«دیکتاتوریهای نفتی» عنوانی شناخته شده برای کشورهای نفتخیزی بود که «شاه» و یا «ولیفقیه» بر آن حکومت میکرد. منابع نفت و گازی که متعلق به مردم بود، اما دیکتاتور تصور میکرد ارث پدرش و یا هدیه خداوند به آخوند مرتجعی است که فرصتطلبانه میبایست جیب خود و آقازادههایش را پر کند و مخارج صدور تروریسم و بنیادگرایی را تأمین کند تا روزی که دیگر آخرین قطرههای نفت هم تمام شود و دیکتاتور خونریز و مستبد بارش را بسته به ینگه دنیا برود. بیکفایتی و مال مردمخوری چنان کور و کرش کرده است که نمیتواند حتی برنامهیی منظم برای این غارتگری اجرا کند و نسبت به سایر کشورهای نفت خیزی که راه رشد و رفاه عمومی منطبق با دنیای علم و توسعه را فرا گرفتند، دچار عقبافتادگیهای حیرتآور شده است.
موتورهای رشد اقتصادی خاموش شده
چندی پیش مسعود نیلی اقتصاددان مغضوب شده حکومت، هشدار داده بود که حتی دیگر چاههای نفتی هم قادر به تأمین هزینههای رژیم آخوندی نیست و بهزودی جزو کشورهای غیرنفتی خواهیم شد!
«مسعود نیلی با بیان اینکه ما سالهای طولانی است که در تأمین مالی برای سرمایهگذاری در حوزه نفت مشکل داریم، گفت، پربازدهترین بخش اقتصاد کشور نفت و گاز است، دولت با اجرای هدفمندی بدترین اتفاق را برای نفت و گاز رقم زد. نتیجه اینکه موجودی سرمایه نفت و گاز در حساب ملی از سال ۱۳۸۹ رشد منفی داشته و دلیل آن عدم سرمایهگذاری است» (ایلنا۱۷اسفند۱۴۰۲)
نیلی تأکید کرد «اقتصاد با صنعت و نفت رشد میکند که موجودی سرمایه صنعت نیز از سال ۹۶ منفی شده، به عبارت دیگر دو موتور رشد اقتصادی خاموش شده است». جالب آن که اذعان کرده است «شرکت ملی نفت بدهکارترین شرکت دولتی در ایران و این فاجعه است»!
تازه این در حالی است که نیلی یک محافظهکار محتاط به حساب میآید.
یکی از همان اقتصاددانانی که هشدار به نابودی اقتصاد کشور داده است، فرشاد مومنی است وی نیز به زبان دیگری وحشت خود را از آینده ابراز کرده است: «به مسئولان کلیدی مملکت هشدار میدهم با این وضع، حکومت زمینگیر میشود! اوضاع به نام تولید اما کاملاً به کام رباخواران است. تکاندهندهتر این است که افزایش سود بانکی، به شوک نرخ ارز و رونق بازار رباخواری منجر شد و انبوهی از پیامدهای مخرب را بهدنبال افزایش خطر ورشکستگی بانکها و به هم ریختگی بازار سرمایه و بحران شدید از نظر تعمیق فساد و تشدید نابرابری ناموجه را به همراه داشته است» (عصر ایران۷فروردین۱۴۰۳).
وی با استناد به «نگرانکنندهترین و رقتانگیزترین مصداقهای فقر و عقبماندگی در استانهای مرزی» نهیب میزند: «تضعیف توان مالی حکومت از طریق تضعیف ارزش پول ملی در واقع ریختن آب به آسیاب چه کسی است؟!»
دزدهایی که بانک تأسیس میکنند
مومنی، لبه انتقادش به حکومت را از زاویه بانکهای پوششی بیان کرده و بنا بر گزارشهای رسمیمیگوید، بانکها تا ۸۳ درصد وامهای خود را به زیرمجموعه خودشان دادهاند! از سوی دیگر «دارندگان سپردههای خیلی بزرگ از نرخ سود بالای غیررسمی بهرهمند میشوند» و درهم تنیدگی این سیاستها با سیاستهای مربوط به افزایش نرخ ارز کاملاً چشمگیر است.
وی اینگونه «به حراج گذاشتن منابع استراتژیک کشور را منجر به تسخیر درآمدن اقتصاد کشور به دست «گروههای مافیایی و رباخوار» میداند. چرا که شوکهای نرخ ارز بزرگترین نیروی محرکه افزایش انفعالی نقدینگی است.
خلق روزانه شش هزار میلیارد تومان پول جدید!
بر اساس گزارش منتشر شده در مجلس، تا پایان مرداد ۱۴۰۲ روزانه شش هزار میلیارد تومان پول جدید خلق میشود. کانون اصلی فاجعه این است که هفتاد درصد این پول جدیداً خلق شده، نصیب هشت دهم درصد از جمعیت میشود. «برای اینکه متوجه بشوید، مناسبات ربوی چه ابعادی دارد. باید به این نکته توجه کنید که از هر شش هزار میلیارد تومان نقدینگی جدیداً خلق شده، سی درصد آن نصیب ۹۹.۲ درصد مردم شده و هفتاد درصد دیگر آن نصیب ۰.۸ درصد از مردم میشود وقتی توزیع در این حد نابرابر را میبینید متوجه میشوید که مردم بیپناه و بدبخت قربانی این وضعیت هستند! اما عزیزان دولتی به نام مردم، کام رباخواران را شیرین میکنند!» (اکونگار۷فروردین۱۴۰۳)
مومنی گلایههای بیشتری هم از دزدیهای تحت پوشش نرخ ارز و خوابیدن بنگاههای تولیدی در نبود تسهیلات بانکی در کنار مجوزدادن به تأسیس بنگاههای جدید! کرده است و به کنایه هم گفته است: «خیلی خدا به ما رحم کرده که شما قصد کنترل نرخ ارز را دارید؛ در حالی که این حرف از بیخ و بن دروغ است! این منحطتر از فنر نرخ ارز است و نابخردیها و سیاستهای مشکوک ضدتوسعهای و مافیاپرور موجب جهش گاه و بیگاه در نرخ ارز است». و در انتها پرسیده است که چطور نظام سیاستگذاری متوجه خطرات و آسیبهای تشدید و تعمیق فقری که در ایران افزایش یافته است، نمیشود؟!
توسعه پیشکش، فروپاشی در پیش است
خلاصهترین بیان فاجعه اقتصادی که خامنهای و مافیای حامی او ایجاد کردهاند، از زبان مترجم کتاب «جاده باریک آزادی» عجم اوغلو-رابینسون شنیدنی است. او گفت: «امروز سؤالات ما در حوزه اقتصاد، دچار دگرگونی ژرفی شده و از «چگونگی دستیافتن به توسعهیافتگی» به «چگونگی جلوگیری از گسترش فقر» در دوره حاضر رسیده است» (دنیای اقتصاد۸فروردین۱۴۰۳)
بدیهی است تا زمانی که غارتگران پشتپرده دین، آخرین قطرات منابع کشور را به حلقومشان میریزند، فاجعه ادامه خواهد داشت الا اینکه نیروی مقاومت مردم ایران، ضحاک را به بند کشد.