جنگ انتخابات مهمترین عنوانهای روزنامههای باندهای حاکم را اشغال کرده است:
آرمان: زیبا اصولگرایان توپخانهای علیه دولت شدهاند
آرمان: تداوم ناکامی دلواپسان در ورود به بهارستان، رسایی باز هم رد صلاحیت شد
آفتاب یزد: اعلام کاندیداتوری عزتالله ضرغامی ؛ حامی احمدینژاد در تلویزیون آمد
آفتاب یزد: امیر محبیان: نامه مشایی به رئیس دولت اصلاحات تله است- احمدینژاد نشان داد رام نشدنی است. اگر دست و پای او را هم ببندید وی با شارات چشم و ابرو کار خود را میکند!
اعتماد: مجید انصاری مطرح کرد:تدارک وسیع تخریب گران علیه دولت
اطلاعات:روحانی: به جای منافع جناحی بهدنبال مصالح ملی باشیم
کیهان: وعده بازی و دستاوردسازی، تاکتیک انتخاباتی جریان اعتدال-اصلاحات
کیهان: ابطحی عضو کمیسیون بررسی: تخلف در پرونده تحصیلی حسین فریدون محرز است
وطن امروز:اعلام کاندیداتوری ضرغامی
آرمان: تداوم ناکامی دلواپسان در ورود به بهارستان، رسایی باز هم رد صلاحیت شد
آفتاب یزد: اعلام کاندیداتوری عزتالله ضرغامی ؛ حامی احمدینژاد در تلویزیون آمد
آفتاب یزد: امیر محبیان: نامه مشایی به رئیس دولت اصلاحات تله است- احمدینژاد نشان داد رام نشدنی است. اگر دست و پای او را هم ببندید وی با شارات چشم و ابرو کار خود را میکند!
اعتماد: مجید انصاری مطرح کرد:تدارک وسیع تخریب گران علیه دولت
اطلاعات:روحانی: به جای منافع جناحی بهدنبال مصالح ملی باشیم
کیهان: وعده بازی و دستاوردسازی، تاکتیک انتخاباتی جریان اعتدال-اصلاحات
کیهان: ابطحی عضو کمیسیون بررسی: تخلف در پرونده تحصیلی حسین فریدون محرز است
وطن امروز:اعلام کاندیداتوری ضرغامی
وطن امروز:خاکسالی؛ تشدید بحران گرد و غبار، آلودگی هوای کلانشهرها ضعف دیپلوماسی محیطزیست و بازی سیاسی با سلامت مردم
بحرانهای منطقهیی موضوع مشترک دیگر روزنامههای حکومتی در روز پنجشنبه 26اسفند است:
ابتکار: همزمان با تور سفر وزیر امور خارجه آمریکا به کشورهای آسیایی بررسی شد؛ زمینه چینی آمریکایی علیه ایران
قانون: سفیر پیشین ایران در دمشق:ما نمیخواهیم در سوریه بمانیم
در روزنامههای باند هاشمی رفسنجانی- روحانی تلاش شده است دست خالی این باند در انتخابات با حمله به باند رقیب پر شود:
بحرانهای منطقهیی موضوع مشترک دیگر روزنامههای حکومتی در روز پنجشنبه 26اسفند است:
ابتکار: همزمان با تور سفر وزیر امور خارجه آمریکا به کشورهای آسیایی بررسی شد؛ زمینه چینی آمریکایی علیه ایران
قانون: سفیر پیشین ایران در دمشق:ما نمیخواهیم در سوریه بمانیم
در روزنامههای باند هاشمی رفسنجانی- روحانی تلاش شده است دست خالی این باند در انتخابات با حمله به باند رقیب پر شود:
آرمان: سرمقاله: عیدی رئیسجمهور به مردم
در هشت سال دولتهای نهم و دهم همه مردم ایران شاهد بودند که اگر اقدامی صورت گرفت مبنای مطالعه و بررسی دقیق نداشت. برای مثال اگر مسکن مهر به جای اینکه در بیابانها که از زیربنا، آب و برق، گاز و مخابرات و دسترسی به امکانات رفاهی و وسایل نقلیه محروم است، ساخته میشد با یک بررسی دقیقتر دولت قبل میتوانست بر اساس نقاط جمعیتی موجود در بافت فرسوده به نوسازی بپردازد.
در شهر تهران حدود ۲ میلیون مسکن وجود دارد که تقریباً یک میلیون آن فرسوده است، دولت قبل میتوانست این یک میلیون واحد مسکونی را ظرف ۱۰ سال حداکثر به دو میلیون واحد مسکونی تبدیل کند.
