وقتی در هفته اول شهریور ۹۸ جواد ظریف در مصاحبه با روزنامه سوئیسی «تاگس آنسایگر» بهشدت به بحرانی بودن وضعیت اقتصادی رژیمشان اعتراف کرد، غربیها دقیقاً تشخیص میدادند او چه میگوید، اما به آن مصاحبه بازتاب چندانی در رسانههای حکومتی داده نشد، تا روز ۱۶شهریور که روزنامه حکومتی همدلی در یک گزارش تحلیلی، محتوای آن مصاحبه را بدون اشاره به مطلب منتشره در «تاگسآنسایگر» باز کرد.
ظریف در مصاحبه با «تاکس آنسایگر» با گریه و زاری و التماس (و نه با آن شاخوشانه کشیدنهایی معمول و همیشگی) گفته بود:
«ما تنها میخواهیم بتوانیم نفت خود را بفروشیم و پول خود را دریافت کنیم. ما صدها میلیارد ضرر کردهایم، اقتصاد ما رنج میبرد، ارز ما ۷۵درصد ارزش خود را از دست داده است». (تسنیم ۵شهریور ۹۸)
روز ۱۶شهریور ۹۸ روزنامه حکومتی فرهیختگان همین ۳ـ ۴جمله ظریف را اندکی باز کرد و در توضیح اعتبار ۱۵میلیارد دلاری که از سوی اروپاییها برای فروش نفت رژیم در نظر گرفته شده، نوشت:
« در حالی که اعتبار ۱۵میلیارد دلاری همچنان موضوع مذاکره است، برخی قرائن حاکی است این مبلغ از سوی طرف اروپایی به جای ۴ماه برای فروش یکسال نفت ایران در نظر گرفته شده»
این روزنامه سپس درباره فضایی ابهامآلودی که پیرامون توافق هستهیی و حواشی آن وجود دارد نوشت:
« تا پیش از این گفته میشد اعتبار ۱۵میلیارد دلاری اروپا قرار است انتظارات نفتی ایران در پنجماه باقیمانده تا پایان سال ۲۰۱۹ _حدود چهار ماه_ را برآورده کند، «پکا هاویستو»، وزیر امور خارجه فنلاند تلویحاً از پیشنهاد برداشت روزانه ۷۰۰هزار بشکه از نفت ایران توسط اروپا خبر داد؛ پیشنهادی که با یک حسابوکتاب ساده کاشف بهعمل میآید فرسنگها با انتظارات ایران و اقتضائات یک توافق قابلقبول (فاصله) دارد. بر این اساس چنانچه قیمت هر بشکه بهصورت ثابت چیزی حدود ۶۰دلار در نظر گرفته شود، با فروش ۷۰۰هزار بشکه نفت، روزانه چیزی معادل ۴۲میلیون دلار عاید ایران خواهد شد و این یعنی درآمد نفتی ایران از این میزان فروش در ماه، یک میلیارد و ۲۶۰میلیون دلار خواهد بود. با ضرب همین عدد در تعداد ماههای سال، به رقمی حدود ۱۵میلیارد دلار میرسیم؛ رقمی که این روزها چانهزنیها بر سر آن حسابی بالا گرفته و بهپای ثابت مذاکرات با اروپا تبدیل شده است. به بیان دقیقتر، باید گفت ما با پیشنهاد یک اعتبار ۱۵میلیارد دلاری «برای یکسال» و نه صرفاً برای «چهار ماه» باقیمانده تا پایان سال میلادی مواجهیم. این یعنی یکسوم آن چیزی که تا حالا درباره آن گفته و شنیده میشد و در ماههای بعد از اجرای برجام عملیاتی شده بود».
همدلی حکومتی همینجا نتیجه میگیرد که: «پیشنهاد روزانه ۷۰۰هزار بشکهیی البته پیش از این یکبار دیگر هم رسانهیی شده بود. آنطور که «رویترز» کمتر از دو هفته پیش به نقل از یک منبع دیپلماتیک آگاه خبر داده بود، پس از سفر وزیر امور خارجه ایران به محل برگزاری نشست جی-۷ در فرانسه، صادرات حداقل ۷۰۰هزار بشکه نفت در روز بهعنوان حسننیت غربیها روی میز مذاکره قرار گرفته بود؛ مطالبهای حداقلی که اگر خبر آن صحت داشته باشد حتی بعد از برداشتن گام سوم هم باید بابت آن نگران بود».
حرف آخر همدلی حکومتی نقطه اوج این داستان پرهیجان است، آنجا که مینویسد:
«با اجراییشدن این (طرح)... بعد از فرجه یکساله، دست ایران به هیچجا بند نخواهد بود. نه چیزی از تحریمها کم شده و نه زیرساخت حقوقیای برای استمرار فروش نفت فراهم آمده».
این روزنامه در بخش دیگری از مقاله خود یادآوری کرده: « عملیاتیشدن این سناریو گذشته از آن که مشکلی را از اقتصاد ایران حل نمیکند، فضای عمومی داخلی را بار دیگر به مذاکرات، توافقات، اجراییشدن آنها و آیندهای موهوم که بهواسطه تجربه برجام، هیچ برآورد دقیقی از آن در دسترس نیست و بهطور کلی به سیاست خارجی گره میزند».
نتیجهگیریهای همدلی را اگر بخواهیم به زبان روشنتری بیان کنیم باید بگوییم:
- در صورت انجام چنین توافقی، اروپاییها در روابط خود با آمریکا به یک گشایش مورد قبول ایالات متحده دست پیدا میکنند و شکاف کنونی دوسوی اقیانوس اطلس به بهترین شکل بسته شده یا حداقل به کمترین میزان ممکن کاهش مییابد.
- خط آمریکا برای سینهخیز کردن رژیم به پای میز مذاکره در مرحله بعد، به بهترین شکل ممکن و با کمترین هزینه ادامه مییابد.
- رژیم بیشتر از هر زمان دیگری تحقیرشده و بهصورت «نیمکشته» ناگزیر رو به زندگی گیاهی میآورد.
- مردم هم با توجه به توافق حاصل شده، توقعشان بالا رفته و درخواستها و مطالبات برحقشان از رژیم افزایش مییابد! و...
به این ترتیب باید اضافه بر آنچه که این روزنامه حکومتی گفته، تأکید کرد که:
سیاستهای ضدمردمی، تروریستی و قرونوسطایی آخوندهای حاکم بر ایران هرگز دستاوردی بهتر و بیشتر از این نخواهد داشت، بهویژه که یک مقاومت سرزنده وپرتوان، گامبهگام این دیکتاتوری و سیاست مماشات را در آکواریوم قرار داده و راه را بر امکان تمدید قوای آن سد میکند.
به هر حال مختصات کنونی رژیم حداقل در یک تابلو همین است.
این وضعیت را اگر روی مختصات رژیم در قبال عملیات مقاومت و اعتراضهای مطالباتی و اوجگیرنده مردم قرار دهیم، مختصات دقیقتری به دست خواهد آمد!