«بررسیهای یک نهاد امنیتی نشان میدهد در اغتشاشات اخیر... این بار مردانی که اکثراً قوای جسمانی بالایی دارند در این «هستههای خشونت» نقش آفرینی میکنند. موارد کشف شده از این افراد نشان میدهد «هسته خشونت» در لایه اول بهنارنجک دستساز، ژلهای آتشزا، ابزار شکستن قفل و سلاح سرد مجهز هستند که توسط یک یا چند موتورسوار مسلح با سلاح گرم در لایه دوم پشتیبانی میشوند...
یکی از نکات قابل توجه، سرعت بسیار بالای گروههای تخریبی است که در کوتاهترین زمان ممکن با استفاده از ابزارهای همراه خود در محل مورد نظر وارد شده، اقدام به تخریب و آتش زدن کرده و پس از آن بهطرز ماهرانهای خود را از بدنه معترضان و عابران جدا کرده و محل را ترک میکنند.
بر اساس اعلام نهادهای امنیتی، افراد «هسته خشونت» از لباسها و نشانههای مشخصی استفاده میکنند تا یکدیگر را در زمان مأموریت راحتتر بشناسند» (روزنامهٔ حکومتی سیاست روز ـ ۲۸آبان ۹۸).
اهداف رژیم از هالیوودینمایی قیامکنندگان
این توصیفات و این تصویر از قیام و قیامکنندگان طی روزهای اخیر وسیعاً در رسانههای حکومتی انتشار یافته است. رژیم آخوندی با این «رامبو»سازی از قیامکنندگان و ارائهٔ تصویرهای هالیوودی از آنها چند هدف را دنبال میکند؛ اولاً میخواهد حرف ولیفقیه ارتجاع را اثبات کند که قیام کنندگان، مردم نیستند.
اولین اقدام هر دیکتاتور که با خیزش و قیام تودههای مردم مواجه میشود، این است که مردم معترض را اقلیتی محدود جلوه دهد و اکثریت خاموش جامعه را حامی و طرفدار خود وانمود کند. در همین رابطه بود که خامنهای دو بار که در جریان قیام به صحنه آمده، حرف اولش و هدف اولش این بوده که مردم و قیامکنندگان را از هم جدا کند و بگوید: «آتش زدن بهفلان بانک این کار مردم نیست، این کار اشرار است... در یک چنین حوادثی معمولاً اشرار، کینهورزان، انسانهای ناباب وارد میدان میشوند، گاهی بعضی از جوانها هم از روی هیجان با اینها همراهی میکنند و اینجور مفاسد را بهبار میآورند». (سایت خامنهای ـ ۲۶آبان).
خامنهای سهشنبه شب گذشته هم که در چهارمین روز قیام با دستپاچگی به صحنه آمد تا ادعا کند قیام را عقب زده، باز همین حرف را تکرار کرد و گفت: «در عرصه جنگ امنیتی دشمن را عقب زدیم. همین کارهای این چند روز، اینها کارهای امنیتی بود. این کارهای مردمی نبود، کارهای امنیتی بود. عقب زده شدند».
روحانی هم که بهدنبال خامنهای به صحنه آمد، حرفش همین بود.
ثانیاً اینگونه تبلیغات و جدا سازی بین مردم و قیامکنندگان و مخدوش کردن اقدامات شورشی بهمنظور آن است که رژیم بتواند اقدامات جنایتکارانه پاسداران و مزدورانش را در بهآتش کشیدن خانهها و مغازههای شهروندان و غارت آنها یا حمله به مراکز پزشکی و تخریب آنها را به قیامٰکنندگان نسبت دهد و سرکوب و کشتار را مشروع جلوه دهد.