در دولتهای نهم و دهم یک اجماع جهانی علیه ایران شکل گرفت. در حالی که نتیجه تقابل مسیری جز تحریم و به تأخیر انداختن طرحهای توسعه نیست، اما در دولت روحانی بار دیگر روابط ایران با جهان بر مدار تعامل قرار گرفت. رویکرد تعامل در دولت روحانی فضا را در همه امور برای ایران گشود و موفقیتهای بسیار بزرگی از جمله برجام، ورود سرمایهگذاران خارجی به ایران و قرارداد ایرباس و بوئینگ، کاهش ایرانهراسی در منطقه و جهان، رفع بسیاری از تحریمها، ایجاد امید و آرامش در جامعه و... را برای ایران به ارمغان آورد.
چشمانداز چگونگی برخورد باند خامنهای با حسن روحانی همراه با اعتراف به ورشکستگی نمایش انتخابات نزد مردم دغدغه روزنامههای نزدیک به روحانی است:
در هشت سال دولتهای نهم و دهم همه مردم ایران شاهد بودند که اگر اقدامی صورت گرفت مبنای مطالعه و بررسی دقیق نداشت. برای مثال اگر مسکن مهر به جای اینکه در بیابانها که از زیربنا، آب و برق، گاز و مخابرات و دسترسی به امکانات رفاهی و وسایل نقلیه محروم است، ساخته میشد با یک بررسی دقیقتر دولت قبل میتوانست بر اساس نقاط جمعیتی موجود در بافت فرسوده به نوسازی بپردازد.
در شهر تهران حدود ۲ میلیون مسکن وجود دارد که تقریباً یک میلیون آن فرسوده است، دولت قبل میتوانست این یک میلیون واحد مسکونی را ظرف ۱۰ سال حداکثر به دو میلیون واحد مسکونی تبدیل کند.
در دولتهای نهم و دهم یک اجماع جهانی علیه ایران شکل گرفت. در حالی که نتیجه تقابل مسیری جز تحریم و به تأخیر انداختن طرحهای توسعه نیست، اما در دولت روحانی بار دیگر روابط ایران با جهان بر مدار تعامل قرار گرفت. رویکرد تعامل در دولت روحانی فضا را در همه امور برای ایران گشود و موفقیتهای بسیار بزرگی از جمله برجام، ورود سرمایهگذاران خارجی به ایران و قرارداد ایرباس و بوئینگ، کاهش ایرانهراسی در منطقه و جهان، رفع بسیاری از تحریمها، ایجاد امید و آرامش در جامعه و... را برای ایران به ارمغان آورد.
چشمانداز چگونگی برخورد باند خامنهای با حسن روحانی همراه با اعتراف به ورشکستگی نمایش انتخابات نزد مردم دغدغه روزنامههای نزدیک به روحانی است:
آرمان:زیبا اصولگرایان متوجه شدهاند که هیچ شانسی در انتخابات پیشرو ندارند. دو انتخابات قبل نشان داد که اصولگرایان بهشدت محبوبیت خود را از دست دادهاند و در میان جوانان، نسلهای بعد از انقلاب، تحصیلکردهها، شهرنشینان، طبقه متوسط و... هیچ محبوبیتی ندارند. تنها امیدی که اصولگرایان دارند این است که تلاش کنند آقای روحانی رأی کمتری کسب کند. تنها استراتژی آنها این است که روحانی با اختلاف کمتری آنها را شکست دهد. تلاش دارند که روحانی اینبار ۱۹ میلیون رأی کسب نکند و مثلاً ۱۸ میلیون رأی بیاورد که پس از آن به او بگویند مردم از شما هم ناراضی هستند. تنها دلخوشی اصولگرایان این است که رأی آقای روحانی دچار ریزش شود.
این موضوع، یک مسأله روانی است. اگر رأی او پایینتر از ۱۹ میلیون باشد، برخی مخالفان روحانی برخورد دور از عدالت با آقای روحانی خواهند داشت و تلاش میکنند هیچ شان و اعتباری برای او قائل نباشند.
من معتقدم برخی اصولگرایان تندرو همچنان بهدنبال این هستند که جلوی آقای روحانی را از این طریق بگیرند، چون یقین دارند که به هیچوجه نمیتوانند او را شکست دهند. تنها صورتی که میتوانند مقابل او ایستادگی کنند این است که او رد صلاحیت شود... من هم موافقم که یک حالت پژمردگی «غیرانتخاباتی» مشاهده میشود. برخی افراد که قصد شرکت در انتخابات دارند، مردد هستند که در انتخابات شرکت کنند یا نه. به این نکته توجه کنید که در میان اصلاحطلبان و اصولگرایان، یک سبد رأی ثابت وجود دارد که پای ثابت هستند و همیشه رأی خود را میدهند.
