اینروزها بیشتر از پیش میتوان فهمید که در نظام تار و پود گسستهٔ آخوندی همه چیز از «اوجب واجبات»! یعنی پیشگیری از بهخطر افتادن و واژگونی کیان ولایت فقیه چیده شده است. سفرهای تبلیغاتی و نمایشی رئیسی به استانهای کشور، گماردن پاسداران بر منصب استانداری، بهراهانداختن با بهانه و بیبهانهٔ چرخهٔ اعدام، پروپاگاندای لو رفته و نخنما در مورد موشک و پهپاد، قشونکشی به مرز آذربایجان، مسدود کردن مسیرها منتهی به پاسارگاد و بایکوت روز کوروش، قارقار کردن امام جمعههای ریایی در سیرک جمعه و هشدار دادن آنها به خود و دیگران در مورد «خطر نفاق»! و... همه و همه در این راستا قابل تحلیل است.
«اوجب واجبات» یعنی اینکه باید هر کاری کرد که بحرانهای دامنگیر نظام امنیتی نشود و راه به جرقه و قیام نبرد.
«مدیریت جهادی»! اسم مستعار پیشگیری از قیام
ترکیب «دولت جوان حزباللهی»! و رؤسای سهقوه نظام تردیدی باقی نمیگذارد که خامنهای بهتر از دیگر ملازمان رکاب و پادوهایش میداند که سرنگونی نظامش در تقدیر است؛ از اینرو نه اقتصاد برای او مهم است، نه جغرافیا و محیطزیست، نه سلامت مردم و مقابله با پیکهای کرونا، نه آموزش و پرورش، نه هیچ چیز دیگر این مملکت و این مردم. او فقط و فقط به حفظ ولایت شیطانی و عبا و عمامهٔ خود میاندیشد.
ابراهیم رئیسی برای او حکم آتشنشان از نفس افتادهیی را دارد که مدام کپسول به دست و آژیرکشان، خود را از این استان به آن استان میرساند تا شعلهٔ بحرانهای فوری را خاموش نماید و با وعدههای آنچنانی [به قول خودش «مدیریت جهادی»!] مانع از زبانهکشی و سرایت آن به دیگر نقاط شود. استانداران او نیز برای آن دستچین و انتصاب شدهاند تا در صورت وقوع قیام و ناآرامی در شهرهای محل مأموریت خود به مقابله با آن بشتابند. اکنون همه چیز برای خامنهای حالت اضطراری و اورژانس دارد.
دایناسورهای نظام و شم احساس خطر
برای اینکه فهم عینیتری از این موضوع داشته باشیم، در حرفهای آخوند احمد علمالهدی در نمایش جمعهٔ مشهد دقت کنیم؛ او میگوید:
«در موقعیتهای بسیار حساس دشمن درصدد توطئه هست برای اینکه یک بحران اجتماعی در کشور بهوجود بیاورد و در این بحران اجتماعی اهداف سوء خودش را انجام بدهد...
دشمن دست به یک توطئه زد با یک تجاوز سایبری به سامانه هوشمند توزیع بنزین و توزیع بنزین را دچار مشکل کرد که خود یک شورشی در مردم بهوجود بیاید این قضیه ادامه پیدا کند پمپهای بنزین تحت فشار قرار بگیرد مردم برای خودروهایشان وسیله سوخت نداشته باشند به یک بحران اجتماعی مبدل شود» (تلویزیون آستان رضوی. ۷آبان ۱۴۰۰).
منظور او از «موقعیتهای حساس»! سالگرد قیام آبان۹۸ است؛ قیامی که از لحظهٔ وقوع دامن عمامهداران را رها نکرده و نخواهد کرد. آنها هر لحظه احتمال سرکشیدن خشمناک و پرزبانهٔ آن را میدهند و در کابوس ناشی از آن، خواب به چشمانشان راه پیدا نمیکند. او بیپردهپوشی میگوید که از شورش مردم میهراسد و بیم دارد که هک شدن سامانهٔ هوشمند توزیع بنزین راه به «بحران اجتماعی» [بخوانید قیام] ببرد.
