قیام مردم در دیماه و روند تداوم و افزایش اعتراضات اقشار مختلف مردم علیه ستم و چپال حکومت آخوندی، رژیم را بیشازپیش در بنبست قرار داده است، بنبستی ناشی از تعارض آشتیناپذیر مردم با این حاکمیت جهل و جنایت.
تعارضی که تداوم آن از نظر رسانهها و مهرههای رژیم به بازنده شدن نظام و به عبارت دیگر به سرنگونی آن میانجامد.
در این زمینه یکی ازمهرههای حکومتی به نام نقیبزاده میگوید: «من میگویم الآن دولت در یک تعارضی با جامعه که خودش درست کرده قرار گرفته، الآن گیر کرده و اگر راهحلی پیدا نکند، بنده عرض میکنم با قاطعیت بازنده نظام هست.
برای اینکه نظام سیاسی نسبت به جامعه نسبت جز به کل است، توجه میکنید بنابراین برای بقای خودش هم که هست باید درها را باز کند». (تلویزیون رژیم 11اسفند 96)
سایت الف نیز نگران این است که این تعارض به آنچنان درجهیی از «خشونت» برسد که از دست در برود و حاکمیت نتواند آن را مهارکند: «ناهمخوانی شدید بین مسیرهای نظام مدیریت کشور و مردم موجب نگرانی جدی است. اعتراضات دیماه نمونه روشن تولد جریانی در بین مردم بود که دیگر علاقهیی به ملاحظه اختلاف مشی معین بین دو جریان اصلی قدرت در کشور را ندارند. اعتراضات آینده بهاحتمال زیاد در مسیر خشونت بیشازپیش و بدون کمترین مدیریت پیش خواهد رفت.» (سایت الف ۱۳اسفند ۹۶)
سایت رویداد ۲۴- ۱۳اسفند ۹۶ضمن ریختن اشک تمساح برای «مطالبات برحق مردم»! که نادیده گرفته شده است، به حاکمیت توصیه میکند که این مطالبات را در نظر بگیرد زیرا صدای مردم و تعارض آنها نسبت به آن بیشازپیش قویتر میشود: «سال ۹۶ روی دیگری هم داشت که خود را در اعتراضات دیماه نشان داد. اعتراضات مردم نه محصول نارضایتی آنها از روند تحولات در چند ماه اخیر بلکه محصول انباشت طولانیمدت مطالبات بهحقی است که متأسفانه در سالهای گذشته از سوی برخی مسئولان وقت پاسخ داده نشد و نشنیدن صدایی است که روزبهروز قویتر میشود و خیل بیشتری از مردم آن را بازگو میکنند. کشور دیگر هیچ منبع و ظرفیتی برای هزینهکرد در اختلاف و تفرقه و تنشهای سیاسی و اجتماعی ندارد.»
مهرهها و رسانههایی هم هستند که از این تعارض بهعنوان شکاف بین مردم و حاکمیت آخوندی نام میبرند و معترفند که این گسل به حدی است که به مرزهای اعتقادی رژیم نیز کشیده شده و روزبهروز هم افزایش مییابد به حدی که خطرساز شده است.
علی تاجرنیا یکی از عناصر باند موسوم به اصلاحطلب رژیم به صراحت اذعان میکند که بیاعتمادی بین مردم به حدی است که «هر جا حاکمیت به ماجرایی ورود میکند شاهد واکنش شدید افکار عمومی هستیم. این بیاعتمادی بحرانی است که اگر چارهیی برای آن اندیشیده نشود، بسترساز اتفاقات و حوادث خطرناکی خواهد بود. هنر دستگاههای حاکمیتی باید در جلوگیری از خشنشدن فضا باشد». (سایت بهار ۶اسفند ۹۶).
نگرانیهای فوق بر اساس این واقعیت است که حکومت آخوندی برای مقابله با این تعارض با بنبست مواجه است.
از یک طرف نه میتواند و نه میخواهد به مطالبات مردم در زمینه آزادیها و رفاه و معیشت مردم پاسخ بدهد؛ چرا که بهگفته خودشان در زمینههای اقتصادی و اجتماعی با ۱۰ابربحران مواجهند.
از طرف دیگر نمیتواند مانند گذشته مردم را سرکوب عریان کند؛ زیرا این امر بهمثابه آتش ریختن روی بنزین و تسهیل کننده راه برای قیام دیگری است که سران و سردمداران آن بهشدت نگران وقوع آن هستند.
بنابراین نه تنها پایانی بر این تعارض متصور نیست، بلکه روزبهروز هم شدیدتر خواهد شد، تا روزی که در استمرار قیام مردم ایران و مقاومت سازمانیافته آنها این نظام در گور تاریخیاش دفن شود.