در پی برگزاری گردهمایی ایران آزاد اجلاس سالانه مقاومت ایران ،در اشرف ۳قرارگاه مرکزی مجاهدین، آلترناتیو شورای ملی مقاومت ایران در تعادلقوای سیاسی از یک نقطهعطف تعیینکننده عبور کرد و موقعیت آن بیشازپیش تثبیت شد. این تثبیت یک پیام داشت:
در جهان واقعی برای مسأله ایران یک جایگزین واقعی وجود دارد، جایگزینی که مشروعیتش را از مقاومت ۴۰ساله در برابر دیکتاتوری ولایتفقیه میگیرد. چرا که بهقول رهبر مقاومت ایران مسعود رجوی:
«شورای ملی مقاومت ایران از روز اول در سال ۱۳۶۰در مادهٔ ۲برنامهٔ دولت موقت اعلام کرده است، مشروعیت خود را تماماً از مقاومت علیه رژیم ارتجاعی خمینی و خونبهای رشیدترین فرزندان مجاهد و مبارز این میهن کسب میکند… پس حرف ما این بوده و هست که مشروعیت خود را از مقاومت میگیریم و در دورانی که دسترسی به رأی آزادانهٔ مردم و صندوق انتخابات آزاد امکانپذیر نیست، منشاء و شاخص مشروعیت، مقاومت است و بس، ایستادگی در برابر این رژیم است و بس. والا هر کس میتواند الی غیرالنهایه حرف بزند، ادعا کند و این رشته سر دراز دارد.
راستی بدون مقاومت و ایستادگی، در روزگار اختناق و استبداد، چه معیار دیگری میتوان یافت که اصالت و حقانیت داشته باشد؟ (مسعود رجوی- سلسله آموزشهای استراتژی قیام و سرنگونی).
اکنون این جهان است که به مقاومت مجاهدین و مشروعیت آلترناتیوشان گواهی میدهد.
مشروعیتی که از بیش از نیم قرن پیش ریشه در حاضر حاضر گفتنها در سرفصلها و بزنگاههای نفسگیر داشته و ریشه در مقاومت و رزم در میدان عمل انقلابی دارد. مقاومتی که از آزمایش صدق و فدای بیچشمداشت و تمامعیار با کهکشانی از شهیدان و رنج و شکنج اسیران و رزم و تلاش مجاهدان آزادیستان برخاسته است.
حاضر حاضر
٭ آن روز که دیکتاتوری سلطنتی در مرداد ۳۲با یک کودتای استعماری- ارتجاعی ، علیه دولت ملی دکتر مصدق (توسط سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا «اس.آی.اس» - آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا «سی.آی.ای» - سرلشکر فضلالله زاهدی و آخوند ابوالقاسم کاشانی) پس از به سقوط کشاندن دولت ملی دکتر محمد مصدق، بار دیگر بساط دودمان استبدادی خود را بر این میهن ستمدیده گستراند، و هنگامی که ۱۰سال بعد با سرکوب وحشیانه مردم در ۱۵خرداد ۴۲ هیچ فضایی برای مبارزه سیاسی و پارلمانی باقی نگذاشت، این محمد حنیفنژاد به همراه یاران بنیانگذارش بود که بنبست مبارزه را گشود و با پذیرش همه خطرات، برای درهم شکستن فضای سکوت و یأس و بیعملی، به تأسیس سازمان رزم و مقاومت در مقابل دیکتاتوری شاه خائن بپا خاست و برای برداشتن این مسئولیت بزرگ لحظهای درنگ نکرد و حاضر حاضر گفت و بهایش را هم پرداخت.