نکتهٔ قابل توجه، انگشت گذاشتن علمالهدی بر روی مأموریت رئیسی است. لو میدهد که چگونه جلاد۶۷ سراسیمه و عمامه پریشان جلسهٔ نشست وزرای خارجه را رها کرده و در هراس از شعلهور شدن اعتراضات اجتماعی به محل پمپ پنزین شتافته است.
«جلسهٔ نشست وزرای خارجه کشورهای همسایه را آقای رئیسجمهور رها کرد و رفت توی پمپبنزین خودش ایستاد! از نزدیک نظارت کرد! و بعد وزارت نفت رفت مشکلی که اینها حساب میکردند حداقل یک هفته طول دارد تا این مشکل برطرف شود. در این یک هفته بحران ایجاد میکند عین بحران سال۹۸ که ایجاد کرد و آن مشکلات بهوجود آمد دنبال یک همچنین بحرانی بودند».
دلهره از تکرار قیام آبان
جان مطلب در اینجاست که خامنهای و دایناسورهایش همه چیز را از قیام میبیند و از قیام میچینند. وقتی احمد خاتمی در این هیر و ویر، بیمقدمه جلو میپرد و میگوید: «ایران مقتدر نیروهای مسلح با اقتدار و قوی را در منطقه دارد... جمهوری اسلامی ایران هیچگاه به بنبست نخواهد رسید». ، او دارد به عناصر ریزشی و روحیه باختهٔ نظام دلداری میدهد و میخواهد که زهلهترک نشوند، نظام هنوز سرنگون نشده است. برخی جاها نیز از دستش درمیرود و به جای استفاده از زبان معکوس، رک و عریان به اصل موضوع اشاره میکند:
«دشمن در عرصهٔ داخلی امید مردم [بخوانید عوامل نظام] را هدف قرار داده تا مردم [بسیجیها و پاسداران] ناامید شوند بهطوری که بعضی اوقات در فضای مجازی برخی ناامیدانه میگویند چیزی فرق نکرده و نظام در شیب سقوط است»!
او نیز مانند همزادش، آخوند احمد علمالهدی یک آن نمیتواند از کابوس وقوع غافلگیرانهٔ قیام آسوده خاطر باشد.
«در موضوع بنزین دو نظریه وجود دارد که یک نظر معتقد است یک کشور خارجی مقصر بوده و دیگری بر اینکه برخی مسئولان گفتند شیاطین داخلی در حک کردن مقصر بودند بهویژه اینکه با تکرار اغتشاشات آبان ماه میخواستند بر اغتشاشات دامن بزنند و با دروغ گران شدن قیمت بنزین جرقه آتش در کشور را روشن کنند» (تسنیم. ۷آبان۱۴۰۰).
قیام اجتنابناپذیر است
خیال خامنهای و عمامهدارانش را باید آسوده کرد. چه با بنزین، چه بیبنزین، چه با کرونا، چه بیکرونا، قیامی بزرگتر از آبان در ناصیهٔ روزها، ساعتها و ثانیههای ملتهب ایران نوشته شده است. همهٔ دادهها و یافتهها میگوید این قیام اجتنابناپذیر است. زمان و مکان آن طبق معمول غافلگیرانه است. عظمت و ابهت آن نیز در اینجاست که در محاسبات و پیشبینیهای آخوندها نمیگنجد و از جایی و هنگامی سر میرسد که گمان نمیکنند.
«دوباره آبان، دوباره بنزین، دوباره شلوغی و اینبار در صفهای طولانی جلوی پمپبنزینها و دوباره احتمالاً خبرهای ناخوش» (فرهیختگان. ۶آبان ۱۴۰۰).