اعتماد: موسوی لاری: نگرانی از جایی شروع میشود که رسانه ملی وارد این ماجرا شده و جناحی عمل کند... جالب است بدانید از سال ٧٥ تا امروز وقتی رسانه ملی روی مسالهای انگشت میگذارد و فعال میشود اتفاقاً مردم واکنش دیگری به آن نشان میدهند.
شرق: برخی اصولگرایان میخواهند انتخابات را به سمت دوقطبیشدن پیش ببرند تا نامزد اصولگرایان باقی بماند و روحانی. تصور میکنند در چنین شرایطی روحانی را شکست خواهند داد.
حالا مشخص است که اصولگرایان نه برای کاستن از آرای روحانی بلکه برای شکست او میآیند. برای نخستینبار برای یکدورهایکردن ریاستجمهوری، با هدف حذف او میآیند. برای همین هم ائتلاف جمنا را شکل دادند تا نامزد واحدی از درون آن بیرون بیاید.
ابراز وحشت از تنگنای جهانی و منطقهیی مضمون مشترک دعواهای باندی در روزنامههای حکومتی است:
این موضوع، یک مسأله روانی است. اگر رأی او پایینتر از ۱۹ میلیون باشد، برخی مخالفان روحانی برخورد دور از عدالت با آقای روحانی خواهند داشت و تلاش میکنند هیچ شان و اعتباری برای او قائل نباشند.
من معتقدم برخی اصولگرایان تندرو همچنان بهدنبال این هستند که جلوی آقای روحانی را از این طریق بگیرند، چون یقین دارند که به هیچوجه نمیتوانند او را شکست دهند. تنها صورتی که میتوانند مقابل او ایستادگی کنند این است که او رد صلاحیت شود... من هم موافقم که یک حالت پژمردگی «غیرانتخاباتی» مشاهده میشود. برخی افراد که قصد شرکت در انتخابات دارند، مردد هستند که در انتخابات شرکت کنند یا نه. به این نکته توجه کنید که در میان اصلاحطلبان و اصولگرایان، یک سبد رأی ثابت وجود دارد که پای ثابت هستند و همیشه رأی خود را میدهند.
اعتماد: موسوی لاری: نگرانی از جایی شروع میشود که رسانه ملی وارد این ماجرا شده و جناحی عمل کند... جالب است بدانید از سال ٧٥ تا امروز وقتی رسانه ملی روی مسالهای انگشت میگذارد و فعال میشود اتفاقاً مردم واکنش دیگری به آن نشان میدهند.
شرق: برخی اصولگرایان میخواهند انتخابات را به سمت دوقطبیشدن پیش ببرند تا نامزد اصولگرایان باقی بماند و روحانی. تصور میکنند در چنین شرایطی روحانی را شکست خواهند داد.
حالا مشخص است که اصولگرایان نه برای کاستن از آرای روحانی بلکه برای شکست او میآیند. برای نخستینبار برای یکدورهایکردن ریاستجمهوری، با هدف حذف او میآیند. برای همین هم ائتلاف جمنا را شکل دادند تا نامزد واحدی از درون آن بیرون بیاید.
ابراز وحشت از تنگنای جهانی و منطقهیی مضمون مشترک دعواهای باندی در روزنامههای حکومتی است:
کیهان: پشت به واقعیت! (یادداشت روز)
سخن گفتن از اینکه «باید سیاستی اتخاذ کرد تا جنگی روی ندهد وگرنه ناگزیر خواهیم شد هزینه بسیار زیادی برای آن بپردازیم» تا حد زیادی اغواکننده و توأم با نادیده گرفتن واقعیت است و در بعضی موارد هم با «دروغپردازی، همراه میباشد چرا که جنگی که از وقوع آن پرهیز داده میشود، همین الآن در منطقه و در اطراف غربی، شرقی و جنوبی مرزهای ایران وجود دارد و هدف اصلی آن هم جمهوری اسلامی است و جمهوری اسلامی نیز در این صحنهها به نوعی درگیر میباشد. پرهیز دادن از جنگی که وجود دارد در عرصه سیاست نوعی سیاه بازی است.
