تشکیل اولین جمهوری ایران و آگاهی از آن، بخشی گمشده از تاریخ ایران است که توسط شاه و شیخ از دید میهنپرستان و جوانان ایرانزمین پنهان نگاهداشته شده است.
روز ۱۶رمضان سال۱۳۳۸قمری برابر با پنجشنبه ۱۳خرداد ۱۲۹۹ خورشیدی (۳۰ ژوئن۱۹۲۰) میرزا کوچکخان در میان استقبال پرشور اهالی رشت وارد این شهر شد.
دو روز بعد مطابق با شنبه ۱۵خرداد ۱۲۹۹خورشیدی میرزا کوچکخان و یارانش با انتشار اطلاعیهیی الغای سلطنت و آغاز حکومت جمهوری در ایران را اعلام کردند.(سردار جنگل. ابراهیم فخرایی. چاپ پنجم. ص ۲۴۵)
اولین برنامههای اجرایی دولت جمهوری عبارت بودند از: اخراج انگلیسیها از ایران، سقوط سلطنت و مبارزه با بزرگ مالکان مرتجع، تشکیل ارتش جدید، ابقای کارکنان دولت در مقام خود و تعویض رؤسای ادارات دولتی، مصادره بانک استقراضی روس در ایران و تشکیل بانک ملی.(نهضت میرزا کوچک خان جنگلی و . . شاپور رواسانی ص۱۶۸).
در اطلاعیه تغییر نظام سلطنتی به حکومت جمهوری که با عبارت هوالحق آغاز شده بود، پایهایترین مطالبات و برنامه عمل اجرایی جمهوری ایران به این شرح اعلام شده بود:
- الغای سلطنت و اعلام رسمی جمهوری
- حکومت موقت جمهوری حفاظت جان و مال عموم اهالی را به عهده میگیرد.
- (حکومت موقت جمهوری) هر نوع معاهده و قراردادی که به ضرر ایران قدیماً و جدیداً با هر دولتی (امضا) شده، لغو و باطل میشناسد.
- حکومت موقت جمهوری همه اقوام بشر را یکی دانسته تساوی حقوق درباره آنان قائل و حفظ شعائر اسلامی را از فرایض میداند.(سردار جنگل. ابراهیم فخرایی. چاپ پنجم. ص ۲۴۵ بهبعد)
اوج پاکبازی، دمکراتیسم و انقلابیگری میرزا کوچکخان را در توافقی که کمی پیش از این با فرستادگان انقلاب شوروی داشت، میتوان دید. در آن توافقنامه میرزا ضمن تأکید بر حفظ حرمت اعتقادات مذهبی مردم ایران و ضمن اخذ موافقت آنان رسماً تأکید کرده بود حکومت جمهوری انقلابی موقت، پس از ورود به تهران و تأسیس مجلس مبعوثان، اداره امور انقلاب را به حکومتی که نمایندگان ملت بپذیرند، محول نماید.
در همان توافقنامه، طرف شوروی متعهد شده بود:
- مطلقاً در امور داخلی ایران دخالت نکند،
- کالاهای تجاری ایرانی ضبط شده در بادکوبه را به حکومت جمهوری ایران تحویل داده
- همچنین، کلیه مؤسسات تجاری روسیه در ایران را به دولت جمهوری ایران واگذار کند.
دو سال پیش از این نیز نشریه جنگل، ارگان نهضت جنگل در شماره ۲۸ خود (مورخ جمادیالاخری ۱۳۳۶قمری) در تشریح برنامه نهضت اعلام کرده بود: «ما قبل از هر چیز طرفدار استقرار استقلال ایرانیم، استقلال به تمام معنی کلمه یعنی بدون اندک دخالت و نظریاتی از هیچ دولت اجنبی و از این نقطه نظر، تمام دول اجانب چه همجوار و چه غیرهمجوار در مقابل (ما) یکسانست».
نشریه جنگل
حکومت «جمهوری ایران» در شمار اولین وظایفش تأسیس بانک ملی ایران را قرار داده بود تا پایهیی برای استقلال اقتصادی کشور فراهم کند.(سردار جنگل. ابراهیم فخرایی. چاپ پنجم. ص ۲۴۳ بهبعد)
احکام رسمی باقی مانده از حکومت جمهوری ایران با مهر و امضای میرزا کوچکخان و با نشان شیر و خورشید (بدون تاج) و با عنوان «شورای جمهوری ایران» از دیگر اسنادی است که برخلاف تبلیغات دیکتاتوری سلطنتی و دیگر مرتجعان همپیمانش، هویت سراسری آن جمهوری را ثابت میکند.(سردار جنگل. ابراهیم فخرایی. چاپ پنجم. ص ۲۶۳ بهبعد).
