم است. او در این فضا امکان یکهتازی ندارد. سلطهاش را بر باد رفته میبیند. بههمین خاطر پیوسته میگوید فضای مجازی در کنترل دشمن [بخوانید مردم و مقاومت ایران و براندازان] است.
ناکارآمدی دجالیت و فریب
ارگان خامنهای فکر میکند مشکل به اسم طرح صیانت است و با اسف و حسرتبهدلی مینویسد:
«یکی دیگر از موارد این بود که در انتخاب اسم این طرح بهعنوان صیانت، بدسلیقگی رخ داد. اصلاً اسم این طرح این نبود و در ادامه صیانت به کلیدواژهای برای تخریب طرح تبدیل شد». !
مردم ما بعد از ۴دهه دست و پنجه نرم کردن با عاملان سرکوب، جنایت و اختناق، بهخوبی میدانند که این رژیم نیتهای پلید خود را در پشت اسامی فریبنده و گمراهکننده مخفی میکند. این بار نیز تا مجلس سرسپرده برای اجرای منویات خامنهای صحبت از فضای مجازی کرد، مردم پشتپردهٔ آن را خواندند. سوگندهای شداد و غلاظ در مورد نبستن شبکههای مجازی دیگر هیچکس را در ایران نمیفریبد. حرکت چراغ خاموش مجلس سرسپرده و سایر نهادهای اختناقآفرین حکومتی برای پیشبرد بیسر و صدا و چراغ خاموش این طرح ضدایرانی، از قضا نیت شوم طراحان آن را برملا میکند.
فضای مجازی، در خدمت شورش و قیام
ماجرا از این قرار است که فضای مجازی به بستری برای تبادل افکار و گردش آزاد اطلاعات تبدیل شده است. اگر تا دیروز دستهدسته اسیران مجاهد را در زندانها سرمیبریدند و کسی خبردار نمیشد امروز میبینیم دقایقی پس از پخش شعارهای مرگ بر خامنهای ـ درود بر رجوی در بعدازظهر دوشنبه ۹ اسفند در بازار تهران، تمام شهرهای ایران خبردار میشوند و خبرهای اعتراض، شورش و قیام از طریق شبکههای اجتماعی، هموطنان ما را روزآمد و گوشبهزنگ تغییر کرده است. مقاومت ایران توانسته است بعد از هجرت بزرگ به آلبانی، در این عرصه، فضا را برای دستگاه اختناق و سرکوب خامنهای تنگ کند و شبکه مجازی را به ابزاری برای قیامآفرینان تبدیل کند.
کیهان خامنهای به این واقعیت اینگونه اذعان میکند.
«امروزه فضای مجازی به ابزاری پرقدرت در دستان نظام سلطه و علیالخصوص دستگاه اطلاعاتی غرب و آمریکا تبدیل شده که با سوءاستفاده از آن به تغییر نگرش مردم مشغول هستند. نظام سلطه با استفاده از این ابزار بسیار بسیار ارزانتر و کم هزینهتر از نبرد سخت به کودتاهای مخملی و ایجاد اغتشاش و ناامنی در فضای اجتماعی و سیاسی و حتی اقتصادی جوامع هدف مشغول هستند».
طرح مسائلی مانند «کودتای مخملی» یا نقش «دستگاه اطلاعاتی غرب»! برای ایز گمکردن صورت مسألهٔ اصلی است. صورت مسألهٔ اصلی همان فضای انفجاری جامعه، فعالیت کانونهای شورشی و آمادگی مردم برای قیام و سرنگونی است.
این قیام چه با اینترنت و چه بدون آن در چشمانداز است و هیچ تمهیدی نمیتواند از آن جلوگیری کند.