حسب آنچه در بحث برجام تجربه کردیم تسلیم ایران را دنبال میکنند پس حتی اگر ایران بخواهد از رویه مبتنی بر استقلالطلبی و هویتخواهی خود دست بردارد - که دست برداشتن آن تضعیف شدید ایران را در پی میآورد - باز هم به توافق با آمریکا دست پیدا نمیکند بلکه باید به تسلیمی بیندیشد که حریف را جسورتر خواهد کرد.
در این میان بعضی از چهرههای سیاسی برای اینکه چنین تسلیم شدنی را توجیه کرده و از قبح آن بکاهند، میگویند آن سوی واقعه، جنگ است!
بعضی از افراد مدعی هستند که هماینک ایران از رادار آمریکا و اروپا خارج شده و موضوعات دیگر جای آن را گرفته است و از این رو عقل و منطق حکم میکند که ما کاری نکنیم که دوباره در رادار آمریکا و اروپا دیده شده و به مسأله اول جهان تبدیل شویم.
ابتکار: زمینهچینی آمریکایی علیه ایران
روز گذشته سفر وزیر خارجه آمریکا پس از غیبتی طولانی اولین دورسفرهای خود را آغاز کرد. این دور از سفرهای تیلرسون به آسیا با هدف مهار کرهشمالی انجام میشود اما به نظر میرسد وزیر خارجه آمریکا رایزنیهایی درباره ایران هم داشتهباشد. با این حال طی روزهای گذشته مذاکراتی میان کشورهای منطقه با سردمداری رژیم صهیونیستی و عربستان صورت گرفتهاست و در همه آنها علیه ایران رایزنی شدهاست.
ایالات متحده آمریکا برای رویارویی با یک کشور با یک قدرت متوسط از منظر پیشرانهای پشتوانه قدرت باید زمینهساز قبول افکار عمومی در داخل آمریکا و خارج از مرزهای آمریکا شود و هم هزینههای این برخورد را در داخل مدیریت کند و هم بتواند متحدانی در جهت حل و فصل هزینههای موجود در این رویارویی برای خود فراهم کند.
در تئوری جنگ «نامتعادل» قدرتی مانند آمریکا در رویارویی با یک قدرت چالش برانگیزی چون ایران در پی بزرگنمایی تهدید ایران در قالب فرافکنی قدرت دنیا است.
این معنا موجب میشود که یک اجماع فراگیر علیه تهران به وجود آید.
آمریکا با تمسک به تئوری جنگ «نامتعال» در بعد بینالمللی اسلامهراسی و بعد منطقهیی ایرانهراسی را مطرح میکند. متأسفانه جهتگیریهای به ظاهر دارای گرایشهای ارزشی و هنجاری و رفتارهای ناشی از آن، بهرغم ظواهر بسیار مثبت در نهایت این تحرک را معنادار و متنفذ میسازد.
اکنون ایالات متحده آمریکا بعد از موفقیت حسن روحانی و تیم دیپلوماسی ایران تلاش دارد بار دیگر ایران را وارد رودررویی سهمگین در جنگ روانی کند و با گذر از عملیات رسانهیی مبنی بر بزرگنمایی قدرت ایران در قالب تخریب منطقهیی و بینالمللی، زمینههای احیای اجماع بینالمللی علیه ایران و محاصره منطقهیی تهران را فراهم کند. آمریکاییها در بعد بینالمللی همگرایی با انگلستان، فرانسه و روسیه را در برخورد با تهران در دستورکار قرار دادند و در بعد منطقهیی با همکاری رژیم صهیونیستی و مجموعه کشورهای عربی با مرکزیت اجرایی عربستان محاصره ایران را دنبال میکند. همگرایی بیشتر با تلآویو، ریاض، آنکارا و احتمالاً در آینده اردن و دیکته کردن اراده عربستان به کشورهای حاشیه جنوب خلیجفارس در دستور کار آینده آمریکا برای کنترل و مهار ایران قرار دارد. از این رو اگر اخبار را ردیابی و این سفرها و مذاکرات آشکار و پنهان را مورد بررسی قرار دهیم، در خواهیم یافت که این مسأله چندان دور از انتظار نیست که در آینده، تهران بار دیگر باید تصمیمی بزرگ را تجربه کند.
سخن گفتن از اینکه «باید سیاستی اتخاذ کرد تا جنگی روی ندهد وگرنه ناگزیر خواهیم شد هزینه بسیار زیادی برای آن بپردازیم» تا حد زیادی اغواکننده و توأم با نادیده گرفتن واقعیت است و در بعضی موارد هم با «دروغپردازی، همراه میباشد چرا که جنگی که از وقوع آن پرهیز داده میشود، همین الآن در منطقه و در اطراف غربی، شرقی و جنوبی مرزهای ایران وجود دارد و هدف اصلی آن هم جمهوری اسلامی است و جمهوری اسلامی نیز در این صحنهها به نوعی درگیر میباشد. پرهیز دادن از جنگی که وجود دارد در عرصه سیاست نوعی سیاه بازی است.
