در حالی که در وضعیت وخیم اقتصادی و ورود دلار به کانال ۶۰هزار تومانی، گرانیها افسار پاره کرده و امان مردم را بریده است و فقط «در دو هفته اخیر ۳۰ درصد افزایش قیمت اقلام غذایی» بهطور عام و «۵۰درصد» افزایش قیمت در «حوزه حبوبات»، سفره مردم را خالیتر از قبل کرده است، اما رییسی جلاد و ولیفقیه این نظام منحوس همچنان بر طبل دروغدرمانی و وعدهدرمانی میکوبند و هیچ طرح و برنامه و تصمیمی برای بهبود زندگی مردم ندارند.
رییسجمهور شیشکلاسهی نظام، گرانیها را «عددسازیها در بازار» میخواند و دم از رشد اقتصادی «بیش از ۶درصد» میزند؛ خامنهای هم اگر سیهروزی مردم را برخی «واقعیتهای تلخ در اقتصاد» میداند، دجالانه آن را با «واقعیتهای شیرین» بالانس میکند و وعدهی نتایج «میانمدت و نهچندان درازمدت» میدهد.
هفتهای سرشار از اعتراض
در جبههی مقابل یعنی مردم ایران، کسی چشم به این یاوهها ندوخته و همهی اقشار و لایههای محروم به این رسیدهاند که رسیدگی به حقوقشان فقط در «کف خیابون» و در بستری از قیام و اعتراض امکانپذیر است. نگاهی به وضعیت تجمعات فزاینده در هفتهی گذشته گویای همین اراده عمومی است:
در روز شنبه، بسیاری از تجمعات کلید خورد و برخی از آنها تا روزهای بعد نیز ادامه داشت. کشاورزان شرق اصفهان، برای تداوم جریان آب زایندهرود، بههمراه خود تراکتورهایشان را آورده و در فلکه خوراسگان تجمع و تحصن خود را آغاز کردند. کارمندان بهزیستی استان کردستان نیز تجمع چندروزه خود در محوطه اداره بهزیستی شهرهای سنندج، مریوان، بانه و دیواندره را در اعتراض به وضعیت معیشتی و سطح پایین حقوق و مزایا شروع کردند. در این روز اعتراضات دیگری از جمله تجمع مردم عنبرآباد کرمان در اعتراض به قطعی آب شرب، تجمع اعتراضی کارکنان استانداری ایلام، سرمایهگذاران غارتشدهی رضایت خودرو در تاکستان، متقاضیان پارس در تهران نیز گزارش شده است.
روز یکشنبه، علاوه بر تجمعهای پراکنده نظیر اعتراض کارگران ارکان ثالث شرکت ملی حفاری و مناطق نفت خیز جنوب و تجمع اعتراضی رانندگان خودروهای سنگین در زابل، شاهد خروش بازنشستگان و «یکشنبههای اعتراض» آنان بودیم. بازنشستگان فولاد و معدن در اصفهان این روز را به نام «یکشنبههای فولادی» نامگذاری کرده بودند اما سایر بازنشستگان در شهرهای مختلف نیز به خیابان آمده بودند. علاوه بر اصفهان، بسیاری از این بازنشستگان محروم در شهرهای تهران، شوش، اراک، دزفول، اهواز، کرمانشاه، کرمان و رشت در تجمع خود علیه رییسی و دولتش شعار میدادند: «رییسی بیعرضه، برگرد برو تو حوزه»، «پیام ما به دولت، خجالت، خجالت» و «به دزدی عادت کردن، ما رو بیچاره کردن»!
در روز دوشنبه نیز شهرهای میهن در خروش و اعتراض اقشار و اصناف مختلف بود. علاوه بر این که تحصن کشاورزان اصفهان و اعتراض رانندگان در زابل و کارکنان بهزیستی در شهرهای کردستان از روزهای قبل ادامه داشت، پرستاران در شیراز، لامرد فارس و یاسوج، کارگران شرکت بهارگستر پارس در بندرعباس، کارگران کارخانه سیمان لردگان و کارگران شهرداری سربندر نیز به معترضان پیوسته و به کف خیابان آمدند. در این روز، بیشترین خبرها اما حول «دوشنبههای اعتراضی» از سوی بازنشستگان مخابرات در استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، مرکزی، کردستان، منطقه هرمزگان، خوزستان، گیلان و تهران بود.