٭ آن روز که شاه خائن، بنیانگذاران سازمان مجاهدین، این فرزندان رشید و محبوب خلق را بین شمشیر تیرباران و پستی ندامت مخیر کرد، این محمد حنیف و یارانش بودند که برای فدای خالصانه و بیچشمداشت خود در راه آزادی میهن لحظهای درنگ نکردند و حاضر حاضر گفتند و بهایش را هم پرداختند:
«… بذری که حنیف کاشت، و شاه میخواست آنرا از بین ببرد، باقی مانده و در سراسر ایران روئیده و به گُل نشسته است… حاضر حاضر گفتن امروز مجاهدین از آن جا، از سپیده دم خونین چهار خرداد، سرچشمه گرفته است». (اشرف۳- مریم رجوی – ۴خرداد ۱۳۹۸)
٭ آن روز که بنیانگذار کبیر مجاهدین در واپسین ساعات قبل از تیرباران بار مسئولیت عظیم سازمان را به رهرو برحقش، تنها عضو باقیمانده از مرکزیت آن روزگار سازمان میسپرد، این مسعود رجوی بود که برای پذیرش آن مسئولیت سترگ لحظهای درنگ نکرد و به مسئول، مربی و مرشدش حاضر حاضر گفت و بهایش را هم با شور و افتخاری بیپایان پرداخت و همچنان میپردازد:
«… بعد، ما را به قزل قلعه و مجدداً به اوین و سرانجام به زندان فلکه شهربانی بردند. من یک شب در زندان فلکه بودم… بچهها از دیوار صدایی شنیدند و مرا صدا کردند و گفتند محمدآقا میگوید بگو فلانی زود بیاید. معلوم شد که صدا مورس بوده… صدا گفته بود که من محمد حنیف هستم. پرسیدیم که شما این جا چه میکنید؟ گفت دست و پایم بسته است… بعد در همان جا به من و همه مجاهدین ابلاغ مسئولیت کرد و از ما تعهد گرفت…». (مسعود رجوی)
٭ آن روز که اپورتونیستهای خائن چپنما با ترور و سوزاندن پیکر بیجان مجاهدین، ایدئولوژی یگانهساز توحیدی مجاهدین را هدف قرار داده و سازمان را از درون متلاشی کردند، این مسعود رجوی بود که در اسارت و زندان و در زیر شکنجه ساواک شاه برای برداشتن بار احیای نوین سازمان رزم برای استمرار مبارزه لحظهای درنگ نکرد و حاضر حاضر گفت و بهایش را هم پرداخت:
«… اما سنگینترین مسئولیتی که برادرمان مسعود به دوش کشید و فشارها و شکنجههای آن بهمراتب از فشارها و شکنجههای ساواک بیشتر بود، مربوط میشود به سال ۵۴به بعد یعنی بعد از ضربهای که از طرف اپورتونیستهای چپنما به سازمان وارد شد… با این ضربه و بازتابهای بعدیش که اپورتونیستها آنرا "تغییر ایدئولوژی" سازمان اسم گذاشتند در واقع سازمان ما متلاشی شد… فقط در زندان اوین بود که یک مقاومت اصولی آنهم در شرایطی بسیار سخت و طاقتفرسا در مقابل جریان اپورتونیستی چپنما و آثار مخرب آن شروع شد و مسعود رجوی کسی بود که این جریان مقاومت را رهبری نمود و همین مقاومت بود که بالاخره به تجدید حیات و بازسازی سازمان مجاهدین خلق ایران انجامید». (سردار کبیر خلق، موسی خیابانی- میتینگ معرفی مسعود رجوی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری- ۱۵دی ۱۳۵۸)
٭ آن روز که مسعود رجوی بار احیای سازمان را در سختترین شرایط در زندان و در سیاهچالهای آریامهری بهتنهایی به دوش میکشید، این مجاهدین اصیل و مؤمن بودند که همه فشارها و تضییقات و همه ناجوانمردیها و از پشت خنجر زدنها را به جان خریدند اما در یاری و نصرت بخشیدن به راهبر خود، مسعود رجوی برای احیای سازمان لحظهای درنگ نکردند و به او حاضر حاضر گفتند و بهایش را هم پرداختند.
حاضر حاضر حاضر
اکنون این وجدان آگاه جامعه جهانی است که از زبان چهرههای خود به حقانیت مقاومت سترگ مجاهدین گواهی داده و بر شایستگی آلترناتیو شورای ملی مقاومت بهعنوان تنها جایگزین حکومت آخوندی صحه میگذارد و به آن حاضر حاضر میگوید:
سناتور جوزف لیبرمن در اجلاس سالانه مقاومت ایران در اشرف۳
«برایم افتخار و شوق آور است که در اشرف۳هستم… وقتی که شما ساکنان اشرف در لیبرتی بودید و من آنجا را زندان لیبرتی مینامیدم و وقتی آزادی شما سرکوب شده بود (بهرغم قولی که به شما داده شده بود)، ما همه احساس درد میکردیم… شما تعهد ما برای ایستادگی در این مسیر را تعمیق کردید. ما آماده هستیم. ما همه یاد گرفتهایم که مثل شما حاضر حاضر بگوییم. ما در تکتک گامهای این مسیر آماده هستیم.
شما برای روزی جدید و برای ایران، آماده هستید… زیرا شما تسلیم نمیشوید و شکست نمیخورید. شورا [ملی مقاومت ایران] و سازمان تحت رهبری مریم رجوی لحظهای اهدافشان را ترک نکردند… من به اندازه کافی ایمان دارم که بر این باور باشم که صداهای شما را خدا میشنود… شما ایستادگی کردید و جنگیدید و برای آزادی قربانی دادید و کسانی که آماده جنگیدن برای آزادی و قربانی کردن هستند به آزادی دست مییابند… فقط چنین نیست که شما آلترناتیو در برابر آخوندها باشید، شما آلترناتیو درست را نمایندگی میکنید. شما هم در برابر دیکتاتوری شاه و هم دیکتاتوری آخوندها مقاومت کردید، چون هدف شما آزادی است… زمان آن رسیده است که در کنار این مقاومت بایستیم، با یکدیگر و در کنار هم. ما میتوانیم و باید، بله حاضر حاضر حاضر» (سناتور لیبرمن- گردهمایی کهکشان اشرف۳- ۲۲تیر ۱۳۹۸- ۱۳ژوئیه ۲۰۱۹)
(ادامه دارد)