۸ماه بعد از سیل ویرانگری که بیش از ۲۵استان میهن اسیر را درهمنوردید و ۳استان اصلی گلستان، لرستان و خوزستان را با خسارات بسیار سنگین درهمپیچید، بار دیگر خوزستان، این قدیمیترین و زرخیزترین استان ایران که بر دریایی از نفت نشسته است، بر اثر بارش یک باران ۳ساعته در چنان گردابی فروغلطید که کاملاً فلج شد.
بر اثر این بارش ۳ساعته فاضلاب به خیابانهای شهر سرریز شد و آب ناشی از باران و فاضلاب وارد بسیاری از منازل شهروندان اهوازی شد، مدارس و ادارات اهواز تعطیل شد، خطوط مواصلاتی و برق شهر قطع و تردد در شهر اهواز عملاً غیرممکن گردید، بخشهایی از خیابانها و محلات اهواز فرونشست و این آغاز یک فاجعه تمامعیار دیگر برای آحاد مردم این استان بود.
ابعاد فاجعه آنقدر عظیم بود که سایت حکومتی جوان آنلاین ۲۹آذر با اذعان به اینکه «آب و فاضلاب در خانههای مردم خواب و راحتی را از همه گرفته است» درباره آن نوشت:
«باز باران، باز سیل و بحران برای خوزستان! اهواز ۵روز پس از باران همچنان در آب شناور است و کوت عبدالله و کوی علوی تا زانو در آب و فاضلاب فرورفتهاند. اهالی خوزستان که تا چندی پیش نگران خشکسالی بودند و گرد و غبار بیتدبیری و سوءمدیریتها زندگیشان را مختل کرده بود، حالا با هجمه آب و فاضلاب درگیرند. بیش از هزار منطقه در اهواز شاهد فاضلاب پسزده و نزدیک به ۴هزار خانواده اهوازی زندگیشان در آب و فاضلاب شناور است».
در یک اعتراف دیگر سایت حکومتی سلامت نیوز ۳۰آذر ۹۸ گوشه دیگری از شرایط مرگبار مردم محروم خوزستان را اینچنین برملا مینماید:
«باران که تمام شد، فاضلاب با فضولات انسانی زندگی را در مناطق کوت عبدالله، حصیرآباد، آسیهآباد و عامریهای اهواز محاصره کرد. ساکنان این مناطق میگویند بعد از هر باران وضع به همین منوال است. چشمههای فاضلاب از کوچه و خیابان میجوشد و سلامت اهالی را تهدید میکند. آنها از ریزش خانهها پس از باران ۵روز گذشته، خبر میدهند. فاضلاب همانطور که سلامتی اهالی اهواز را نشانه رفته، پی خانهها را میخورد و هر آن ممکن است که خانههای خیسخورده روی اهالی آن خراب شوند. بهگفته اهالی منطقه، همین چند روز گذشته ۲خانه در حصیرآباد فرو ریخت. فعالان اجتماعی هم میگویند معلوم نیست چه کسی خسارت از بین رفتن وسایل مردم و تخریب خانههایشان را پرداخت میکند»؟
مهمتر اینکه بعد از گذشت نزدیک به ۲هفته از این بحران مرگبار که از قضا اداره هواشناسی رژیم آن را از قبل هم پیشبینی کرده بود، ابعاد این بحران نه تنها سمت و سوی کاهش و تخفیف ندارد بلکه در روزهای آینده قطعاً عمیقتر و فاجعهبارتر هم خواهد شد چرا که پیشبینیهای هواشناسی از احتمال بارش در روزهای آینده در خوزستان خبر میدهد که با توجه به فقدان زیرساختهای شهری و مشکلات ساختاری فاضلاب خوزستان از هماکنون میتوان پیشبینی نمود که شرایط تا کجا میتواند دردناک و فاجعهبار گردد.
در تأیید این نکته سایت حکومتی شعار سال با اذعان به اینکه «اهواز ۲۴۰۰کیلومتر شبکه فاضلاب دارد که ۱۱۰۰کیلومتر آن فرسوده است و حداقل زمان مورد نیاز برای حل مشکل فاضلابهای شهری ۵سال است» مینویسد: «اهواز سیستم دفع آبهای سطحی ندارد، مسیلهای اصلی شهر شامل رودخانه کارون و شاخه جنوبی آنکه از میان شهرستان کارون(کوت عبدالله) عبور میکند، لایروبی نشده و ضمنا مسیلها در حین عبور از شهر بتونریزی شده و عملاً غیرقابل نفوذ شدهاند. در این وضع است که با یک بارندگی محدود خیابانها مملو از آب باران و سیلاب ناشی از آن میشود».