سندی زیر نشان میدهد زدن برچسب تجزیهطلبی یا منطقهیی بودن جمهوری میرزا کوچکخان در شمار تبلیغات دیکتاتوری ارتجاعی پادشاهان قاجار و پهلوی و عوامل ریزهخوار آنها است.
حکم جمهوری ایران
مراتب وطنپرستی میرزا کوچکخان و مجاهدان جنگل البته پیش از این هم به اثبات رسیده بود بهویژه در سالهایی که قحطی در ایران بهویژه تهران غوغا میکرد.
در آن دوره که به سالهای آغازین اقتدار جنگلیها برمیگردد میرزا کوچکخان و مجاهدانش در جنگل با تمامی دستتنگیها و محدودیتهای ناشی از مبارزه با قوای روس و انگلیس و قزاقهای رضاخانی، دویست خروار برنج از اهالی گیلان جمعآوری کرده و برای قحطیزدگان تهران ارسال کرده و متعهد شدند که ماهیانه نیز مبلغ دههزار تومان به کمیسیون اعانه برای کمک به مستمندان بپردازند.(سردار جنگل. ابراهیم فخرایی. چاپ پنجم. ص ۱۰۳)
میرزا کوچکخان پیش از این هم مشابه همین کمکها را همراه با ملزومات دیگر برای رهبر محبوبش ستارخان، سردار ملی ایرانیان در جریان محاصره تبریز ارسال کرده بود، آنهم در دورانی که لشگر خونریز عینالدوله و مسلسلچی سفلهاش رضاخان قزاق، ستارخان و دیگر مجاهدان آذربایجان را خائنانه آماج گلولههای خود قرار داده بودند.
مراتب وطنپرستی و ترقیخواهی میرزا کوچکخان و مجاهدان جنگل را همچنین میتوان در مرامنامه جنگل که بسیار پیش از اعلان جمهوری ایران، منتشر کرده بودند، دریافت. نهضتی که در دوران هرج و مرج داخلی و درهمشکستگی حکومت مرکزی و میدانداری مزدورانی همچون قوام و سید ضیاء و بهویژه رضاخان قزاق که به نوکری ارتش اشغالگر روس درآمده و شرف ناداشته خود و قزاقهایش را به ژنرال مهاجم روسی نیکلای باراتف فروخته بود، به حفظ ایران و کرامت ایرانیان قیام کرد و نهایتاً هم در دسیسه مشترک روس و انگلیس و حکومت خائن و دستنشانده مرکزی و قزاقهای مزدور رضاخان، بهشهادت رسید.
سپهبد نخجوان پایان داستان اولین جمهوری ایرانی و رهبر بزرگش را در مصاحبه با مجله تهران مصور سال۱۳۴۴ خورشیدی طی اعترافی ننگین که آگاهی از آن برای هر جوان ایرانی ضروری است،
اینگونه توضیح داده است: «من از طرف اعلیحضرت فقید (رضاشاه) مأمور سرکوبی میرزا کوچکخان شدم و با پنج هزار سرباز به سمت گیلان حرکت کردم. برای سرکوبی میرزا کوچکخان قبلاً سه بار اردوکشی شده بود ولی هیچیک آنها توفیق نیافته بودند. . . من ناچاراً با فرمانده قوای روس در بندر پهلوی وارد مذاکره شدم و (با دعوت آنها) وارد بندر پهلوی شدم. . . در همان شب خالو قربان نزد من آمد و اظهار اطاعت کرد من مبلغی پول به او دادم و از روز بعد او را دنبال میرزا کوچکخان فرستادم».(خالو قربان یکی از یاران نیمهراه و از خائنان به میرزا بود که خود را به دشمن فروخت و نهایتاً هم توسط همشهریان غیرتمند کرد، مجازات شد).
