گسترش و عمق فقر در ایران تحت حاکمیت آخوندها میرود تا به یک رخداد تاریخی با سویههای تباه کننده حرث و نسل مردم ایران تبدیل شود. اکنون دیگر تعاریف کنونی از خط فقر در مورد ترسیم وضعیت معیشتی قاطبهٔ مردم ایران تکافو نمیکند. حال با اصطلاحاتی مانند «خط فقر چند بعدی» در این رژیم مواجه هستیم.
اگر موج کشتار در اثر هجوم عامدانه کرونا را به خطوط فقر بیفزاییم دیگر هیچ خانوادهای از شر فرمان مرگآور پیشوا مصون نمانده است. وضعیت بهاندازهای حاد است که مهرههای ریز و درشت نظام به گوشههایی از آن اعتراف میکنند و در وحشت خشم مردم، عذر تقصیر میخواهند. آنها از آنجا که خود از همین نظام و در کشتی همین نظام هستند در افشای واقعیتها حدی را نگاه میدارند؛ با این حال همین مقدار از اعتراف بهقتلعام مردم ایران در کرونا و فقر، مصداق حضور تبهکارترین رژیم ضدانسانی در تاریخ چند صد ساله اخیر ایران است.
خط فقر و ۳۳درصد مردم زیر خط فقر چند بعدی
عکسهای خمشدن کودکان و دختران جوان میهن به داخل سطلهای زباله، هر بینندهای را متأثر میکند. هر بار که چنین عکسهایی در شبکههای اجتماعی منعکس میشود کارگزاران رژیم آخوندی آمارهای متناقضی را منتشر میکنند تا به نوعی دامن خود و نهادهای ولایی را از زیر تیغ بهدر ببرند. بهعنوان نمونه در سال۹۹ مرکز پژوهشهای مجلس ارتجاع خط فقر یک خانواده چهار نفره در تهران را ۴.۵ میلیون تومان اعلام کرد. این رقم با یک افزایش ۸۰درصدی طی دو سال از ۲.۵ میلیون تومان به این رقم رسیده بود. چند ماه بعد از آن یک نماینده از سوی یک نهاد کارگری خط فقر را ۱۰میلیون تومان اعلام کرد اما حالا مرتضی بختیاری، رئیس دزد و سرکوبگر کمیته امداد و از مهرههای سرکوبگر سابق در حوزه زندانهای کشور بهعنوان یک کشف جدید خط فقر را ۱۰میلیون تومان اعلام میکند. این بازی با آمار خط فقر در حالی است که ماه گذشته بانک جهانی اعلام کرد بخش قابل توجهی از مردم حتی قادر به تأمین مواد غذایی ضروری خود نیستند.
مرتضی بختیاری در ادامهٔ اظهارات خود میگوید: «برآوردها نشاندهنده آن است که بهطور متوسط در دوره زمانی ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۸ حدود ۳۳درصد از جمعیت کشور زیر خط فقر چند بعدی قرار گرفتهاند و خط فقر از ۹۵۰هزار تومان در سال۱۳۹۰ به ۱۰میلیون تومان در سال۱۳۹۹ رسیده است. نتایج به دست آمده در مطالعه حوزه فقر از سال۸۰ تا ۹۸ نشان میدهد هزینه خانوار در طول این ۱۸سال ۲۲برابر شده است. در این دوره نرخ تورم بهعنوان عامل فزاینده فقر و کاهش قدرت خرید تا سال۱۳۹۸ به ۴۱درصد رسیده است. همچنین سرعت متوسط سالیانه خط فقر مطلق در کل کشور برابر با ۲۰درصد بوده است و مقدار این شاخص در طول دوره مورد بررسی بیش از ۲۷برابر شده است» (ایسنا۲۴مرداد۱۴۰۰).
این مهرهٔ کارچرخان یک نهاد وابسته به بیت خامنهای مانند ولیفقیه دجالش با وقاحت کامل در حالی که اکثریت مردم ایران زیر بار معیشت معمول روزانه له شدهاند مدعی است که دکترین نظام آخوندی تحقق عدالت اجتماعی است!
