ابطحی، نماینده مجلس ارتجاع، روز اول دیماه ۹۸ در جلسه علنی مجلس موضوع سلول انفرادی در دستگاه قضایی رژیم را به بحث گذاشت و گفت: «حبس موقت هم یک ماه است ۲ماه است ۲ماه است... یکی ۱۱ماه در حبس انفرادی دارد به سر میبرد». این نمایندهٔ مجلس ارتجاع برای اینکه التزام قلبی و عملیاش را به ولایت فقیه اثبات کند، ادامه داد: «انفرادی برای جرایم امنیتی باشد».(خبرگزاری مجلس ۱دیماه ۹۸)
هر روز که از قیام شورانگیز آبان میگذرد بسیاری از عوامل و مقامات قبلی و فعلی رژیم که خود دستاندرکار همه جنایتهای این ۴۰سال بودهاند هر کدام به نوعی و از سویی تلاش میکند که بهتدریج خود را همسو با مردم نشان داده و صحبت از درخواستها و مطالباتی کنند که روزگاری جزو محدودههای سرخ و ممنوع محسوب میشد و حتی اسم بردن و صحبت از آنها نیز هزینهدار بود.
شکنجه و سلول انفرادی
یکی از این محدودههای ممنوعه، موضوع زندانی سیاسی و شکنجه و زندان انفرادی در نظام قرونوسطایی ولایت فقیه بود. از همان سالهای اول که خمینی از اساس شکنجه در نظامش را شایعه خواند و آن را منکر شد تا سالهای بعد که خامنهای مدعی بود «هیچکس در جمهوری اسلامی، بهدلیل مخالف بودن فکر و نظرش با حکومت، تحت تعقیب و فشار قرار نمیگیرد».(ایسنا ۱فروردین ۹۷) و تا رئیس قضاییه جنایتکارش که میگفت «اساسا محکومی تحت عنوان «زندانی سیاسی» نداریم و کسی هم در جمهوری اسلامی بهخاطر انتقاد تحت پیگرد قرار نمیگیرد».(ایرنا ۱۵بهمن ۹۷)
البته این برای اولین بار است که موضوع سلول انفرادی در مجلس وحوش ولایت اینگونه مطرح میشود اما همگان خوب میدانند که این رژیم از سال ۶۰ تاکنون از سلول انفرادی برای درهمشکستن زندانی بیحد و حصر استفاده کرده. به گزارش زندانیان سیاسی در سالهای ۶۰ تا ۶۲ سلولهای بند ۸ زندان قزلحصار کرج با ظرفیتهایی تا ۳۵نفر حتی بیشتر وجود داشت که حاج داود رحمانی، رئیس لات و لمپن زندان، با برپایی این سلولها تلاش بسیاری برای براندن زندانیان میکرد اما موفق نمیشد. در اینجا باید از اسطورههای پایداری و مقاومت یاد کرد. کسانی که مانند محمد گرگوندی، دکتر فرزین نصرتی، محمد معمولی کارگر، مرتضی هاشمخانی و دهها و صدها تن از برادران و خواهران مجاهد که بیش از ۳سال در سلولهای انفرادی گوهردشت و اوین گذراندند و در جریان قتلعام ۶۷ سربهدار شدند و آنان که مانند «ارفع جبرئیلی» و عبدالرضا رجبی و... مدتها در سلولهای انفرادی با اعمال شاقه زیر حکم اعدام بودند.
«تابوت» و «قفس» و یا «قبر»، همان سلول انفرادی با ابعاد کوچتر و مخوفتر بودند و زندانیان سیاسی زیادی با انواع شکنجه در آنها بهبند کشیده شده بودند. این نوع از شکنجه در پی افشاگریهای مقاومت ایران و شکایات خانوادههای زندانیان برچیده شد اما رژیم آخوندی در زندانهای گوهردشت و اوین به استفاده از سلولهای انفرادی ادامه داد و در جریان قتلعام سال ۶۷، به وفور از آنها استفاده کرد.
در حقیقت، سلول انفرادی و شکنجه ابزار اصلی این رژیم آدمخور برای درهمشکستن هر زندانی سیاسی و حتی عادی است. در افشاگریهای متعددی که در اینترنت به وفور یافت میشود عمق جنایات رژیم در سلولهای انفرادی از تجاوز به دختران یا پسران و شکنجههای جسمی، روحی و روانی برملا شده است.
انفرادی و جرایم امنیتی
ابطحی در همان جلسه مجلس ارتجاع افزوده بود: «ما مشاهده میکنیم در خیلی از جرایم قضات محترم متهم و محکوم را به حبس انفرادی محکوم میکنند و این با کرامت انسانی حقوق شهروندی دفاع از آزادیهای یک انسان منافات دارد».(رادیو فرهنگ ۱دیماه ۹۸) جالب اینجاست که همین نماینده ارتجاع نه تنها سلول انفرادی را نفی نمیکند بلکه آن را مجاز شمرده و لازم میداند منتها نه برای دوستان و رفقای دزد و غارتگرش بلکه برای هر موضوع امنیتی، صدالبته در همین قیام آبانماه دیدیم که رژیم قیامکنندگان را اشرار نامید و آنها را قتلعام کرد. پرواضح است که همه این مردم ضدنظام دزد و غارتگر مشمول موضوع «امنیتی» آن هستند و رژیم آدمخوار با همین تعریف با دستگیرشدگان رفتار میکند. خبرگزاری فرانسه روز ۲۹آذر از قول کارشناسان مستقل که توسط سازمان ملل منصوب شدهاند، نوشت: «گزارشها حاکی است که زندانیان گاهی اوقات برای گرفتن اعترافات اجباری، مورد شکنجه قرار میگیرند و یا انواع دیگری از بدرفتاریها را تحمل میکنند و این افراد در بازداشتگاههای شلوغ و پر ازدحام نگهداری میشوند».
چاقو دسته خودش را نمیبرد
واقعیت این است که طرح موضوع ممنوع سلولهای انفرادی برای اولین بار ـ پس از قیام سراسری ـ در مجلس مطرح گردید. به همین علت نمایندگان دولت و قضاییه مانع از باز شدن موضوع شدند. نماینده قضاییه رژیم که در جلسه حاضر بود به سیاق سرکردگان نظام مجدداً از اساس منکر همهچیز شد و گفت: «اساساً هیچگونه محکومیت به سلول انفرادی نداریم و الآن هم یک مورد نداریم».(خبرگزاری مجلس ارتجاع ۱دی ۹۸)
البته بار دیگر ثابت شد چاقو دسته خودش را نمیبرد. چون زندان و انفرادی و فشار و سرکوب از عناصر حفظ و نگهداری نظام است قابل مذاکره و چانهزنی نیست و علاج کار با این چیزها نیست. درمان در قیامی بنیانکن و ریشهای است که از بیخ و بن هر گونه استبداد و خودکامگی و داغ و درفش را براندازد و به تبع آن آزادی و رهایی و دموکراسی را به جامعهٔ ایران بازگرداند. یعنی همان هدفی که مردم ایران در قیام پرشکوه آبان و استمرار آن اراده کردهاند.