ایران در سوگ از دست دادن یکی از دختران پاک و معصوم کرد خود بهسر میبرد. جنایتکاران خامنهای ـ رئیسی دستان ناپاکشان را به انواع وسائل شکنجه و قتل انسانها مجهز کرده و هر روز با ترفند و بهانهیی بهجان فرزندان میهن اسیرمان افتادهاند. این نامردمان با تکیه بر فرامین صادره از بیت ضحاک زمان و به مدد رسانههای خودفروخته به وارونهسازی واقعیت مشغولند. یادشان رفته است که مدتی پیش در عزای جرج فلوید آمریکایی چه شیون و نعرههایی بر علیه اقتصاد سرمایهداری غرب سر میدادند و میگفتند که این کشتار بهخاطر پول و تلنبار کردن ثروتهای نامشروع است و پیشنهاد میدادند که «یکی از خیابانهای تهران، در اعتراض به نظام سرمایهداری و نژادپرستی غرب به اسم جورج فلوید نامگذاری شود»(ایسنا ۲۲خرداد ۱۳۹۹)
آنها در حالی خصلت جنایت منشانه رژیم آخوندی را در خراب کردن خانهٔ محقر مادر کهنسال هموطن کردمان، آسیه پناهی، به نمایش گذاشتند که همچنان برای جورج فلوید عزاداری میکردند. گرچه همان موقع هم معلوم بود مرگهای ناجوانمردانه دیگری بر مردم اسیرمان در راه است. در آن زمان یک روزنامهٔ حکومتی نوشت:
«...غیرمنتظره نیست که سناریوی مرگ بانوی کرمانشاهی(آسیه پناهی) برای دیگران تکرار شود، چرا که آنها جنس دوم هستند و صدای آنها نیز صدای اقلیتهاست و طرفه آن که سیاست تبعیض در چنین جامعه فقط گریبانگیر افراد ضعیف و بیبضاعت و محرومی چون او میشود و از آنان قربانی میگیرد و به مرفهها و برج عاجنشینان بیدرد، زمینخواران، کوهخواران، جنگلخواران، اختلاسگران، رشوهگیران و پولشویان کاری ندارد»(همدلی ۱۹خرداد ۱۳۹۹).
حال به اکنونمان بنگریم که در پشت و پس قتل بیرحمانه ژینای بیگناه، غارتگران تبهکار و خونریز مشغول چه فسادها و چپاولگریهایی هستند. هنوز خبر هزاران میلیاردی فساد در فولاد مبارکه از اذهان دور نشده است که اخبار فرستادن فوجفوج آقازادهها و خانمزادههای مزدور رژیم آخوندی برای انتقال ثروت و منابع مردم ایران به مراکز استکبار جهانی ورد زبانها شده است. حالا باندهای مافیایی نظام ولایت فقیه دست همدیگر را رو میکنند و آی دزد آی دزدشان سر به فلک میکشد.
«رئیس اتاق بازرگانی تهران با اشاره به خروج ۴۵میلیارد دلار سرمایه در ۴سال اخیر، گفت: به نظر میرسد خروج سرمایه از کشور بیش از این رقم باشد چرا که بخش قابل توجهی از اقتصاد ایران بهصورت زیرزمینی است»(انتخاب ۲۹شهریور ۱۴۰۱).
نفرت دژخیم از مردم از کجا آب میخورد؟
یکی از سؤالاتی که همواره در اذهان مردم جهان بیپاسخ مانده است، علل و انگیزههای نیروهای سرکوبگر در ایران است که چطور ارگانهایی که میبایست حافظ امنیت و حراست جان و روان مردم باشند چنین بیرحم و مروت و با نهایت خشونت و بیاخلاقی رفتار میکنند که منجر به از دست رفتن جان هزاران مهسای مظلوم و بیپناه میگردد. باید گفت وقتی پای غارت و چپاول سرمایه و ثروت ملتی در زنجیر در میان است و قسمت ناچیزی از این یغما به حلقوم دژخیمان و جلادان نیروی انتظامی و بسیج و سپاه و سایر اوباشان ریخته میشود، معلوم است آن که در زیر پای میرغضبان جان میدهد، دختر ایران است.
امروز خیابانهای سراسر این میهن شاهد فریاد «میکشم، میکشم، هر آنکه خواهرم کشت!» و اتمامحجت با سرکوبگران است. پس «بهجنگ تا بجنگیم»!