طرح اقتدار، طرح صاعقه، طرح ظفر، طرح رعد، طرح کاشف و... هر کدام هم چندین و چندبار تکرار شده و شماره گذاری دست کم ۲رقمی دارند! این طرحها که با آب و تاب در بوق و کرنای رسانههای خامنهای بازنشخوار میشوند، تنها کاربردشان ایجاد چتر ارعاب و خفقان است. اگر چه در دکان دروغ و دجالیت آخوندی این قبیل نمایشها با لیبل «ایجاد امنیت» به رسانهها عرضه میشود، اما در واقع حتی «خودی» های نظام هم آن را باور نمیکنند، چه رسد به «نهخودی» ها که مردم تحت سرکوب ایران باشند!
اکنون نام طرحها را کنار بگذارید؛ پلیس، پلیس ضدشورش، پلیس مترو، پلیس کوهستان، پلیس فتا، پلیس راهور پلیس نامحسوس، گشت ارشاد، گشت ناصحین، گشت امر به معروف و... هم نامهای مختلفی هستند که برای رنگین کردن و سنگین کردن همان فضا تولید شده و هدفی جز همان موارد ذکر شده ندارند.
قربانی کردن مضاعف قربانیان!
پدیدههای منفی اجتماعی مانند اعتیاد و جرم و بزههای حواشی آن نظیر دزدی و... ، اساساً حاصل فقر و فاقهای است که در یک جامعه وجود دارد. آسیبشناسی تخصصی این مباحث و پرداختن به قشرهای آسیبپذیر اجتماعی که طبیعتاً زیر خط فقر رو به رشد ۱۰میلیونی هستند نیاز به بررسی در نوشتاری دیگر دارد. اما روشن و بدیهی است که تمامی کسانی که در این قدرتنمایی پوشالی پاسداران هدف قرار گرفته و در کف خیابان مورد تحقیر قرار میگیرند، اولاً قربانیان همین نظام هستند و ثانیا کیست که نداند تمام این پلیسها و طرحهای اقتدار قبل از هر چیز با هدف ایجاد فضای رعب برای مقابله با خیزش و خروش جوانان شورشی است که این نظام را بر نمیتابند. آنها به بهانههای مختلف تلاش میکنند در خیابانها حضور داشته باشند تا بهزعم خود زمینه تجمعهای اعتراضی را از بین ببرند، چرا که این را دیگر تمامی پیر و جوان و کودکان ایرانی هم میدانند که اگر قرار است باجگیر و قاتل و دزد و جنایتکاری را بگیرند، همهٔ آنها در حکومتند! حکومتی که لمپنی مانند آخوند اژهای گوشخوار را پس از سوت بلبلیهای قهوهخانهییاش به کرسی ریاست قوهٔ قضاییه مینشاند، چه جایی برای مبارزه با مظاهر «لمپنیسم» میگذارد؟!
چند بار عملیات و طرح «مقتدرانه» ؟! چند دستگیری؟!
یک پرسش قابل توجه برای رسیدن به پاسخ و هدف اصلی پاسداران خامنهای و کشف نیتهای پنهانی پشت این «اقتدار نمایی» ها این است که با یک حساب سرانگشتی این عملیاتها و دستگیریها را جمع بزنیم.
البته تمامیت این حاکمیت فاسد، به تبعیت از پیرکفتار جماران، نه یک رودهٔ راست دارند و نه هرگز آمار درست و دقیقی ارائه میکنند. مثلا در حالی که سایت صراط در ۳دی ۱۳۹۹ از اجرای طرح ۷ «اقتدار» و خبرگزاری صدای و سیمای آخوندی در ۲۵ اسفندماه ۹۹ از اجرای نهم این طرح سرکوبگرانه خبر داده بودند، در ۸تیر ۱۴۰۰ خبر اجرای همین طرح را بدون شماره بندی اعلام کردند! سپس در ۹شهریور، همین رسانهٔ حکومتی از «سومین مرحلهٔ طرح اقتدار» خبر داد!
با توجه به اینکه از هر کدام از این چندین و چند طرح، در هر ماه چند شوی مسخره و دستگیری صدها تن به نمایش در میآید، باید گفت تقریباً در هر ماه بیش از هزار نفر دستگیر میشوند! مگر هر محلهٔ تهران چند «اراذل و اوباش» دارد؟!
جنایت بیحد حصر به قصد ارعاب عمومی
برخی حقوق بدیهی و پایهیی انسانی برای آخوندها و پاسداران حکومتی هیچ معنا و مفهومی ندارد؛ از این رو هیچ جایگاه حقوقی هم برای آن قائل نیستند. حفظ کرامت انسانی هر انسانی، ولو کسی که به جرمی متهم یا محکوم شده، از اولیهترین حقوق پایهیی هر شهروند است.
جوانی در حاکمیت آخوندی از تمامی مواهب و ثروتهای سرزمین مادریاش تنها فقر و بیکاری به او رسیده؛ اکنون به اتهام یک جرم ساختگی تحت عنوان اراذل و اوباش، بدون طی کردن مراحل قضایی و بدون برگزاری دادگاه عادلانه و حق دفاع، با دستبند و پابند در کف خیابان مانند بازار بردگان جلوی چشم خلقالله نشانده میشود. آیا نامی جز «نسق کشی» و ایجاد فضای رعب و وحشت بر این اعمال میتوان گذاشت؟!
آیا کسی در ایران آخوند زده آدرس دزدها و قاتلان بزرگ و اصلی را ندارد؟
کدام پاسدار اختلاسگر، کدام آقازادهٔ مفتبر، کدام «برادر قاچاقچی» که اسکله هم در اختیار دارد، کدام رانتخوار و کوهخوار و زمینخوار، کدام یک از سلاطین شکر و کاغذ و گوشت و سایر سرکردگان مافیاهای ولایی که به بدنهٔ نظام اتصال دارند تاکنون اینچنین در پیش چشم مردم نشانده شدهاند؟!
این اعمال سرکوبگرانه با طرحهای بهاصطلاح اقتدار، اقداماتی است که برای پیشگیری از انفجار اجتماعی طراحی شده و اجرا میگردد. به تجربهٔ قیامهای آبان و قیام فراگیر خوزستان در امسال، ساختار نظامی پاسداران و سرکوبگران توان مقابله با خیزش مردمی را ندارند؛ از این رو با این تمهیدات در تلاش برای گسترش رعب به قصد فرونشاندن پتانسیل انفجاری جامعه هستند. اما زهی خیال باطل؛ تلاشی میکنند که خود نیز نه تنها به اثر بخشی آن امیدوار نیستند، بلکه بارها از شکست آن ابراز نگرانی کردهاند.