اگر تمام «تاریکی» های جهان را با هم جمع کنید، قابل به خاموش کردن شعلهٔ کوچک یک شمع نیست. وقتی کورسویی از نور وجود داشته باشد، تاریکی محکوم به فناست. این قانون است و برعکس آن صادق نیست! نمیتوان گفت وجود تاریکی باعث خاموش شدن روشنایی میشود، اما هر روشنایی، ولو کوچک، تاریکی را به هر وسعتی هم که باشد شکست میدهد!
آژیر ممتد هراس خامنهای!
در روزگار نوین جهان ارتباطات، طی سالهای گذشته روزی را نخواهید یافت که یکی یا چند مهره و خرمهرهٔ نظام آخوندی یا شخص عمود خیمهٔ فرتوت ولایت، به ناله و زاری از «فضای مجازی» تریبون یا منبری را اشغال نکند!
در لحظهٔ اول ممکن است عجیب بهنظر بیاید. بهخصوص که برخی عوامل حکومتی در باند مغلوب پوستین دروغین دفاع از آزادیهای فضای مجازی را هم به تن میکنند. مانند همین وزیر شیخ بنفش که با همهٔ «جوان» بودن، کوله باری سنگین از سوابق بازجویی و جنایت در وزارت اطلاعات نظام را هم یدک میکشد؛ اما روحانی با شعار «دست این وزیر روی دکمهٔ فیلترینگ نمیرود!» به وسیلهٔ وی عوامفریبی و دلربایی «اصلاحاتی» هم میکرد (۲۸ آذر ۹۶).
اما مردم ایران بهخوبی تجربه کردند که دکمههای فیلترینگ و مسدود کردنها و محدودیتهای فضای مجازی نه با یک انگشت، بلکه در مواقع خیزش مردم و بحرانی شدن وضعیت برای نظام (مانند آبان۹۸ و مشابه آن) با تمام انگشتان دست و پا انجام میگیرد!
در روزهای اخیر نیز، با توجه به روزهای حساس پیش از نمایش انتخاباتی ریاست جمهور «تدارکاتچی» نظام، باز هم این زخم کهنهٔ سرباز کرده است. بهنحوی که خامنهای در سخنرانی نوروزی خود بیش از پرداختن به خود «نوروز»، در هراس از فضای مجازی قاطر ولایت را تازاند! بلافاصله پس از آن هم شومن زائلالعقل خود در سپاه پاسداران را به میدان فرستاد تا با عربدهکشی و «گسیل بسیج به میدان عزت مردم»، به تهدید ساکنان فضای مجازی بپردازد! از سوی دیگر با یک حملهٔ گازانبری، دیگر چاقوکش بیتاش را به تلویزیون حکومتی فرستاد تا پژواک جیغ بنفش خود از فضای مجازی را پررنگتر کند. در پی این دو، گلهٔ کفتاران ولایی در نمایشهای هفتگی جمعه در سراسر کشور، در این دو آدینهٔ گذشته از سال۱۴۰۰، به زوزه کشیدن پرداختند!
هراس از «فضای مجازی» یا هراس از «دشمن اصلی»؟!
چرایی وحشت خامنهای و خونخواران کرسینشین در نظام ولایت از «فضای مجازی» مثال همان نور و تاریکی است که در اول نوشته آمد و دقیقاً مصداق رابطهٔ امثال پیر کفتار جماران و خامنهای است با «آزادی»!
اگر خامنهای از «فضای مجازی» زوزهٔ ترس سر میدهد، بهخاطر آن نیست که نگران تهدید «ارزشهای اخلاقی» در «ولنگاری» فضای باشد؛ چه آنکه اولین تهدید کنندهٔ ارزشهای اخلاقی در این کشور، اتفاقاً همان دستگاهی است که ۱۵۰۰ جوان این آب و خاک را تنها طی دو سه روز به گلوله میبندد و فردای آن برای تحویل یک گور بینام و نشان در یک جای دورافتاده به خانوادهٔ همان شهدا هم طلب پول میکند! دروغ، بهعنوان خوراک روزانهٔ تکتک مهرهها و رسانههای حکومتی، برای مردم ایران به واقعیتی اثبات شده تبدیل گشته و لطیفه و جوکهای این موضوع، مانند نقل و نبات میان مردم در گردش است!
بزرگ عمامهداران ولایت خود بهخوبی روشن ساخت که سرچشمهٔ نگرانیهای وی از فضای مجازی، تنها بهخاطر اندک «آزادی» است که در فضای مجازی، خارج از کنترل نظام جرم و جنایت و دروغ، در اختیار مردم ایران است. در نتیجه این همان نقطهای است که مقاومت خونبار مردمی به جای خودش مینشیند و کارکرد واقعی خودش را دارد. این اندک آزادی، مصداق همان شعلهٔ شمعی است که خامنهای با تمام هیمنهٔ پوشالی خود و هارت و پورتهای «شهر موشکی» و «حق مسلم هستهای» و گسیل کفتارهای بسیج و سپاه پاسداراناش، توانایی خاموش کردنش را ندارد!
به همین دلیل است که خامنهای نیاز میبیند بخشهای پیشتر سانسور شده از سخنان بهمنماه سال۹۶ خودش (پس از امواج قیام مردمی که چهار ستون نظام را به لرزه انداخت!) را به صحنهٔ عمومی بکشاند! پردهبرداری خامنهای از سخنان سه سال و سه ماه پیش خودش، در آستانهٔ شعبدهٔ انتخابات دروغین ریاستجمهوری نظام، نشان از سطح هراس خامنهای از تاثیرگذاری «دشمن اصلی» که همانا مقاومت سراسری و ملی ایران است، دارد. هراسی که با توجه به خشم و نارضایتی گسترده مردمی از حکومت ضدملی و ضدبشری آخوندی، به زوزههای وحشت گرگها در ایام واپسین حیات ننگنیشان تبدیل شده است!