در هر جامعهیی که یک نظام دیکتاتوری بر آن مسلط است، مقاومت داخلی و مردمی در برابر آن، اصلیترین عامل ضربهزننده به پیکر و ساختار نظم مسلط و درنهایت، شقهشقه و هزیمتکنندهی آن است. عوامل خارجیِ مربوط به سیاست بینالمللی یک نظام دیکتاتوری و چگونگیِ رابطهی دیگر دولتها با آن، طبعاً بیتأثیر بر سیاست نظام نیستند، ولی عامل اصلیِ تعیینکننده و تغییردهندهی شرایط علیه دیکتاتوری، مقاومت داخلی، ملی و مردمیست.
اگر به روند انشقاقها در ساختار نظام ولایت فقیه از آغاز تا کنون توجه کنیم، میبینیم همواره عاملی در بیرون نظام در مقابل آن ایستاده و تسلیم نشده و آثار آن مقاومت، ضربهیی کلان بر پیکر نظام وارد آورده است. مقاومت در مقابل مطلقگراییِ فقاهتیِ خمینی، مقاومت زندانیان سیاسی در دههی ۶۰ و بعد از آن، مقاومت زنان در مقابل زنستیزی حاکمیت ملایان، مقاومت و روشنگری در برابر جنگطلبیها و تروریسم خارجی، مقاومت در برابر کودتای ضد فرهنگی در دانشگاهها و مقاومت ملی در برابر تحمیل دین و حجاب و حکومت اجباری، نظام آخوندی را به کرباس چهل تکه تبدیل کرده است.
اکنون زنستیزیِ ماهوی و ذاتیِ نظام آخوندی به طنابی بر گلوی نظام تبدیل شده است. اصالت پایداری زنان در مقابل این رژیم، از جوهر برابریخواهی، نفی استثمار صنفی و جنسی و برخورداری کامل از حق طبیعیِ شهروندی برآمده است. حالا این حق و حقوق انسانی، از زندانها تا خیابانها از دههی ۶۰ تا کنون، چونان مقاومتی شکستناپذیر، ضربههای کلان بر ساختار نظام وارد کرده و به زایش و افزایش بحرانهای لاعلاج در درون آن انجامیده است.
اکنون بهیمن مقاومت پیشتازان و ملی و مردمی، آن حلقههای متصل که نظام را شکل دادند، یکییکی پاره میشوند و نظام را به هستههای متفرق و دورشونده از هم وادار کردهاند. واقعیت پررنگ و تصویر انکارناپذیر چنین وضعیتی به رسانههای نظام راه یافته و مجبور به پردهبرداریِ از آن کرده است. روزنامه اعتماد در شمارهی ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ به گزارش نمونهیی جدید از شقه و شکاف عمیق در ساختار نظام بهدلیل تعلیق لایحهی عفاف و حجاب پرداخته و با عنوان «هسته سخت نظام علیه نظام»، آن را رونمایی نموده است:
«در فروردین سال جاری فیلمی از گفتوگوی سید منان رئیسی نماینده مردم قم در مجلس دوازدهم منتشر شد که در اسفند سال گذشته ضبط شده. رییسی ریاست ستاد انتخاباتی سعید جلیلی در قم را بر عهده داشت. او در این فیلم میگوید: هسته سخت نظام که سکه ۱۰۰میلیونی و دلار ۱۰۰هزار تومانی را تحمل میکنند، دلشان به این خوش است که اینجا دارد احکام خدا اجرا میشود. میگوید من پای جمهوری اسلامی ایستادهام به خاطر انتساب آن به اسلام. اگر قرار باشد از اسلام تهی شود برای چه خون بدهیم، برای چه گرانیها را تحمل کنیم؟»
این روزنامه به نمونهیی مشابه اشاره میکند که شکست زنستیزی و موقعیت انفجاری جامعه، باعث شکاف جدید در ساختار حاکمیت شده و حلقههایی از نظام تهدید به پیاده شدن از قطار آن کردهاند:
«وحید یامینپور در ویدئویی مستقیماً ادبیات تهدید را آغاز میکند: جمهوری اسلامی قطاری سوار است که لوکوموتیو این قطار «حلقه سخت وفاداران» هستند که اگر (نظام) از چند اصل کوتاه بیاید، آن حلقه وفاداران اولین گروهی هستند که از قطار نظام جمهوری اسلامی پیاده میشوند.»
وجهی دیگر از ضربههای کلان مقاومت و پایداری بر پیکر حاکمیت، شاهدیست که این رسانهی حکومتی به آن پرداخته و عاقبت نظام را با سرنوشت دیکتاتور سوریه قیاس نموده است:
«آذرماه سال گذشته[۱۴۰۳] فؤاد ایزدی در یک گفتوگو با برنامه یوتویوبی گفت: اگر جوانانی که باید از کشور دفاع کنند، احساس کنند حکومت خیلی اسلامی نیست، دفاع نخواهندکرد و ایران به سوریه تبدیل میشود؛ بنابراین بحث حجاب بعد سیاست خارجی ایجاد میکند.»
مشاهده میشود که اصالت با مقاومت و پایداری است تا آثار و پیام آن، خطوط قرمز یکسان حاکمیت دیکتاتور را به چندجانبه شدن خطوط قرمز در حلقههای آن تبدیل کند. این نمونهها گویای این واقعیت مسلم هستند که زنان ایران از زندانها تا خیابانها و از زنان کانونهای شورشی تا نقش رهبریکنندهی زنان در ارتش آزادیبخش ملی ایران، ضربهی کاریِ نهایی را بر ساختار نظام آخوندی فرود خواهند آورد.