قیام آبان ۹۸ دارای ویژگیهای است که آن را از دیگر قیامهای سراسری متمایز میکند. این قیام که از ۲۴آبان آغاز شد و به مدت یک هفته ادامه یافت، لرزهها و پس لرزههای قابل توجه در ولایت استبدادی خامنهای ایجاد کرد تا جایی که در ادبیات آخوندی از آن بهعنوان «فروغ جاویدان۲» یاد شد.
شدت و دامنهٔ این قیام به اعتراف آخوند علیرضا ادیانی، نمایندهٔ ولیفقیه و مسئول عقیدتی سیاسی نیروی سرکوبگر انتظامی به ۱۶۵ شهر در ۲۵استان ایران گسترش پیدا کرد و قادر شد در ظرف یک روز در ۹۰۰ نقطه بهقول او «ناامنی» [بخوانید شورش] ایجاد کند. مهمترین کانونهای قیام، «شهریار»، «شهر قدس»، «شیراز»، «بهبهان»، «اصفهان» و «تهران» بودند.
قهر انفجاری مردم
از ویژگیهای آن قیام کبیر، قهر انفجاری مردم و ایجاد حجم آتشی انبوه برای خاکستر کردن نهادهای وابسته به حاکمیت بود. مردم خشمگین و جوانان شورشگر به بانکها، پمپ بنزینها، کلانتریها، استانداریها، فرمانداریها، بخشداریها، کانکسهای نیروی انتظامی، ماشینها و موتورهای سرکوبگران، پایگاههای بسیج و سپاه، فروشگاههای بزرگ متعلق به پاسداران، مراکز حوزهٔ علمیه (جهل و جنایت)، دفاتر امامان جمعه، عابر بانکها، صندوقهای کمیتهٴ امداد و دیگر مراکز دولتی تهاجم کرده و آنها را به آتش کشیدند. برخلاف تبلیغات شیطانسازانه آخوندی، از نکات قابل تأمل اینکه قیامآفرینان به هیچ مکان یا وسیلهٔ متعلق به مردم آسیبی وارد نیاوردند.
سازمانیافتگی قیام
از ویژگیهای دیگر این قیام سازمانیافتگی و شرکت گستردهٔ کانونهای شورشی در آن بود.
آخوند ذوالنوری، رئیس کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع، در یک مصاحبه با تلویزیون حکومتی به تاریخ ۳آذر همانسال گفت:
«به یک پایگاه بسیج ۵۰ نارنجک اشکآور زدند تا بتوانند آن را تسخیر کنند، اینها آموزش دیده بودند، تیمهای اینها مأمور بودند، خمیرهای خاصی داشتند، وقتی به ستون یا دیوار میزدند، دیوار میشکافت، ستون را از کار میانداخت و تخریب میکرد. تیمهایی که بهشمار سه بتوانند قفل را بشکنند بروند تو، یک تیم میآمد این کارها را انجام میداد، تیم بعدی میآمد، کار بعدی را انجام میداد».
برای مهار چنین قیامی که میرفت ریش و ریشهٔ آخوندها را خاکستر کند، خامنهای دستور آتش داد و مزدورانش با دست باز و با وحشیگری و قساوتی کمنظیر، دستکم ۱۵۰۰ تن را با گلولههای خریداری شده از اموال همین مردم به خاک و خون کشاندند. آنها حتی به جوانان پناه برده به نیزار نیز با دوشکا شلیک کردند. علاوه بر آن بنا به اعلام میشل باشله، کمیسر عالی حقوقبشر سازمان ملل، با شروع قیام دستکم ۷۰۰۰ نفر در ۲۸استان ایران بازداشت شدند.
با جمعبندی دو ویژگی فوق میتوان نتیجه گرفت که استراتژی کانونهای شورشی در قیام آبان ۹۸ در پهنهٔ اجتماعی به بار نشست و صحتوسقم آن به اثبات رسید.
جوانان، نیروی محرکهٔ قیام آبان
جوانان و زنان در قیام نقشی مؤثر داشتند. کتاب «آتش خاموش» که از طرف یک مؤسسه کارشناسی و مطالعاتی به نام «رحمان» نگاشته شده با استناد به اخبار و دادههای مختلف نتیجه میگیرد که اکثر افراد حاضر در قیام آبان۹۸ و نیز دستگیر شدگان و جانباختگان آن از جوانان محروم بودهاند.
