728 x 90

خونی که بر خیانت خمینی چیره شد

سخن روز
سخن روز

۱۹بهمن۱۳۶۰، عاشورای مجاهدین، حماسهٔ اشرف و موسی، از آن حماسه‌های سرخ‌فام و فراموشی‌ناپذیری است که در رفیع‌ترین قلل شرف و افتخار یک خلق قامت افراشته‌اند و تا جاودان الهام‌بخش یک ملت‌اند. حماسهٔ ۱۹بهمن کوهستانی است که از هر طرف بنگری، جلوه‌یی شکوهمند از پایداری، شرافت و شهامت، وفای به پیمان، فدای حداکثر برای رهایی خلق و میهن و درخشش ارزشهای ناب انسانی و انقلابی را می‌بینی که هر یک نقشی و تأثیری ماندگار در حیات سیاسی اجتماعی مردم ایران بر جای گذاشته است.

در این مختصر تنها بر یک وجه از این حماسه می‌نگریم و آن احیای امید و اعتماد پرپر شده مردم ایران بر اثر خیانت خمینی است. چه کسی باور می‌کرد که یک مرجع دینی ۸۰ساله، پس از سال‌ها گوشه‌نشینی بر فرش خونی که مردم ایران برایش گسترده بودند، گام بگذارد، اما قسی‌القلب‌ترین جلاد تاریخ ایران از آب درآید؟ چه کسی باور می‌کرد کسی که خلقی ستمدیده به او اعتماد کردند، یکباره نقاب از چهره بردارد و هم‌چون اژدهای افسانه‌ها بند بگسلد و فرزندان این مردم را بی‌محابا بدرد؟ و بدتر و بیرحمانه‌تر از هر نیروی اشغالگر که در تاریخ ایران کم نبوده‌اند، یک میهن را پایمال تاخت و تاز حرامیان آدمکش و غارتگر خود کند؟

راستی پس از خنجر و خیانت خمینی دیگر چه کسی می‌توانست امید و اعتماد ذبح شده را احیا کند و وجدانهای خنجرخورده و ضمایر خیانت‌شدهٔ یک خلق را التیام بخشد؟

واقعیت این است که آثار خیانت خمینی و سموم آن می‌بایست ایران و ایرانی را تا قرنها در خود فرو می‌برد. اما جامعهٔ خروشانی که پیش چشم ما و در برابر چشم همهٔ دنیاست، نشان می‌دهد که چنین نشده است. قیامهای سراسری که یکی پس از دیگری طی این سال‌ها به‌وقوع پیوسته و زمین را زیر پای آخوندها به لرزه درآورده و هم‌چنان حاکمیت آنها را تهدید می‌کند، بارزترین گواه آن است که مردم ایران مرعوب و منکوب جلادان حاکم نشده‌اند. چرا؟

به‌دلیل خون بیدریغی که از بالاترین نقطهٔ رهبری این مقاومت در روز ۱۹بهمن ۱۳۶۰ جاری شد. خونی که با خون ۱۲۰هزار شهید آزادی گره خورد و سرچشمهٔ بسا حماسه‌ها گردید.

آثار احیاگر و انگیزاننده خون اشرف و موسی و یارانشان از همان روز ۱۹بهمن ۱۳۶۰ظاهر شد. لاجوردی جلاد، سرمست از فتح‌الفتوح خود و به تأسی از یزید و ابن زیاد، دستور داد زندانیان را بالای سر پیکرهای شهیدان بیاورند تا آنها با دیدن پیکرهای غرقه در خون سردارانشان از مقاومت دست بردارند. اما نتیجه معکوس بود. اسیران مجاهد هنگامی که در برابر پیکرهای به خون خفتهٔ سرداران و آموزگاران خود قرار گرفتند، به آنان ادای احترام کردند، سرود خواندند، برخی به‌صورت لاجوردی تف انداختند. بیژن کامیاب شریفی خود را به پای شهیدان انداخت و خاک پایشان را غرق بوسه کرد. او به دستور لاجوردی توسط پاسداران به رگبار بسته شد و به شهیدان عاشورای مجاهدین پیوست. یکصد مجاهد دیگر هم که حاضر نشدند به شهیدان اهانت کنند، تیرباران شدند.

از آن پس اوین و همهٔ زندانهای خمینی به‌رغم اعدامهای شبانه‌روزی به‌صورت کانون مقاومت و نبرد درآمد که تا همین امروز ادامه دارد.

آنچه آن شب در زندان اوین رخ داد، به نوعی دیگر در ابعادی به وسعت ایران تکرار شد. آن شب که تلویزیون خمینی پیکرهای اشرف و موسی و یارانشان را نشان داد، ایران گریست، مردم ایران گریستند، اما این گریه، گریهٔ حزن و شکست نبود، گریهٔ غرور و افتخار بود. گریهٔ حاکی از التیام زخم خیانت خمینی بود.

در امتداد راه خونین اشرف و موسی، مردم ایران رشیدترین فرزندانشان را راهی میدانهای مقاومت و جنگ آزادیبخش کردند.

سرچشمهٔ این پایداری و شهامت شگرف آن ۳۰هزار سربه‌دار را که هیبت مرگ را به سخره گرفتند و به جلادان نه گفتند، بایستی در حماسهٔ ۱۹بهمن و خون جوشان اشرف و موسی جست.

هم‌چنان که راز مقاومت و شجاعت مثال زدنی قیام‌کنندگان و قهرمانی کانون‌های شورشی را که سراپردهٔ اختناق حکومت آخوندی را به آتش می‌کشند و قهرمانان سرموضعی که حاضر نیستند بر سر جان خود چانه بزنند و فداکاری بی‌مانند حامیان و اشرف‌نشانهایی که از بذل مال و جان دریغ ندارند را هم بایستی در همان خونی دید که در آن سحرگاه از بالاترین نقطهٔ این مقاومت بر دامن میهن چکید.

بیچاره خمینی و خمینی‌گرایان که روز ۱۹بهمن جشن گرفتند و نمی‌دانستند که حماسهٔ اشرف و موسی در «هزار اشرف» و قیامهای شعله‌ور برای سرنگونی رژیم جلادان تکثیر خواهد شد.

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/f8200ece-d1ba-48c1-a912-a3a58c64a488"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات