«مجاهدین تا عمق خانههایمان نفوذ کرده و تاثیرگذاری مینمایند»
«آنها افکارشان را ترویج میکنند و مغز جوانان و نوجوانان ما را تحت تاثیر قرار میدهند»
«(نوشتههای مجاهدین) حتی از رسانههای رسمی هم اثر گذاری بیشتری مییابند»
«صاحبان پیامرسانها و شبکههای اجتماعی حمایت حداکثری از محتوای (مجاهدین) بهعمل میآورند»
«تا حدی که امام خامنهای میگویند هرکاری میخواهند در اینجا انجام میدهند!»
هر پنج گزارهای که در ابتدای این نوشته میبینید، از روزنامه کیهان پنجشنبه ۱۷مرداد ۹۸برداشته شدهاند. اکنون دشمن بهروشنی و با آشفتگی تمام به شکست ایدئولوژیک و سیاسی خود در نبرد با مجاهدین خلق اعتراف میکند. وقتی آنها نه اعتراف که در سرچهار راه بازار مکاره رسانهای خود فریاد میزنند که مجاهدین «تا قلب خانههایمان نفوذ کرده و تاثیرگذاری میکنند» روشن است که حتی فرزندانشان هم به این پدران جنایتکار و آدمکش پشت کردهاند!
واقعیتی فراتر از سطح درک آخوندها
روزی که قائممقام همین نظام (منتظری) به آخوندهای جلادی که دستاندرکار قتلعام مجاهدین بودند، هشدار میداد که: «مجاهدین خلق یک سنخ تفکراند» یک منطق هستند، نوعی اندیشهاند که با اعدام تمام نمیشوند! طبعاً نکتهای را میگفت که درک آن در کلاس شعور آن جلادها نبود، نه آن قاتلان و نه آمرشان خمینی که با مغز پوسیده و قرون وسطاییاش بضاعت فهم این قبیل مسایل را نداشت. توانایی ذهنی و وسع فرهنگی خمینی و پاسدارانش همان بود که انجام دادند و امروز جانشینانش هم نشان میدهند تفاوت جدی با امامشان ندارند.
نگاهی به مقاله کیهان که چند بند آن را در ابتدای این نوشته دیدید، نشان میدهد خامنهای اکنون در برابر مجاهدین هیچ چشمانداز روشنی برای مقابله ندارد؛
- عملیات تروریستی را در تمامی این ۴۰سال آزموده و نتیجه معکوس گرفته است.
- عملیات روانی و شیطانسازی هم اگر کارآمد بود باید تا الان نتیجه داده بود نه اینکه مجاهدین روزبهروز محبوبتر شوند! آنهم در مملکتی که همه میدانند بردن اسم مجاهدین مستوجب شدیدترین مجازاتهای حکومتی است.
- زد و بند با دولتهای غربی برای بستن دست و پای مجاهدین به زنجیر استعماری «تروریسم» و «سکت و فرقه» و... هم اوج خودش را در شبه کودتای ۱۷ژوئن شیراک و شرکا نشان داد و متفضحانه شکست خورد.
- لیستگذاری تروریستی مجاهدین نیز از آنجا که هیچ سند محکمه پسندی نیافت، با یک رزم چندین ساله درهم شکست و بینتیجه ماند، آنچنان که قاضی فرانسوی بهعنوان آخرین قاضی رسیدگی به پرونده تروریستی منسوب به مجاهدین با ادله حقوقی بر حق مقاومت مردم ایران و مجاهدین خلق در ایستادگی در برابر فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران صحه گذاشت و کتاب توطئه برضد مجاهدین را در آخرین برگ آن تماماً به ضرر رژیم و تروریسم حکومتیاش تبدیل کرد!
- ضمن اینکه در تمامی این ۴دهه از قتل و کشتار و اعدام و نسلکشی مجاهدین مطلقاً و ذرهیی کم نگذاشته! نه او و نه بنیانگذار خونآشامش خمینی.
و اینجا همان نقطهای است که جلاد مستاصل میشود. احساس ناتوانی و یاس میکند، و در نتیجه مهملبافی و پرت و پلاگوییاش مضاعف میگردد.
کهنه باید برود!
مشکل آنجاست که نه خمینی و نه خامنهای و نه پاسداران رذل و آدمکششان نمیتوانند درک کنند که جریان هستی رودی جاری است که کهنه را هر چند هم که سنگ بزرگی باشد به کناری میزند و راه خود را به سوی آینده باز میکند.
آخوندها در عمل ثابت کردند که هیچ درکی از توحید و جریان تکامل هستی ندارند، آنها در بهترین حالت کافرکیشانی هستند که خیال میکنند با تفنگشان میتوانند جلوی پیشرفت زمان را بگیرند، درک آنها از پیشرفت در همان حدی است که شرح لمعه و بحار الانوار مجلسی را با لبتابهایشان بخوانند و تصور کنند که خود را با جریان پیشتاز زمان و پیشرفتهای فناوری منطبق کردهاند!
تلقی آنان از علم و پیشرفت در نهاییترین حد خود به مهندسی کردن موشکهای کرهای و مهندسی معکوس چند فقره سلاح دیگر ختم میشود. و بدتر آن که الگوی زندگیای که اینان ترویج میکنند حتی فرزندانشان را هم نمیتواند جذب میکند!
بچههای اینان البته اکنون هر کدام با یک موبایل و یک کامپیوتر از همان اعماق خانههایشان به جهان بیرون وصل میشوند، طبعاً الگوی متعفن، تیره و خونین زندگی آخوند پاسداری چیزی نیست که هیچ انسانی را جذب کند، و اینچنین است که روزبهروز آخوندها و پاسداران خودشان را تنها و تنهاتر از پیش حس میکنند، آنچنان که حتی دیگر با فرزندان خودشان هم احساس بیگانگی میکنند!
راهکار آخوندی برای مقابله با جریان پیشتاز زمان
طبعا آخوندها برای غلبه بر وضعیت موجود تلاشهایشان را تا آخرین لحظه حیاتشان ادامه میدهند، اینان نیز همچون فرعون تنها هنگامی که آب چندین و چند متر از سرشان گذشت به فکر توبه و بازگشت میافتند! نقطهای که برای بازگشت عملاً دیگر راهی نیست جز اینکه عبرت تاریخ شوند همانگونه که فرعون عبرت تاریخ شد.
بهعلت همین عناد آخوندهای حاکم نسبت به جریان نوجوی زمان است که نهایتاً هم هنگامی که فکرشان را متوجه علاج انزوایشان میکنند نهایتاً به این نقطه میرسند که در و دروازه اینترنت را ببندند و به بومی سازی فضای مجازی روی بیاورند. کاری که اگر توانسته بودند تاکنون صدبار کرده بودند. البته بگذریم که حتی در آن صورت باید مطمئن باشند که باز هم اینترنت آزاد از دسترس مردم خارج شدنی نیست. و اینجا آنجایی است که یکبار دیگر آخوندها و پاسدارانشان احساس یاس مضاعف خواهند کرد چرا که مجاهدین را در هر گذر و معبری خواهند دید همانگونه که آنها را در هر رسانهیی خواهند یافت!
نه! دیگر این رود را سربازایستادن نیست!
چرا که آرمانهای مجاهدین شکست خوردنی نیستند؛
آزادی، برابری و عدالت اجتماعی را هیچ دجالی نمیتواند شکست دهد!
آرمان برقراری یک حاکمیت ملی و مردمی شکست خوردنی نیست
آرزوی برابری زن و مرد محو شدنی نیست
تحقق حقوق اقلیتها نادیده گرفته شدنی نیست
مساوات اجتماعی و احقاق حقوق کارگران و دیگر زحمتکشان پایمال شدنی نیست
برنامه ده مادهای مریم رجوی شکستدادنی نیست همانگونه که خود او نیز شکست خوردنی نیست!
چرا که اینک او و برنامههایش برای ایران آینده به یک آرمان تبدیل شدهاند و هر نوآموزی میداند که «آرمان» شکست خوردنی نیست، نابود کردنی هم نیست!
چیزی که البته آخوندها و پاسدارانشان از درک آن عاجز هستند.