دروغهای رسوای رئیسی جلاد و تعاریف فضاحتبار او دربارهٔ دستاوردهای خیالی دولتش در نشست خبری ۷شهریور، آنقدر مسخره بود که طی ۲۴ساعت، نیش و کنایهٔ کارگزاران و رسانههای خود رژیم را بهدنبال داشت. یک روز بعد(۸شهریور) خامنهای بهصحنه آمد و در دیدار با رئیسی و هیأت دولتش، تمامقد پشت او رفت. خلیفهٔ ارتجاع ضمن تأیید دروغهای رئیسی از «توفیقات دولت» او گفت و رو در روی شعارهای مردمی «ششکلاسهٔ دروغگو، حاصل وعدههات کو»، در وقاحت و وارونهگویی روی دست گماشته جلادش بلند شد و گفت: «مهمترین توفیق دولت، احیای امید و اعتماد مردم بود!».
خلیفهٔ ارتجاع همچنین از «اندازهٔ تورم، رشد اقتصادی، رشد سرمایهگذاری، رشد اشتغال، رشد درآمد سرانه و کاهش فاصلهٔ طبقاتی» گفت و طوری وانمود کرد که گویا دولت رئیسی به آنها پرداخته است. همان ادعاهای مسخرهای که روز قبل رئیسی مطرح کرده بود اما دروغهایش آنچنان شاخدار بود که تنها چند ساعت بعد رسانههای نظام نوشتند «رئیسی در یک ایران زندگی میکند و مردم در ایران دیگر!» و «در ایران رئیسی، کشور در بهترین حالت خودش از لحاظ مدیریت قرار دارد، در ایران مردم اما، وضعیت نیازی به توصیف ندارد!»(شرق ۸شهریور). شکست سنگین وعدههای قبلی رئیسی هم آنچنان است که همین رسانههای «خودی» با اشاره به تلاش نزدیکترینها در دولت و مجلس یکدست شدهٔ خامنهای، برای فاصله گرفتن از او نوشتند که رئیسی «تنهاست و راه به جایی نمیبرد» و نهتنها مردم، بلکه درون باند خودش «مقابلش ایستادهاند» و «منابع داخلی هم وجود ندارد و درآمدهای دولت» در بهترین حالت تنها «به رتق و فتق امور جاریه میرسد»(آسیا ۸شهریور).
مهرههای رژیم هم در واکنش به ادعاهای رئیسی گفتند «رئیسی در مصاحبهٔ مطبوعاتی مواضع همیشگی و کلیشه شده خود را تکرار کرد» و «حتی از وعدهٔ احیای سریع برجام نیز طفره رفت!»(زیدآبادی ۸شهریور)؛ و اینکه نهتنها «شعارهای رئیسی محقق نشده، بلکه مردم با وضعیت (بحرانی) بیسابقه روبهرو هستند» و برخلاف ادعای مهار تورم، قیمت «مسکن، ماشین و مواد خوراکی رشدی ۳برابری داشته» و «سفرهها روزبهروز کوچکتر میشود»(قنبری، عضو پیشین مجلس ارتجاع ۸شهریور).
خامنهای که میبیند برخلاف انتظارش، دروغهای رئیسی بیش از قبل شکست پروژهٔ او را در آوردن جلاد عیان و رسوا کرده، خود مجبور شد به صحنه بیاید تا پشت رئیسی را بگیرد. اما این اقدام بیهزینه نیست. چرا که برخلاف قبل که خامنهای تلاش میکرد از شکست مهرههایش در دولت فاصله بگیرد و مشکلات را به گردن ناکارآمدی مدیریت بیندازد و خود را تبرئه کند، اکنون نشان داد که سرمنشأ همهٔ مصیبتها، تورم، بیآبی، سفرههای خالی، فقر گسترده، زندگیهای فروپاشیده و... خودش است.
اجبار خامنهای در شراکت در این رسوایی هم ناشی از این است که آوردن رئیسی آخرین تیر ترکش اوست و میداند شکست نهایی این پروژه، زیر پای او و تمامیت نظام را خالی خواهد کرد. وضعیتی که از هماکنون نمودهای آن بارز شده و نشست خبری ۷شهریور رئیسی و پشتیبانی ۸شهریور خامنهای از دروغهای او، یکی از این نمودهاست.