حسب آنچه در بحث برجام تجربه کردیم تسلیم ایران را دنبال میکنند پس حتی اگر ایران بخواهد از رویه مبتنی بر استقلالطلبی و هویتخواهی خود دست بردارد - که دست برداشتن آن تضعیف شدید ایران را در پی میآورد - باز هم به توافق با آمریکا دست پیدا نمیکند بلکه باید به تسلیمی بیندیشد که حریف را جسورتر خواهد کرد.
در این میان بعضی از چهرههای سیاسی برای اینکه چنین تسلیم شدنی را توجیه کرده و از قبح آن بکاهند، میگویند آن سوی واقعه، جنگ است!
بعضی از افراد مدعی هستند که هماینک ایران از رادار آمریکا و اروپا خارج شده و موضوعات دیگر جای آن را گرفته است و از این رو عقل و منطق حکم میکند که ما کاری نکنیم که دوباره در رادار آمریکا و اروپا دیده شده و به مسأله اول جهان تبدیل شویم.
ابتکار: زمینهچینی آمریکایی علیه ایران
روز گذشته سفر وزیر خارجه آمریکا پس از غیبتی طولانی اولین دورسفرهای خود را آغاز کرد. این دور از سفرهای تیلرسون به آسیا با هدف مهار کرهشمالی انجام میشود اما به نظر میرسد وزیر خارجه آمریکا رایزنیهایی درباره ایران هم داشتهباشد. با این حال طی روزهای گذشته مذاکراتی میان کشورهای منطقه با سردمداری رژیم صهیونیستی و عربستان صورت گرفتهاست و در همه آنها علیه ایران رایزنی شدهاست.
ایالات متحده آمریکا برای رویارویی با یک کشور با یک قدرت متوسط از منظر پیشرانهای پشتوانه قدرت باید زمینهساز قبول افکار عمومی در داخل آمریکا و خارج از مرزهای آمریکا شود و هم هزینههای این برخورد را در داخل مدیریت کند و هم بتواند متحدانی در جهت حل و فصل هزینههای موجود در این رویارویی برای خود فراهم کند.
در تئوری جنگ «نامتعادل» قدرتی مانند آمریکا در رویارویی با یک قدرت چالش برانگیزی چون ایران در پی بزرگنمایی تهدید ایران در قالب فرافکنی قدرت دنیا است.
این معنا موجب میشود که یک اجماع فراگیر علیه تهران به وجود آید.
آمریکا با تمسک به تئوری جنگ «نامتعال» در بعد بینالمللی اسلامهراسی و بعد منطقهیی ایرانهراسی را مطرح میکند. متأسفانه جهتگیریهای به ظاهر دارای گرایشهای ارزشی و هنجاری و رفتارهای ناشی از آن، بهرغم ظواهر بسیار مثبت در نهایت این تحرک را معنادار و متنفذ میسازد.
اکنون ایالات متحده آمریکا بعد از موفقیت حسن روحانی و تیم دیپلوماسی ایران تلاش دارد بار دیگر ایران را وارد رودررویی سهمگین در جنگ روانی کند و با گذر از عملیات رسانهیی مبنی بر بزرگنمایی قدرت ایران در قالب تخریب منطقهیی و بینالمللی، زمینههای احیای اجماع بینالمللی علیه ایران و محاصره منطقهیی تهران را فراهم کند. آمریکاییها در بعد بینالمللی همگرایی با انگلستان، فرانسه و روسیه را در برخورد با تهران در دستورکار قرار دادند و در بعد منطقهیی با همکاری رژیم صهیونیستی و مجموعه کشورهای عربی با مرکزیت اجرایی عربستان محاصره ایران را دنبال میکند. همگرایی بیشتر با تلآویو، ریاض، آنکارا و احتمالاً در آینده اردن و دیکته کردن اراده عربستان به کشورهای حاشیه جنوب خلیجفارس در دستور کار آینده آمریکا برای کنترل و مهار ایران قرار دارد. از این رو اگر اخبار را ردیابی و این سفرها و مذاکرات آشکار و پنهان را مورد بررسی قرار دهیم، در خواهیم یافت که این مسأله چندان دور از انتظار نیست که در آینده، تهران بار دیگر باید تصمیمی بزرگ را تجربه کند.