«جنبش جوانان از جاهایی است که دو مفهوم آگاهی و محرومیت به یک تلاقی رسیدهاند یعنی جوانان از وجود محرومیت در جامعه آگاهاند و رنج میبرند و از هر فرصتی استفاده میکنند که اعتراضات خودشان را نجات دهند. در اعتراضات آبانماه وجود و حضور این جوانها حضور پررنگی بود. شاید بتوان گفت که موتور محرکهٔ این اعتراضات بود» (نگاهی به اعتراضات آبان۹۸. مؤسسهٔ رحمان. خرداد۱۳۹۹).
در جای دیگری از این کتاب آمده است:
«جنبش جوانان را میتوان بیانگر تلاشهای آگاهانهٔ بخشی از جوانان جامعه بهمنظور شروع یا مقاومت در برابر تغییر نظم اجتماعی دانست، جوانانی که تحت تأثیر تحولات فرهنگی و ارزشی در جامعه و جهان، نگرشی جدید به حقوق شهروندی و امتیازات سیاسی و اجتماعی خود به دست آوردهاند و برای رسیدن به آرمانشهر خود تلاش میکنند».
میدانداری زنان در قیام آبان
ویژگیِ بارز دیگر، به میدان آمدن نیروی قدرتمند تغییر یعنی پتانسیل تاریخیِ زنان بود. در بسیاری شهرها، قیام با نقش پیشتاز زنان و جسارت و شهامت آنان پیش میرفت. وضوح و بنبست شکنیِ این نقش آنقدر برجسته بود که دشمن اشغالگر، ناگزیر به «نقش رهبری زنان» اعتراف کرد. این نقش حتی از دید خبرگزاری سپاه پاسداران نیز پنهان نماند:
«میانداری و میدانداری ویژهٔ زنان در اغتشاشات اخیر چشمگیر بهنظر میرسد. در نقاط متعدد، بهویژه حومهٔ تهران، زنان ظاهراً ۳۰تا ۳۵سال نقش ویژهیی در لیدری اغتشاشات به عهده دارند. مشاهدات خبرنگار صبح نو نشان میدهد که این زنان متحدالپوشش هر یک وظیفهیی جداگانه دارند، یکی از شورشها فیلم میگیرد، دیگری جلوی خودروها را میگیرد و دیگری با تحریک مردم، آنها را برای پیوستن به صف اغتشاشها مجاب میکند. اینکه چرا در اغتشاشات اخیر، زنان به مهرهٔ میداندار تبدیل شدهاند، خود جای سؤال دارد» (فارس. ۲۹آبان۹۸)
آری، چنین حضوری جای سؤال دارد. پاسخ آن چیست؟
یک مقاومت با استراتژی پیروزمند
جنبش دموکراتیک مردم ایران با برخورداری از یک مقاومت سازمانیافته و آلترناتیوی برآمده از آن راه را بر دیگر راهحلهای بورژوایی و استعماری و آلترناتیوهای شاهی و شیخی بسته است. هر تحولی در ایران با سمت و سوی سرنگونی، لاجرم در مسیری خواهد بود که این مقاومت، آن را هموار کرده و شاخصها و فانوسهای راهنمایش را نیز جا بهجا در سرپیچها آویزان نموده است. قیام آبان۹۸ بهترین گواه اجتماعی- مبارزاتی این مقاومت و استراتژی انقلابی آن بود.
نسل مسعود رجوی با برافروختن مقاومت حماسی در ۳۰خرداد۶۰ به نسل خود و نسلهای آینده نشان داد که یگانه استراتژی پیروزمند در برابر نظام ولایت فقیه، «آتش جواب آتش» است. قیام آبان ۹۸ میوهیی از یک درخت ۴۰ساله بود که مجاهدین بذر آن را در سال۶۰ کاشته و با خون و رنج آبیاری کرده بودند. بیهوده نیست که آلترناتیوهای قلابی در مواجهه با قیام آبان لالمانی گرفته و به زیج خزیدند؛ زیرا وقتی کار جدی میشود، در صحنهٔ عمل فقط مجاهدین و همپیمانان آنها باقی میمانند و زنان و جوانان شورشی و خلقی که اینک تنها امید خود را در اشرف۳ و کانونهای شورشی میجوید.
آبان خونین تا برافراشتن یک جمهوری دموکراتیک بر ویرانههای استبداد دینی همچنان ادامه خواهد داشت.