«نظام اسلامی از ابتدای عمر پربرکت خود با تأکید بر حیات طیبه عدالت اجتماعی و تأمین سعادت دنیوی و اخروی آحاد جامعه را بهعنوان هدف غایی خود مطرح کرده و در این مسیر تأمین معیشت و کارآفرینی برای نیازمندان و محرومان را بهعنوان ضرورت اولویت دار جهت تحقق عدالت اجتماعی در دکترین خود قرار داد» (همان منبع).
اوج دنائت و دریدگی او آنجاست که مانند دیگر کارگزاران رژیم وقتی نوبت به راهحل میرسد بهگونهیی دجالگرانه و جنت مکان میگوید: «نباید کسانی در جامعهٔ اسلامی برای همیشه فقیر باشند» و بلافاصله تقصیر را بر گردن اقشار محروم انداخته و اضافه میکند: «باید خود فقیر و افراد جامعه تلاش کنند تا فقر را برطرف» سازند!
این دست پرورده خامنهای در برابر اینکه پس نقش حاکمیت در برطرف کردن برق چیست؟ میگوید: «حاکمیت نیز [باید] با بهرهگیری از الگوی حکمرانی خوب و هوشمند و ظرفیتسازی در کاهش فقر منشأ اثر باشد»... این یعنی هیچ و چیزی کمتر از هیچ. این یعنی از صحنه خانه تا لب بام از آن من، از بام خانه تا به ثریا از آن تو.
خط فقر چند بعدی!
خط فقر چند بعدی، اصطلاحی است که در پیشرفت خط فقر در ایران به آن برمیخوریم. در حال حاضر خط فقر در ایران به گونههای زیر تقسیم میشود:
خط فقر خشن یا گرسنگی
خط فقر مطلق و شدید
خط فقر نسبی
برای پیدا کردن تصویری از این تعاریف لازم است بدانیم که خط فقر نسبی به وضعیتی گفته میشود که در آن افرادی دارای درآمد یا هزینه کرد پایینتر از خط فقر هستند. در خط فقر مطلق و شدید، افراد توانایی تأمین حداقل نیازهای اساسی خود را ندارند. در خط فقر خشن یا گرسنگی، هیچکدام از این معیارها در تعریف آن کارآیی ندارند.
اکنون رئیس غارتگر کمیتهٴ امداد در مورد «خط فقر چند بعدی» صحبت میکند و میگوید ۳۳درصد مردم ایران به آن دچار هستند. شاخص خط فقر چند بعدی به اختصار MPI یک اندازهگیری بینالمللی از فقر شدید است. در این اندازهگیری شاخصهایی مانند آموزش، سلامت و استانداردهای زندگی نیز در محاسبهٔ میزان فقر در نظر گرفته میشوند.
در اعترافنامهٔ مرتضی بختیاری، به وجوه مختلف فقر چند بعدی اشاره شده است:
«فقر حداقل در چهار بعد فقدان سرمایههای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نمادین قابل تعریف است... میان این چهار بعد، اغلب نوعی توازن برقرار میشود. افرادی که درگیر فقر اقتصادی هستند، عموماً از اجتماع طرد شده و سرمایه اجتماعی را از دست میدهند؛ همچنین در دستیابی به سرمایههای فرهنگی مانند تحصیلات یا منزلت اجتماعی یا احساس عزت نفس نیز با مشکل مواجه میشوند. « (همان)
به یاد بیاوریم حرف خمینی را در هنگام ورود به ایران گفت:
«ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشد، زندگی معنوی شما را هم میخواهیم مرفه باشد. شما بهمعنویات احتیاج دارید. معنویات ما را بردند اینها. دلخوش به این مقدار نباشید که فقط مسکن میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم، اتوبوس را مجانی میکنیم. دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم. شما را به مقام انسانیت میرسانیم»!
***
این گوشهیی از همان «مقام انسانیت»! است که چهرهٔ خود را در خط فقر چند بعدی و آباد شدن قبرستانهای ایران نشان میدهد و آنچه برای هر ایرانی مجانی شده، یک قبر خالی است.
البته مردم ایران امروز برای رسیدن به دلخوشی واقعی اراده کردهاند که نظام ولایت فقیه را در تمامیتش در قبرهای فقر و کرونایی که آنها برای مردم کندهاند، برای همیشه دفن کنند. معنای فریادهای مردم و جوانان شورشی با شعار «مرگ بر خامنهای» و «تا آخوند کفن نشود این وطن وطن نشود» همین است.