افترا زدن شیوهیی است که از زمان خمینی ملعون در این رژیم نهادینه شده است؛ از متهم کردن مجاهدین بهآتش زدن خرمنها که خود خمینی دجال آن را بهزبان آورد تا کشف لوازم لهو و لعب و وافور و مشروبات الکلی از دفاتر مجاهدین و سایر نیروهای انقلابی که مورد حمله اوباش خمینی قرار میگرفتند، تا تبلیغات حول آتش زدن اتوبوس حامل مسافران، شکنجه و پوست کندن پاسداران، بمبگذاری در حرم امام رضا (ع) و کشتن و قطعه قطعه کردن کشیشهای آزادیخواه و غیره... که تنها فهرست آنها یک کتاب قطور را شامل میشود از جمله افتراهای آخوندهای پلید و دینفروش علیه مجاهدین است و امروز آنها میخواهند همان شیوه را علیه قیامکنندگان و جوانان شورشی نیز بهکار بگیرند و در گام بعد آنها را به«آمریکا و صهیونیسم و ارتجاع منطقه» و غیره نسبت دهند و نهایتاً برای اعدام دستگیر شدگان قیام زمینهسازی کنند.
از آخرین ایستگاههای یک رژیم در حال سقوط
تلاش برای مخدوش کردن چهرهٔ قیامکنندگان تنها بهحرف و تبلیغات محدود نشده؛ بلکه رژیم عملاً نیز بهسلسله اقداماتی دستزده که پیش از این نیز در قیام ۸۸و قیام دی ماه۹۶بهکار گرفت. اظهارات رذیلانهٔ آخوند روحانی (۲۹آبان) بهوضوح بیانگر استفاده از این شیوه است: «آدمهای شروری را برای این کار انتخاب کردند خسارتهایی را به مردم زدند؛ به زندگی و جان مردم حتی بهنوجوانان هم رحم نکردند و با سلاح گرم و با سلاح سرد بهبچهها هم حمله کردند بهمغازههای مردم به خانههای مردم بهدارو خانه به مراکز پزشکی به جاهایی که خدمات رسان به مردم بودند».
همزمان با این اقدام جنایتکارانه، رژیم یک شیوهٔ لو رفتهٔ دیگر، یعنی راهاندازی تظاهراتهای فرمایشی علیه قیام را تحت عنوان «تظاهرات خودجوش» در دستور کار خود قرار داده است. در این ضدتظاهراتها، رژیم مزدوران و نانخورهای خود را در شهرهای مختلف به خیابانها میکشاند تا به حمایت از ولیفقیه ارتجاع و این نظام ننگین، شعار و عربدههای «اعدام باید گردد» سر بدهند.
در این باره نیز روحانی در ادامهٔ همان اظهارات (۲۹آبان) با قسم و آیهٔ بسیار در مورد خودجوش بودن این تظاهراتها، مفتضحانه گفت: «شما در این روزهای اخیر دیدید که اجتماعات عظیم خودجوش! در شهرهای مختلف که حالا از زنجان شروع شد از تبریز از شهرکرد بقیه شهرها که همین جور خودجوش دارد ادامه پیدا میکند».
شاه نیز پس از قیام مردم تبریز در اوایل قیامهای مردم علیه نظام سلطنتی، یک ضدتظاهرات ۳۰۰هزار نفره در تبریز بهراه انداخت تا نشان دهد همچنان از حمایت و پایگاه اجتماعی برخوردار است.
این شیوهها (بخصوص تخریب و آتش زدن خانهها و مغازههای مردم) از آخرین ایستگاههای، دیکتاتورهای بهآخر خط رسیده (از شاه و قذافی و مبارک تا...) گواه آن است که خود رژیم هم سایهٔ سرنگونی را بالای سر خود حس کرده است؛ چرا که این اقدامات جنایتکارانه از دید مردم پنهان نمیماند. بنابراین متوسلشدن رژیم به این شیوههای لو رفته، تنها آتش خشم و کینهٔ مردم علیه این نظام اهریمنی را مضاعف میکند و روند سرنگونی آن را شتابی بیشازپیش میبخشد.