در روزهای پایانی هفته نیز امواج اعتراضی اقشار مختلف بسیاری از شهرها را فرا گرفت. روز سهشنبه علاوه بر تجمع اعتراضی سهامداران شرکت سدید در تهران، گروههایی از بازنشستگان تأمین اجتماعی، کشوری و فرهنگیان بازنشسته در اهواز به وضعیت بد معیشتی خود و محقق نشدن خواستههایشان مقابل استانداری این استان تجمع کردند. آنها شعار میدادند: «شیشکلاسه دروغگو، حاصل وعدههات کو؟»، «فقط کف خیابون، بدست میاد حقمون» و... روزهای بعد نیز تجمعات دیگری از جمله تجمع بازنشستگان و نیز اعتصاب کارگران معدن زغالسنگ نگین در طبس ادامه داشت...
نتایجی بر هفتهای عصیانی
به این ترتیب قیام مردم ایران از سوی اقشار و طبقات مختلف در هفته گذشته تداوم داشت. علاوه بر پیام عام این اعتراضات که گویای عزم مردم ایران برای یک تغییر بنیادین در جامعه است، هفتهی پر تب و تابی که گذشت، حاوی برخی دستاوردها و تجربیات برای مردم ایران بود:
با اضافه شدن «یکشنبههای اعتراض» یا «یکشنبههای فولادی» به «دوشنبههای اعتراضی» که با شعار «اگر سنگ هم بباره، دوشنبهها میآییم» جریان دارد، بهتدریج کل روزهای هفته رو به قیام و اعتراض گرفته و شعار «تا حق خود نگیریم، هر روز همین بساطه» شکل عینی پیدا کرده است.
بازنشستگان در تجمعشان علاوه بر خواستههای خود پلاکارد «معلم زندانی، آزاد باید گردد» را روی دست گرفته بودند که نشانگر وحدت طبقات مختلف و سمتگیری خواستههای همه مردم به یک هدف مشخص و بلوغ خواستههای صنفی به مدار سیاسی بود.
یکی از شعارهای بازنشستگان در خوزستان اجرای همخوانی «زیر بار ذلت نمی کنیم زندگی، جان فدا می کنیم در ره آزادگی، مرگ بر این بندگی، مرگ بر این بندگی» بود که یادآور روزهای انقلاب سال ۵۷ بود. انقلابی که در حافظه تاریخی مردم ایران نمونهای از امکان و در دسترس بودن پیروزی بر دیکتاتورهاست.
کشاورزان اصفهان در نهایت پس از ۹روز تحصن و اعتصاب و آوردن تراکتورهایشان به کف خیابان رژیم را مجبور کردند که بخشی از حقوق آنها برای حقابه را بدهد و فعلا قرار است که زایندهرود بهمدت ۴۳ روز جاری شود. البته که کسی به وعدههای رژیم اعتماد ندارد ولی تا همین جا هم آنها نشان دادند که فقط با زور و خشم و عصیان است که مردم ایران به خواستههای خود میرسند.
و مهمتر از همه این که، با این هفتهی عصیانی از سوی اقشار، تمام دود و دم رژیم در فضاسازی و جمیعتسازی و مانور روی روز قدس به باد رفت. ثابت شد که قیام بهخصوص پس از شکست خامنهای در انتخاباتش همچنان ادامه دارد، کار از دست رییسی و نظامش در رفته و گام به گام به دست تودهها و مردم ایران میافتد که این نظام را جارو کنند: «کار از دست رییسی در رفته است. در وضعیت بیدولتی هستیم!» (امام جمعه سابق لواسان، خبرآنلاین، ۲۱ فروردین)