در میان مردمی که بهدنیا میآیند و سپس درمیگذرند، انسانهایی هستند که زندگیشان، حیاتی خلاق و جوشان است و مرگشان، نه نیستی، که جاودانگی است. زیرا خالقان قدرت و حیات پایندهیی هستند که بشریت را بهپیش میبرد. این است راز شکوه و عظمت نامآوران جهان انسانی؛ از اسپارتاکوس تا عیسیبن مریم و حسینبن علی که در آنها و در زندگی و شهادتشان، تاریخ راه کمال را مییابد؛ راهنمایان، شاخصها و چشمههای امید برای رستگاری بنینوع آدم و رهایی از بردگی و ازخودبیگانگی. شهیدان حماسهٔ ۱۰شهریور اشرف، در همین مسیر ره سپردهاند.
مجاهدانی که در محاصره غافلگیرانهٔ مزدوران وحشی خامنهای ـ مالکی و سپاه تروریستی قدس، با دست خالی و بدون سلاح، اما بیباک و تزلزلناپذیر تا آخرین نفس جنگیدند و اسطورهٔ فناناپذیر وفای بهپیمان در تاریخ ایران شدند.
همچنانکه در بیانیه سی و سومین سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت ایران (مرداد۱۳۹۳) آمده: «حمله ددمنشانهٔ ”لشکر کثیف“ مالکی بهقرارگاه اشرف و قتلعام ۵۲تن از ساکنان آن در ۱۰شهریور ۹۲ فقط یک تعرض ساده از جانب دشمن به مقاومت نبود. این حمله، طرح خامنهای برای نابودی کامل مقاومت بود. او میخواست در آستانه خوردن زهر اتمی، مشابه قتلعام زندانیان سیاسی پس از ”زهر آتش بس“ در سال۶۷، از دست مقاومت بهکلی خلاص شود.
بیانیهٔ رسمی سپاه پاسداران و سرکردگان رتبهٔ اول آن، اظهارات وزیر اطلاعات و شرکت پاسدار قاسم سلیمانی در اجلاس مجلس خبرگان برای توضیح پیرامون این کشتار، نشان میدهد که این حمله اهداف شوم و بسا فراتری را پیگیری میکرده است. سرکردگان رژیم بلافاصله این حمله را پیروزی استراتژیک و مهمتر از ”عملیات مرصاد“ و دارای تأثیرات منطقهیی توصیف کردند و از احتمال کشته شدن مسئول شورا در این عملیات سخن گفتند. زمینهسازیها، شیطانسازیها و حملههای مداوم علیه مسئول شورا و کیان شورا از اول سال۹۲ نیز بهطور حیرتانگیزی بالا گرفت».
نقشه دشمن و آدمکشان مالکی، بهامر ولیفقیه ارتجاع و پاسدار قاسم سلیمانی، گروگان گرفتن و انتقال هر ۱۰۰نفر افراد باقی مانده در اشرف بهایران و تحویل دادن آنها بهرژیم بود.
بستن دستها از پشت در اشرف بههمین خاطر بود؛ مگر اینکه مجاهدی غافلگیر نشود یا حتی با دست بسته آنقدر مقاومت و تقلا کند که چارهیی جز تیر خلاص باقی نماند. شروع عملیات با بیش از ۲۰۰ انفجار بهخاطر این بود که آنهایی که در اثر موج انفجار مجروح یا بیهوش میشوند، در همان حال دستهایشان از پشت بسته و بهخودروهای آماده حرکت گروگانگیران منتقل شوند. مانند ۶و۷مرداد برای هر مجروح یا هر بیهوش، نفرات متعددی برای زدن و بستن و بردن اختصاص داده شده بود.
گوش بهفرمان بودن مالکی برای اجرای خواست خامنهای هم شرط لازم برای برخورداری از حمایت رژیم در دور سوم نخستوزیری این جنایتکار بود. بههمین خاطر قرار نبود که اصلاً کسی در اشرف باقی بماند، یا گروگان، یا تیرخلاص؛ حتی روی تخت اتاق امداد پزشکی!
در حمله بهاشرف، قاسم سلیمانی جلاد سر رشته امور را بهدست داشت. او از روز ۵شهریور حمله بهاشرف را با مالکی و «لشکر کثیف» او (موسوم بهلشکر طلایی) هماهنگ میکرد.
نقض تعهدات و قوانین بینالمللی از جانب آمریکا و سازمان ملل، که جاده صاف کن کشتار و غارت میلیونها دلار اموال مجاهدین گردید، در کتاب «گزارش مستند حمله به اشرف» در فصل سیزدهم با عنوان «نشاندن دزد به جای نگهبان»، با اسناد و مدارک ثبت شده است.
اما بهرغم همهٔ خیانتها و جنایتها، همانگونه که رهبر مقاومت گفت: «ما بهسوی آزادی و در مسیر سرنگونی، ۳، ۲، ۱ ـ ۱۰۰ و ۱۰۰۰ اشرف دیگر میسازیم. از خون مجاهدین در اشرف شعلهها و آتشها برمیخیزد و رژیم ضدبشری را خاکستر میکند».
آری، ۵۲شهید۱۰شهریور در اشرف، در منتهای آگاهی، با بینشی عمیق و درکی صحیح از شرایط، با ایمان بهاستراتژی و تاکتیکهای این نبرد، در اشرف ایستادند و جان فدا کردند. این ستارگان ظلمتسوز اکنون در کانونهای شورشی میدرخشند و در هزار اشرف برای جوانهای آگاه و شورشگر که سرنگونی رژیم استبداد مذهبی را اراده کردهاند، رهنمون پیروزی هستند.