کانال مالی اروپا اینستکس همچنان موضوع جنگ و جدال باندهای حاکمیت است و روزی نیست که عناصر باندهای متخاصم نسبت به این موضوع واکنش نشان نداده و القابی مانند خائن و نفوذی برای از میدان بهدر کردن باند مقابل، بهکار نبرند.
در این میان مشروط کردن راهاندازی اینستکس توسط ۳کشور آلمان، انگلیس و فرانسه به تصویب لوایح FATF توسط رژیم اختلافات باندی را شعلهورتر کرده است.
اینستکس هیچ کارآیی ندارد
مجید تفرشی، یکی از کارشناسان رژیم، بینتیجه بودن دلبستن به کانال مالی اروپا اینستکس را مورد بررسی قرار داده است، سایت خبرآنلاین از قول او مینویسد: «به هرحال آمریکا از برجام خارج شده و تحریمها و جرایم سنگینی برای شرکتهای بزرگی که بخواهند با ایران کار کنند وضع کرده است. شرکتهای بزرگ دنیا همگی با آمریکا مناسبات گسترده مالی و تجاری دارند و بعضاً آمریکا در آنها سهامدار است و لذا طبیعی است که آنها حاضر نیستند ۹۰درصد را رها کنند و به سراغ ۱۰درصد ایران بیایند. از این رو اینستکس در خصوص تعامل ایران با شرکتهای بزرگ هیچ کارآیی ندارد».
سایت بسیج نیز به موضوع اینستکس پرداخته و در هراس از عواقب راهافتادن کانال مالی اروپا مینویسد: «اگر برجام و عقبه آن، یعنی «اینستکس» بهحال کشور مفید بود که باید نتایج آن را میدیدیم! اینستکس هم مثل توافق هستهای، دردی از کشور دوا نخواهد کرد و باید مراقب بود که مناسبات سیاسی، اقتصاد را شرطی نکند».
حاکمیت در گرداب دو شر
محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت، روز گذشته در نشست جامعه مهندسان به بحران موجود در مورد تصویب لایحه الحاق رژیم به کنوانسیون مبارزه با جرایم سازمانیافته فراملی(پالرمو) و الحاق به کنوانسیون بینالمللی مقابله با تأمین مالی تروریسم(CFT) پرداخته است: «تصمیمات در مورد بسیار حساس است و این طور نیست که میان خیر و شر یکی را انتخاب کنیم، بلکه باید بگوییم میان دو شر، شر کمتر را انتخاب میکنیم».
محسن جلیلوند که رسانههای رژیم از او بهعنوان استاد حقوق بینالملل نام میبرند، آب پاکی را روی دست سینهچاکان اینستکس ریخته است: «اگر اینستکس عملی هم شود نباید انتظار خاصی از آن داشت. چرا که اولاً اینستکس بیانگر نفت در برابر غذا و دارو و اقلام کشاورزی و پزشکی است. ثانیا مگر ایران با اتحادیه اروپا چهقدر رابطه تجاری دارد که این ارتباط باعث شود که شما بگویید اروپا با اینستکس خود را بهنفع ایران در برابر آمریکا قرار میدهد. در تحلیل نهایی اروپا زیر چتر آمریکاست. بنابراین اینکه تصور کنیم اینستکس راه بیافتد وضع مملکت خوب خواهد شد چنین نیست».
اینستکس طعمه است
نماینده اسبق رژیم در صندوق بینالمللی پول بهنام محمد قوام طی یک مصاحبه رادیویی، اینستکس را یک طعمه ارزیابی میکند: «در حالی که (اروپا) هنوز اینستکس را به ما نداده و تنها به ما معرفی کرده... خود محمدجواد ظریف نیز گفته ما نمیدانیم عملکرد اینستکس چیست و چگونه کار میکند؟
به نظر میآید که این مسأله یک طعمه است تا باز هم به ما بگویند FATF را قبول کنید. در کل اروپا و آمریکا با تشویق و سوق دادن جمهوری اسلامی به پذیرفتن FATF میخواهند ما را مانند ماهی در ماهیتابه سرخ کنند».
این اظهارات یاسآلود رسانهها و مهرههای دو باند نسبت به اینستکس و اینکه از آن آبی برای اقتصاد بحرانزده گرم نمیشود، سرگردانی سردمداران رژیم و ناتوانی برای تصمیمگیری را نشان میدهد.
عدهای در درون رژیم معتقدند که اگر نظام شرایط FATF را نپذیرد شرایط آن بهتر میشود آنچنان که احمد توکلی عضو مجمع تشخیص نظام میگوید: «سؤال اصلی این است که اگر FATF را بپذیریم شرایط بهتر میشود یا بدتر؟ که اگر نپذیریم شرایط بهتر میشود، چرا که اگر بپذیریم باید اطلاعات بدهیم و همه مجاری دورزدن تحریم را باید افشا کنیم».
از طرف دیگر نپذیرفتن FATF نیز عواقب سنگینی برای رژیم دارد زیرا همزمان میبایست تحریمهای آمریکا و فشار نپذیرفتن اینستکس را که بهصورت سیاسی و اقتصادی بر آن وارد میشود را تحمل کند.
بیراهحلی و بنبست
این مهرههای حکومتی هیچیک جز سخن گفتن اندر باب مضرات اینستکس و لوایح FATF، راهحلی پیش روی نظام نمیگذارند که چگونه با عواقب عدم پذیرش آنها مقابله کند.
یا اینکه اینستکس «بیخاصیت» و«لوایح ناکارآمد» را بپذیرد که از این طریق نفع آنچنانی عایدش نخواهد شد و یا اینکه نپذیرد که در این رابطه نیز طور دیگری در «ماهیتابه سرخ میشود».
مشکل پایهای در داخل کشور
اما مشکل بزرگتر و پایهای رژیم، در داخل کشور است. از یک طرف با عدم مشروعیت مواجه است و از طرف دیگری ذخایر استراتژیک کشور را هم نابود کرده است.
اگر رژیم تتمه مشروعیتی در داخل داشت و مردم را به روزگار سیاه فقر ننشانده بود و تمامی ذخایر استراتژیک کشور را نیز نابود نکرده بود، شاید میتوانست رویکردش نسبت به بحرانهای خارجی متفاوت باشد و اینچنین چوب چه کنم در دست نگیرد.
اما در شرایطی که هیچ مشروعیت و پایگاهی در داخل ایران برایش باقی نمانده است و با خیزشها و اعتراضات ارتش گرسنگان از یک طرف و فعالیتهای کانونهای شورشی از طرف دیگر مواجه است، فشارهای از بیرون بر رژیم بیشازپیش آن را در مقابل مردم و کانونهای شورشی ضعیفتر و ضربهپذیرتر میکند و نگرانی اصلی و تعیینکننده رژیم در همین بردار است.