روز ۲۹اردیبهشت مجلس ارتجاع بار دیگر صحنه ابراز وحشت و اشک تمساح برای وضعیت معیشت مردم بود. اشک تمساح نمایندگان مجلس آخوندی برای مردم در حالی بود که هرکس میخواست باند خودش را در ببرد.
این وضعیت نمودی از بروز بحرانهای اقتصادی اجتماعی در رژیم در فاز سرنگونی آن است، در حالی نوک تیز حملات نیز متوجه دولت روحانی است.
بذل و بخشش ۶۰تن طلا!
آخوند علیرضا سلیمی در دعوای باندی به گوشههایی از فساد و غارت و چپاول در دولت آخوند روحانی اذعان کرد و از جمله فاش کرد روحانی ۶۰تن طلای کشور را بذل و بخشش کرده است و خانواده روحانی بر مقدرات مردم چنگ انداخته اند: «اخوی گرام رئیس دفتر بود و حزب کذا غالب بر مقدرات کشور ماشین چاپ حکم انتصابات در دولت شما بکار افتاد چه دامادها که پست گرفتند و چه خاله زادهها و عمو زادهها و عمه زادههای حزبی که بر نردبام عروج سوار شوند اخوی و ما ادراک ما الاخوی».
آخوند سلیمی سپس روحانی را بهخاطر آن که خواستار اختیارات بیشتر شده، زیر ضرب گرفت و گفت: «یادتان هست به جای رتق و فتق امور ام المسائل را امور حاشیهای قرار دادید و از ام المشاکل که معیشت مردم و اشتغال و تورم بود غفلت کردید با اختیار کاری کردید مردم در صف گوشت و مرغ و شکر ساعتها بمانند».
نجات نظام سخت است
هاجر چنارانی عضو دیگر مجلس ارتجاع با بیان اینکه «چرا همه مینالیم و ناله وزاری میکنیم» به بحران بیراهحلی در حاکمیت اذعان کرد و با اشاره به شکاف فزاینده طبقاتی در جامعه گفت:« از جامعهیی که عدهای میخورند و کار نمیکنند و روز بروز ثروتمندتر میشوند و عدهای نه میخورند بلکه کار میکنند ولی هر روز متأسفانه فقیر و فقیرتر میشوند نمیشود دفاع کرد نجات چنین جامعهیی سخت است».
وی با اذعان به ساختار فاسد حاکمیت گفت:« نمیتوانیم بگوییم که جمهوری ما جمهوری اسلامی است. بانکها همه میدانیم با کمبود منابع مالی ناشی از اختلاسها رانت ها دزدیها و وام های میلیاردی آقازادهها که اتفاقاً بدون وثیقه انجام شده است درگیر شدهاند حال آیا باید کارآفرینان اشتباهات آقایان را جبران کنند؟».
نظامی برای توزیع رانت و شکلگیری باندهای مافیایی
رضا انصاری عضو دیگر مجلس ارتجاع با اعتراف به اینکه « بخش قابل توجهی از مردم کشور زیر خط فقر زندگی میکنند و شاخص فلاکت در کشور طی دو سال گذشته از بیست ممیز سه دهم به نزدیک ۴۰درصد رسیده است» به پارهیی از چپاولهای نجومی اذعان کرد و گفت:«مجموع یارانههای فعلی کشور آشکار و نهان حدود ۹۰۰هزار میلیارد تومان میباشد و این یعنی سهم هر ایران حدود ۱۱میلیون تومان در سال یعنی سهم هر خانوار ۵نفره ایرانی ۵۵میلیون تومان در سال. ملت شریف ایران این یارانههای پنهان از دید شما عمدتاً در جیب ثروتمندان و اقشار پردرآمد کشور و حقوق بگیران نجومی میرود و تبدیل شده به نظامی برای توزیع رانت و شکلگیری باندهای مافیایی در اقتصاد کشور».
فساد نهادینه
اگر چه این نمایندگان مجلس برای در بردن تمامیت نظام، دولت روحانی را زیر ضرب قرار دادهاند، اما چپاول اموال مردم و منابع آنها و زدن چوب حراج به این منابع، از طرف همه باندها و مهرههای حکومتی صورت گرفته و در این زمینه هیچ استثنایی هم وجود ندارد.فساد سیاسی و اقتصادی در آن نهادینه است، رانتخواری، دزدی، آقازاده بازی و... در جهت کسب منافع باد آورده امری رایج و معمولی است.
در اظهارات نمایندگان مجلس ارتجاع که در بالا به آن اشاره شد اگر چه تلاش شده است دولت روحانی مقصر مصایب وارد شده بر مردم وانمود شود، اما در همین اظهارات هم با بیان کلی مفاهیمی مانند«توزیع رانت و شکلگیری باندهای مافیایی در اقتصادکشور»،«کمبود منابع مالی ناشی از اختلاسها رانت ها دزدیها و وام های میلیاردی آقازادهها که اتفاقاً بدون وثیقه انجام شده است» و... بهنحوی به درگیر بودن تمامیت نظام در غارت و چپاول اموال مردم اذعان شده است.
هاجر چرانی اعتراف کرد که «املاک، زمین، منازل مردم و محل کسب وکار مردم مصادره میشود»، امری که در میان تمامی دولتهای ضدمردمی این نظام از بدو شکلگیری آن توسط خمینی دجال بود رایج بوده است.
سؤال این است که چه عاملی باعث شده تا نمایندگان مجلس رژیم که خود در زمره چپاولگران اموال ملت هستند پز بهاصطلاح حمایت از مردم بدهند و برای مردم بهاصطلاح دل بسوزانند؟
جواب روشن است؛ همچنان که اعضای مجلس شاه در فاز سرنگونی در وحشت از فضای قیام و انقلاب مردم ایران سنگ دفاع از مردم را به سینه میزدند، و از این طریق میخواستند از جنایات و همراهیشان با شاه فاصله بگیرند، نمایندگان مجلس آخوندی نیز در فاز سرنگونی رژیم و در وحشت از فضای انفجاری جامعه، به ناگزیر گوشهای از چپاولها و فساد نهادینه شده را بیان میکنند، تا به خیال خود دامن کاملا آلوده خود را سفید جلوه دهند در حالیکه آنها نزد مردم ایران آبروباختهتر از این ترفندها هستند. بیدلیل نیست که بهقول ایادی و رسانههای حکومتی فساد و چپاول بهصورت«موریانهای» و«سیستمی» در تارپور این حاکمیت رخنه کرده است.
بنابراین از آنجا که تمامیت این نظام فاسد است هرگز راهحلی برای مقابله با این وضعیت از درون رژیم متصور نیست، راهحل مقابله با این وضعیت را صرفاً باید در خارج نظام جستجو کرد، راهحلی که لاجرم به سرنگونی آن منجر خواهد شد.