در کنار این نمونه که تماماً بیانگر فساد و غارتگری بهاصطلاح متولیان حکومتی است همچنین روشن شد که حاکمیت فاسد و تبهکار آخوندی بهرغم تمامی هشدارهای مکرر و پیدرپی کارشناسان شهری نظام نه تنها در قبال این بحران هیچ اقدام جدی برای دفع آبهای سطحی اهواز نکرده است بلکه بودجه و اعتباراتی را هم که به این کار اختصاص داده شده است را غارت و چپاول کرده است.
روزنامه حکومتی ایران در این باره مینویسد: «پولهایی که تاکنون میتوانست برای حل مشکل دفع آبهای سطحی بکار آیند بدین شرح میباشند:
- در سال ۱۳۸۴ بانک جهانی وامی به میزان ۱۴۹میلیون دلار برای اصلاح شبکه فاضلاب اهواز پرداخت نموده است.
- در سال ۱۳۹۴ در شورای عالی آب کشور با حضور دکتر جهانگیری، معاون رئیسجمهور، با اعتباری برابر ۸۰۰۰میلیارد تومان(که پیشنهاد استاندار وقت استان بود) برای مدیریت پسابها و فاضلاب در استان خوزستان مصوب شد و قول تخصیص این مبلغ ۴ساله داده شد.
- مجدداً در سال ۱۳۹۶ هیات دولت بر اختصاص اعتبار ۹۰۰۰میلیارد تومانی بدین منظور موافقت کرد که ظاهراً در سال ۱۳۹۶ یکسوم آن پرداخت شده(و بهگفته مسولان، بیشتر این مبلغ در شهر آبادان هزینه شده است) ولی در سالهای بعد خبری از اختصاص مابقی اعتبار نیست. روی هم رفته ورود این پولها باید میتوانست مشکل فاصلاب و دفع آبهای سطحی اهواز و حتی سایر شهرهای استان را مرتفع نماید امّا به واقع اکنون اهواز نه سیستم دفع آبهای سطحی را دارد و نه سیستم قابل اطمینانی برای دفع فاضلاب خانگی. به هر صورت اکنون وقت پاسخگویی است که این اعتبارات چه شدهاند؟ اگر آمدهاند چگونه هزینه شده؟ و امّا اگر نیامدهاند باید پرسید چرا نیامدهاند»؟
روی دیگر این سکه شرایط جانکاه و نابسامان ساکنان محروم مناطق اهواز میباشد که در فقدان اولیهترین الزامات و حداقلهای ضروری برای حفظ جان در سرمای طاقتفرسای زمستان در معرض انواع بیماریها و شدیدترین اپیدمیهای خطرناک روزانه با مرگ دست و پنجه نرم میکنند.
سایت پاسدار رضایی ۲دیماه ۹۸ با عنوان «اهواز در معرض شیوع بیماریهایی همچون وبا و سالک» از شرایط دردناک مردم خورستان اینگونه رونمایی میکند:
«شهر اهواز پس از سرریز فاضلاب در مناطق، با یک بحران زیستمحیطی روبهروست و شهروندان در معرض اپیدمی انواع بیماریها همچون وبا و سالک هستند. آبگرفتگی فعلی مشابه آب زلال سیل نیست و آنچه وارد خانههای مردم، مدارس، مساجد و سازمانها شده، سرشار از فاضلاب شهری، بیمارستانی و صنعتی است که بهدلیل آلودگی شدید مشکلاتی را بهوجود میآورد. از کیانشهر تا کوی علوی ۲۰۰هزار نفر درگیر فاجعه آبگرفتگی شدهاند. باید هر چه سریعتر آهکپاشی خیابانهای این شهر آغاز شود و اگر این مداخله بهموقع صورت نگیرد با مشکلات و خطرات جانی برای شهروندان روبهرو خواهیم شد».
مجموعه چنین شرایط دردناک و فاجعه باری باعث شده است که شهر اهواز و سایر شهرهای خوزستان بار دیگر در کانون یک قیام بزرگ و واقعی قرار گیرند بهطوریکه این موضوع اکنون به یکی از بزرگترین و مهمترین مقولههای امنیتی رژیم ضدبشری تبدیل شده است.
در همین رابطه روزنامه حکومتی همدلی ضمن ابراز هراس و نگرانی از سیل بنیانکن جامعه و قیامی که ریشهٔ فساد و غارت و بیعدالتی را میکند، روز سوم دیماه ۹۸ مینویسد:
«بحران سیل و فاضلاب خوزستان، در حقیقت معضل ناکارآمدی طولانیمدت مدیریت کلان و سیستمهای نظارتی در حل معضلات جامعه است که متأسفانه بیشتر در مناطق فرودست ظاهر میشود و میتواند به تشدید بحرانهای اجتماعی و فاصله بیشتر میان مردم و حاکمیت اجرایی بیانجامد و در حقیقت، فقط با معضل بحران سیل روبهرو نیستیم، بلکه با سیل بحرانهایی مواجه هستیم که اگر اندیشه نکنیم، میتوانند ما را با بحرانهای بزرگتری روبهرو سازند».