بعدها مورخ رسمی دولت اتحاد شوروی «م س ایوانف» حرکات باندهای مشکوک آنارشیستی خرده بورژوایی و آنچه را که او عناصر خائن و تندروی نفوذ کرده در صفوف کمونیستها و آشوبگران انگلیسی میخواند، مسبب شکست جنبش انقلابی ایران (جنبش جنگل) معرفی کرد (نهضت میرزا کوچک خان جنگلی و اولین جمهوری شورایی در ایران. ص ۱۷۰ – ۱۷۱)
جنبش جنگل
ابراهیم فخرایی درباره زد و بندهای سیاسی منجر به شکست جنگل از قول یکی از تیمسارهای شاهی نوشته است: «سرلشگر کوپال در یادداشتهای روزانهاش در مجله خواندنیها همه جا از «کلانتراف» نماینده اعزامی سفارت شوروی در تهران نام میبرد که همراه اردوی (دولتی) بوده و با آنها همکاری داشته است.
نگارش تیمسار کوپال مؤید این مسأله است که اگر موافقت قبلی همسایگان شمال و جنوب حاصل نشده بود(سرکوب انقلاب و حذف میرزا کوچک خان میسر نمیشد)».
توافق ۱۰اسفند ۱۲۹۹ سیدضیاء مزدور انگلستان با روتشتین سفیر شوروی در تهران، از مهمترین عوامل خاموش کردن شعله انقلاب و جمهوریخواهی مترقی ایرانیان در صد سال پیش از این بود، قراردادی که مجری آن در صحنه رضاخان قزاق، قاتل آخرین اخگرهای انقلاب مشروطه بود.
در مرامنامه جنگل که نشاندهنده اوج پیشگامی آن جنبش اصیل مردم ایران است به موارد زیر تأکید شده بود:
«حاکمیت ملی و مردمی
انتخابات عمومی و آزاد با حق مساوی برای انتخاب کردن و انتخاب شدن
پاسخگو بودن دولت در برابر نمایندگان ملت
تساوی کلیه افراد در حقوق مدنی، بدون فرق نژاد و مذهب
تساوی زن و مرد در حقوق مدنی و اجتماعی
انفکاک روحانیت از امور سیاسی و معاشی
ممنوع بودن انحصار و احتکار ارزاق و سرمایه
ملی کردن ثروتهای عمومی از قبیل خالصجات، رودها مراتع جنگلها دریاها معادن راهها کارخانجات
مالکیت اراضی با ملاحظه تأمین معیشت عمومی تا حدی تصدیق میشود که حاصل آن عاید تولید کننده شود
محدود کردن ساعت کار به ۸ساعت در شبانه روز به اضافه استراحت عمومی و اجباری یک روز در هفته
ممنوعیت کار برای اطفال زیر ۱۴سال
حقوق بازنشستگی برای کلیه ۶۰ سالگان و استفاده از آنان در آموزش جوانان
ایجاد و تکثیر کارخانجات با رعایت سلامت کارگران
برانداختن اصول بیکاری
امنیت اجتماعی، آزادی اقامت و مسافرت
آزادی فکر، عقیده، اجتماعات، مطبوعات، کار، کلام،
اجباری و مجانی شدن آموزش ابتدایی برای کلیه اطفال
تأسیس بیمارستانهای عمومی مجانی و دارالعجزه (محل نگهداری ناتوانان) (سردار جنگل. ابراهیم فخرایی. چاپ پنجم. ص ۵۶ بهبعد)
نهضت جنگل که در اوج خود به تأسیس اولین جمهوری ایران در تاریخ اساساً سلطنتی این کشور منجر شد، در سال۱۲۹۳ خورشیدی توسط میرزا کوچکخان جنگلی بنیانگذاری شد.
ابراهیم فخرایی تاریخ نگارجنبش جنگل نوشته: میرزا کوچکخان رهبر جنبش جنگل، یکی از مجاهدینی بود که در فتح تهران و سقوط محمدعلیشاه شرکت داشت. او پس از مشاهده نابسامانی در تهران و افتادن کار انقلاب به دست میوهچینان و خلعسلاح ستارخان، سردار بزرگ انقلاب مشروطه، به رایزنی با رهبران جنبش در تهران پرداخت تا راهی برای نجات انقلاب بیابند.
بر اساس همین رایزنیها وی یک کانون ثابت مبارزاتی در جنگلهای گیلان ایجاد کرد.
او در مصاف با نیروهای اشغالگر روس و قزاقهای رضاخان، پیروزیهایی به دستآورد که باعث سرازیر شدن جوانان پرشور گیلانی به سوی نیروهای جنگل شد.
تا آن زمان هنوز تزار در روسیه حاکم بود.
