728 x 90

اعتراف به ورشکستگی تأمین اجتماعی و چشم‌انداز حرکت ارتش بازنشستگان

فریاد بازنشستگان
فریاد بازنشستگان

بر اساس آمار رسمی، بیش از ۴.۳میلیون بازنشسته در ایران به‌طور مستقیم از سازمان تأمین اجتماعی مستمری دریافت می‌کنند و با احتساب خانواده‌های آنان، این رقم به بیش از ۱۵میلیون نفر می‌رسد. این بدان معناست که حیات اقتصادی نزدیک به یک پنجم جمعیت کشور به استمرار توان مالی این سازمان وابسته است. پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد که در پنج سال آینده، شمار مستمری‌بگیران از مرز ۷.۵میلیون نفر خواهد گذشت؛ یعنی زندگی یک‌چهارم جمعیت ایران به نهادی گره خواهد خورد که «امروز با سرعتی خطرناک به سمت ورشکستگی کشانده می‌شود» (سیاست روز، ۲ شهریور ۱۴۰۴)

بنا به اعتراف روزنامه سیاست روز، «امروز تأمین اجتماعی با شکاف مالی دهها هزار میلیارد تومانی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند و اگر همین روند ادامه یابد، نه تنها منابع داخلی کفایت نمی‌کند بلکه حتی تزریق‌های اضطراری دولت نیز دیگر نخواهد توانست این غول مالی را سرپا نگه دارد».

این تصویر تنها روایت یک ناترازی مالی نیست، بلکه بازتاب یک بحران عمیق اجتماعی است. سازمان تأمین اجتماعی در حال حاضر ماهانه حدود ۹۵هزار میلیارد تومان برای پرداخت مستمری و ۲۵هزار میلیارد تومان برای خدمات درمانی هزینه می‌کند، در حالی که ورودی‌های مالی آن حدود ۲۰هزار میلیارد تومان کمتر از این میزان است. شکاف مالی، همراه با بدهی‌های انباشته دولت که «نه تنها تسویه نشده، بلکه هر سال بزرگ‌تر می‌شود»، نشان می‌دهد که ساختار موجود در حال حرکت به سمت فروپاشی است (همان منبع).

اما مسأله، همان‌طور که این روزنامه هشدار می‌دهد، «فقط ناترازی مالی نیست؛ بلکه بحران اعتماد اجتماعی نیز در حال شکل‌گیری است» (همان). وقتی کارگران و بازنشستگان درمی‌یابند حاصل سال‌ها پرداخت حق بیمه‌شان در معرض نابودی است، احساس بی‌عدالتی و خشم اجتماعی به‌سرعت گسترش می‌یابد. این وضعیت را نمی‌توان با تزریق مقطعی منابع یا وعده‌های سیاسی ترمیم کرد، زیرا بحران، به‌طور ماهوی ساختاری است.

این روزنامه می‌نویسد: «تأمین اجتماعی تنها یک صندوق مالی نیست؛ پیمانی است میان دولت و ملت، میان کارگر و کارفرما، میان نسل امروز و فردا»

فروپاشی این پیمان، نه به‌معنای ناکامی اقتصادی، بلکه معادل فرو ریختن یکی از آخرین ستونهای حاکمیت است.

در این صورت اگر حاکمیت هم‌چنان بر مسیر «سیاست انکار و تعلل» حرکت کند، چشم‌انداز جامعه چگونه خواهد بود؟ این روزنامه پاسخ قابل تأملی ارائه می‌دهد:

«اگر دولت هم‌چنان دست روی دست بگذارد، نقطه انفجار دور نیست. وقتی دهها میلیون نفر از دریافت حقوق و خدمات درمانی خود محروم شوند، اعتراضات اجتماعی نه تنها قابل مهار نخواهد بود، بلکه ممکن است به بی‌اعتمادی عمومی نسبت به کل حاکمیت بیانجامد». این جمله را یک‌بار دیگر تکرار کنیم:

«اگر دولت هم‌چنان دست روی دست بگذارد، نقطه انفجار دور نیست» این انفجار نه از جنس فروپاشی مالی، بلکه در قالب اعتراضات گسترده و قیامهای سراسری خواهد بود.

این نتیجه‌گیری تصادفی نیست. تجربه جهانی به ما می‌آموزد که بحرانهای رفاهی در جوامعی که فاقد سازوکارهای مشارکتی و شفافیت نهادی هستند، اغلب به شورشهای اجتماعی منتهی می‌شوند. در ایران نیز، در شرایطی که شکاف طبقاتی عمیق شده، بیکاری ساختاری پابرجاست و سرمایه اجتماعی دولت به‌شدت فرسوده است، فروپاشی تأمین اجتماعی می‌تواند جرقه‌ای برای بحران فراگیر باشد. این همان منطق «ضرورت تاریخی» است: هنگامی که نظام قادر به انجام حداقل تعهدات خود نباشد، خیابان جایگزین صندوق رأی می‌شود. البته در ایران این جابه‌جایی دیرگاهی است انجام شده است.

امروز بازنشستگان هم‌صدا با دیگر زحمتکشان و اقشار به‌ستوه آمده دریافته‌اند که تنها راه‌حل در کف خیابان است. ارتش میلیونی بازنشستگان وقتی هم‌صدا با دیگر اقشار به حرکت درآید هیچ سرکوبی قادر به مهار آن نخواهد بود.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/bf5a640d-c6ac-4564-a857-d381ae6802ae"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات