امضای سند همکاری ۲۵ساله حکومت آخوندی با چین، موجی از مخالفت و انزجار مردمی را برانگیخت و در چند شهر مردم به خیابانها آمدند و علیه آن اعتراض کردند. سندی که از نظر مردم ایران خیانت به مصالح ملی و ایرانفروشی است. قراردادی که حتی رسانهها و مهرههایی از حاکمیت نیز بهدلیل موج مخالفت مردمی با آن و همچنین به دلایلی که بعداً به آن اشاره میشود آنرا مورد حمله قرار دادند.
یک کارشناس حکومتی به نام محسن جلیلوند در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «ایران برای فرار از تحریمها نفت خود را با ۳۰درصد تخفیف به چین میفروشد. باید توجه داشت که ایران در موضع ضعف قرار دارد و امتیازاتی تحت عنوان تخفیف به چین میدهد... . سیاستهایی که ما اتخاذ کردهایم سبب شده است تا امروز دستمان بسته باشد... باید توجه داشت که نمیتوان ۱۰۰درصد به چین و روسیه اعتماد کرد و با کارت آنها در میز برجام علیه غرب بازی کرد زیرا این دو کشور نیز در گذشته رایهایی علیه ایران دادهاند» (آرمان ۱۱فروردین۹۹).
دولت روحانی مدعی است چین نمیخواهد مفاد این سند علنی و رسانهیی شود. علی ربیعی سخنگوی دولت گفت: «وزارتخارجه گزارش برگ این سند را حاوی تمام سرفصلها، رئوس و محتوای توافق است را منتشر کرده و بهراحتی هم در دسترس همگان هست انتشار متن کامل مشروط به موافقت طرفین هست. من همینجا عرض میکنم هیچ ملاحظهای برای انتشار آن نداریم اما شاید نظر طرف مقابل ما متفاوت بوده باشد و به دلایلی این تمایل را نداشتند» (سایت حکومتی ایران پرس نیوز ۱۰فروردین۱۴۰۰).
گزارشبرگ وزارت امور خارجه که ربیعی به آن اشاره کرد متن کوتاهی است که نزدیک به یکسوم آن مطلقاً به تعهدات طرفین در این سند ربطی ندارد و صرفاً مربوط به دیدارهای طرفین برای توافق روی سند و امضای آن است.
عناصر و رسانههایی از حاکمیت نیز به بیانهای مختلفی بهاین واقعیت اشاره کردهاند، که چین مصالح خود و رابطهاش را با کشورهای مهم مقدم بر رابطه با نظام آخوندی میداند و بهدلیل ملاحظاتی در رابطه خود با سایر کشورها، از انتشار کامل سند جلوگیری میکند.
روزنامه آرمان در مطلبی با عنوان «همهچیز در گرو رفع تحریمها است» نوشت: «اگر در آینده تنش تهران و واشنگتن تعدیل پیدا کرد و شاهد رفع بخشی از تحریمها بودیم، چین هم میتواند بستر را برای عملیاتی کردن مفاد این سند فراهم کند، اما اگر شرایط مانند امروز ادامه پیدا کرد، پکن هم تلاشی برای بهرهبرداری از سند نخواهد کرد، چرا که اساساً نمیتواند در سایه تحریمها گامی عملیاتی پیش ببرد، کما اینکه به واسطه همین سیاست فشار حداکثری آمریکا اکنون بیش از ۲۰میلیارد دلار از سرمایه ایران در بانکهای چینی بلوکه شده است و پکن هم کوچکترین تلاشی برای آزاد کردن، حداقل بخش کوچکی از آن را ندارد، چون توان آزاد کردن آن را بدون چراغ سبز آمریکا ندارد... همه چیز در گرو رفع تحریمهاست. چون اگر شرایط کما فیالسابق ادامه یابد بدیهی است که چین هم نمیتواند تلاشی برای عملیاتی کردن مفاد این سند از خود بروز دهد» (آرمان ۱۱فروردین۱۴۰۰).
روزنامه آرمان در مطلب دیگری بهقلم یک دیپلمات پیشین حکومتی بهنام علی خرم هشدار داد که نباید به این سند دلخوش کرد و «طرف ایرانی فقط به فکر استفاده مقطعی از این برنامه راهبردی برای مقاصد سیاسی، امنیتی و دشمنی با آمریکا نباشد که چین چنین حاجتی نمیدهد و این فرصت هم از دست میرود. انتقادهای متین که به این برنامه و یا بدعهدیهای چین گرفته میشود سرجای خودش قابل تأمل است».
همین روزنامه در مطلب سومی بهنقل از دیپلمات بازنشسته دیگری به نام فریدون مجلسی بهصراحت در مورد ملاحظات چین نسبت به آمریکا و کشورهای حوزه خلیجفارس نوشت: «نکتهیی که در این میان حائز اهمیت است اینکه حجم تجارت چین با آمریکا، اروپا و کشورهای حاشیه خلیجفارس بهمراتب بیشتر از مراودهای است که با ایران دارد».
تحتالشعاع قرار گرفتن رابطه چین با حاکمیت آخوندی نسبت به رابطه با آمریکا آنچنان آشکار است که حمید ابوطالبی مشاور سابق روحانی و از عناصر باند او در مقابل دود و دم پاسدار علی شمخانی که ایرانفروشی حاکمیت آخوندی به چین را «بخشی از سیاست مقاومت فعال» نظام میداند، نوشت: «دنیا فقط غرب یا شرق نیست، ولی یکی از مهمترین قسمتهای دنیا غرب است؛ لذا چین و روسیه هم جنگ سرد را پایان داده و بهمیزانی با غرب تعامل کردند که اکنون چین بدون آمریکا، آمریکا بدون چین، یعنی نابودی اقتصاد جهان. تا آنجا که اینک آمریکا دنبال مقاومت فعال با چین است، و چین دنبال تعامل با آمریکا!
تلاش کنیم چینیها را خوب بشناسیم؛ آنها دنبال منافع واقعی هستند، و نه مقاومت فعال و یا تقابل راهبردی با دیگران و بهویژه با غرب؛ فقط کافی است تفاهمات واقعی و بدون جنجال این روزهای چین در منطقه با هم مقایسه شود!» (سایت اعتماد آنلاین ۱۰فروردین۱۴۰۰).
بنابراین این امر بدیهی است که چین بهخاطر رابطهاش با نظام آخوندی منافع اقتصادیاش با آمریکا و سایر کشورهای مهم جهان را بهخطر نمیاندازد، و سران حاکمیت هم نسبت به این امر کاملاً واقف هستند، اما بهرغم این، رژیم ناگزیر شده به این سند خفتبار تن بدهد.
دلیل این امر هم خفگی اقتصادی و بنبست و بیراهحلی در برابر بحرانهای فزایندهیی است که رژیم با آن روبهروست که در رأس این بحرانها وحشت نظام از شرایط عینی جامعه و وجود خشم و تنفر انفجاری مردم است که میتواند با کوچکترین جرقهای منفجر شود و دودمان آخوندها را به باد دهد. اما این وطنفروشی از چشم هوشیار مردم ایران مخفی نمانده است و همانطور که این روزها فریاد میکنند ایران را پس میگیرند و ایران، فروشی نیست.