بهنوشته فخرایی، جوانان کانونهای گرم خانوادگی را ترک کرده و برای فرا گرفتن تعلیمات نظامی و آماده شدن به خدمت میهن، راه مرکز تجمع جنگلیها را در پیش گرفتند. شهر لاهیجان به هیجان آمده و به تأسیس نظام ملی پرداخت. شورایی به نام «کمیسیون جنگ» در «کسما» رسیدگی به امور جنگی را آغاز کرد. «جنبش» چند بیمارستان در نقاط مختلف دایر کرد. و برای اداره امور انقلاب، چندین کمیسیون تشکیل داد.
جنگلیها دستگاههای ریسندگی و بافندگی آماده کرده و لباس نفراتشان را خود تهیه میکردند. لباس و کفش و کلاه یکسان برای مجاهدین جنگل یک بخش کار بود.بخش دیگر، احداث راه و تأمین جادهها بود که سرعت تحرک واحدهای نظامی جنگل را تسریع میکرد.
این در زمانی است که مرحله نهایی انقلاب سوسیالیستی روسیه تازه آغاز شده و نیروهای اشغالگر روس و فرماندهاشان ژنرال نیکلای باراتف به روسیه احضار شده بودند. هوشیاری میرزا کوچکخان در استفاده از فرصت پیشآمده و آمادهسازی برای تضمین آینده انقلاب، بینظیر بود.
جنبش جنگل در منگنه قوای روس و انگلیس
ابراهیم فخرایی در کتاب سردار جنگل ص ۱۴۰ تصویری از صحنههای رزم آن روزگار مجاهدان جنگل به دست داده که مایه افتخار هر ایرانی آزادهای است: «روزانه دو هواپیمای انگلیسی از قزوین بر میخاست و در آسمان رشت و نقاط جنگل ظاهر میشد و بمب میریخت و هر جا چند نفر را مجتمع میدید به آتش مسلسل میبست. یکبار هواپیماهای انگلیسی با اطلاعات جاسوس خود عمارت مسکونی زعمای جنگل را در لحظه حضور میرزا بمباران کردند. آن روز بین مرگ و زندگی فاصله زیادی نبود».
با ورود قزاقهای رضاخان به صحنه (که در آن دوره وزیر جنگ بود) و همچنین خیانت عناصری همچون خالو قربان و احسانالهخان و... به میرزا، و تغییر سیاست شوروی، کار نهضت دچار سستی و نهایتاً شکست شد.
لازم به یادآوری است که سیاست اولیه شوروی در قبال نهضت جنگل مثبت و شرافتمندانه بود. حتی اسناد باقی مانده از کاراخان - معاون کمیسر خارجه و تروتسکی کمیسر جنگ شوروی حاکی از سیاست اصولی اولیه روسها در قبال جنبش جنگل و نهضت انقلابی مردم ایران بوده اما این سیاست که مدافعانی دیگری هم در داخل هیات حاکمه جدید شوروی داشت (سرگیی اورژونیکیدزه و ... ) به مرور استحاله شد و با فراخواند اورژونیکیدزه و همفکران او به روسیه، کار یکسره به دست عوامل دستچندمی افتاد که کار را به خیانت و شکست کشاندند (اورژونیکیدزه بعدها در تصفیههای استالینی اعدام شد).
نگاهی به دو سند از «کاراخان» و «تروتسکی» مؤید این نظریه است
تلگراف کاملاً سری «کاراخان» معاون کمیسر خارجه شوروی به «راسکولنیکف» فرمانده نیروی دریایی شوروی در بحر خزر مورخ دوم خرداد۱۲۹۹ خورشیدی. (نهضت میرزا کوچک خان... رواسانی ص ۱۶۲)
نامه وزیر خارجه اتحاد شوروی
تلگرام «تروتسکی» به فرماندهی نیروی دریایی بحر خزر ۵خرداد ۱۲۹۹ خورشیدی). (کتاب رواسانی
ص ۱۶۳)
نامه تروتسکی وزیر جنگ شوروی
این سیاست اتحاد شوروی اندکی بعد تغییر یافت و روتشتاین سفیر کبیر اتحاد جماهیر شوروی، در یک اتحاد عمل سیاسی و میدانی با انگلستان و ارتجاع حاکم بر ایران وارد شد که در نهایت و با کمک خائنان درون جنبش، به نابودی اولین جمهوری ایران و مرگ اولین رئیسجمهور تاریخ ایران منجر شد.