روز ۴خرداد ۱۴۰۰ جبهه مردم ایران با شاخص بروز موقعیت انقلابی، در برابر حاکمیت ولایت فقیه مهر نهایی خورد. در این روز دو قطب و دو جبهه اصلی در برابر هم تعیینتکلیف شدند. تعیینتکلیف شد که اگر مقابلهٔ دوقطبی در ایرانزمین جریان داشته باشد، نه در درون نظام ولایت فقیه با باندهای آن، بلکه بین مردم و مقاومت برای آزادی از یکطرف و جمهوری اسلامی آخوندها از طرف دیگر است.
روز ۴خرداد ۱۴۰۰ ولیفقیه نظام ملایان، تتمهٔ بازماندگان بازی فریب اصلاح و اعتدال را از پیکر و ساختار رژیم آخوندی جراحی نمود و دور انداخت. برای خامنهای چنین جراحی بزرگی، یک ناگزیری تلخ و اجتنابناپذیر در مقابل ظهور شرایط عینی قیام و انقلاب در ایران میباشد. اگر چنین واقعیتی یا بهتر است بگوییم اگر چنین پیامی از جانب مردم و مقاومت ایران توسط خامنهای دریافت نمیشد، هرگز دست به چنین جراحی تلخی نمیزد. خامنهای پارهها و اندامهای قسم خورده به اصل ولایت فقیه ـ حتی مشاور خود علی لاریجانی ـ را از پیکر حاکمیت کند و به کناری انداخت.
اگر خمینی در ۳۰خرداد ۱۳۶۰ اقدام به تکپایهگی نظام کرد، در مقابل او و نظامش فقط سازمان مجاهدین خلق ایران و طیف همسو و همراه با آن صفآرایی داشت، اما اکنون آن طیف و پایداری مشترک ۴۰ساله در جامعهٔ ایران تبدیل به جبههیی بهوسعت سراسر ایران شدهاند. خامنهای چنین بازخوردی را از پتانسیل انفجاری جامعهٔ ایران و خشم متراکم آن دریافته است که حتی علی لاریجانی را هم برنمیتابد تا هارترین جلاد مورد نظرش را از صندوق بیرون بیاورد.
روز ۴خرداد ۱۴۰۰ تضادهای داخلی باندهای حکومتی وارد مدار دیگری شده است که خصلت تخاصم ناگزیر پیدا خواهند کرد. اصلاً دور از انتظار نیست که اژدهای هفتسر فساد، اجزا و اندامهای خود را قربانی کند.
بنابراین اکنون، هم تضادهای داخلی باندهای حکومتی و هم تضاد اصلی بین مردم و حاکمیت ولایت فقیه به کیفیتی نوین بالغ شدهاند که مجموعشان نشان از شتاب رژیم ولایت فقیه به جانب انقباض و سرکوب حداکثر است. با توجه به اینکه خامنهای و شورای نگهبان گماشتهاش تکپایهگی و سمت و سوی داخلی نظام را تعیینتکلیف کردهاند، اکنون جبهه سراسری نفی نظام ولایت فقیه باید برگ نوین خود را آشکار نماید. این برگ، همان آزمایش ایرانی در پاسخ به شرایط و موقعیت انقلابی است.
اکنون حذف تمامی کاندیداهای باند مغلوب و علی لاریجانی [مشاور خامنهای] توسط شورای نگهبان
یعنی پایان همیشگی مانور با اصلاحطلبان قلابی و میانهبازان خدمتگزار ولیفقیه؛
یعنی انقباض و تکپایهگی هارترین جناح ارتجاع قرونوسطایی برای مقابله با پتانسیل قیام و انقلاب؛
یعنی آزاد شدن انرژی و چشمانداز مردم ایران با شاخص عبور از تمامیت جمهوری اسلامی و تحریم قاطع نمایش انتخابات حکومتی؛
یعنی اثبات این واقعیت که در این حکومت هرگز دوقطبی نمیتواند وجود داشته باشد.
حالا دیگر اثبات شده است که از ۴۰سال پیش به این سو، تنها دو قطب و دو جبههٔ مردم و مقاومت برای آزادی و جمهوری اسلامی مقابل هم صفبندی داشتهاند.
اکنون که حتی در درون حاکمیت، همهٔ بازیهای عوامفریب اصولگرا و اصلاحطلب و اعتدالی به پایان رسیده و تعیینتکلیف شده است، حالا در طرف مردم ایران یک آزمایش ایرانی و تاریخی پیش رو میباشد تا تمام ترفندها و تاکتیکهای خامنهای را بسوزاند: آزمایش نفی تمامیت جمهوری اسلامی و عبور از آن با تحریم حداکثری در انتخابات پیش رو. در مرحلهٔ کنونی این ضروریترین قدم با گزینش اتحاد و همبستگی با چشماندازِ از سر راه برداشتن یک غدهٔ چرکین و ننگین از دامن تاریخ و مرز پرگهر ایران است.