سیر صعودی اعتصابها و حرکتهای اعتراضی در ایران، هر لحظه شدت و گستره بیشتری پیدا میکند. در یک بازه زمانی تقریباً ۲ماهه از روز دوم نوروز تا هفته اول خرداد ۹۷ اضافه بر تمامی آنچه که در شهرها و حتی روستاهای ایران انجام شده، با پدیده دیگری هم روبهرو هستیم که آنها را میتوان حرکتهای اجتماعی سراسری یا حرکتهایی با تاثیر سراسری نامید.
حرکتهای اجتماعی از نوروز تا خرداد ۹۷
حرکت اعتراضی هموطنان عرب در اهواز از هشتم فروردین شروع شد تا روز ۱۹ و ۲۰فروردین که میدانداری حرکتهای مؤثر اجتماعی را به کشاورزان اصفهانی داد، کشاورزان اصفهان تا ۲۶فروردین جلودار صحنه اعتراضها بودند و پس از آن، نقش جلودار را به مردم قهرمان کازرون دادند، کازرونیها تا روز ۳۰اردیبهشت پیشتاز بودند و در آن روز، رانندگان کامیون جای آنها را گرفتند و این خطسیر سرخ و درخشان همچنان ادامه دارد.
در تمامی همین مقطع، اعتصاب سراسری معلمان در ۳۴شهر، تظاهرات تقریباً سراسری کارگران در ۱۱اردیبهشت، اعتصاب مغازهداران و بازاریهای کردستان که بعداً برای چند روز در جریان سقوط قیمت پول ملی به تقریباً مهمترین بازارهای کشور گسترش پیدا کرد را هم میتوان در همین چارچوب دید، حرکتهایی که آتش قیام را دست به دست و شهر به شهر و روستا به روستا برده و همه جا را با نور و گرمای آن، متحول میکنند.
در بررسی یک نمونه یعنی اعتصاب رانندگان کامیون و کامیونداران میتوان متوجه انرژی آزادشدهیی گردید که نقش اساسی در رویارویی با دیکتاتوری حاکم دارد: قدرت متحد تمامی اقشار و اصناف.
نگاهی به اعتصاب رانندگان کامیون
اعتصاب رانندگان کامیون از روز سهشنبه اول خرداد ۹۷ آغاز شد. استقبال از اعتصاب حتی برای خود گردانندگان اعتصاب هم از جهاتی غافلگیرکننده بود. سرعت گسترش اعتصاب خیرهکننده بود:
روز اول کامیونداران ۵۰شهر وارد اعتصاب شدند،
روز بعد، آمار شهرهای اعتصابی به ۷۰شهر و روز سوم به بالای ۱۰۰شهر رسید تا آخر هفته که مطابق آخرین خبرها آمار شهرهایی که کامیوندارانشان به اعتصاب پیوستهاند به بیش از ۲۵۰شهر کشور افزایش یافت.
در همین مدت، بخشی از تاکسیداران مثل تاکسیداران اسنپ نیز به کامیونداران اعتصابی پیوستهاند.
همینطور بخشی از رانندگان اتوبوس هم با رژه دادن اتوبوسهایشان، پیوستگی خود به رانندگان کامیون را به گوش همگان رساندهاند.
و فراتر از صنف رانندگان، بخشی از بازارها و کسبه هم همزمان با اعتصاب رانندگان، وارد اعتصاب شدهاند، کسبه خیابانهای ناصر خسرو و اکباتان و بعضی پاساژها در تهران و بازارهای برخی شهرها و...
آمار تقریباً نیم میلیون نفری رانندگان که نانآوران یک جمعیت حداقل ۲میلیون نفری را تشکیل میدهند، برای هر حکومتی نگرانکننده و تکاندهنده است.
خواستههای رانندگان
حرف اصلی رانندگان تعدیل و بهبود وضعیت دستمزدهایشان است که هیچ تناسبی با تورم و گرانی سرسامآور و مداوم ندارد.
بهویژه که این رانندگان زحمتکش کار سختی را هم بهعهده داشته و حرفه آنها در شمار مشاغل پرمشقت محسوب میگردد. رانندگان زحمتکشی که بهرغم تمامی تلاشهایشان بهسرعت به زیر خط فقر کشانده میشوند.
از دیگر خواستهای کامیونداران همچنین کنترل افزایش بیحساب و کتاب قیمت لوازم یدکی است که بازار آن در انحصار باندهای غارتگر رژیم است.
از دیگر خواستههای کامیونداران امکان ایجاد سندیکای مستقل و تشکلیابی خودشان است.
ویژگیهای اعتصاب کامیونداران
در خلاصهترین شکل میتوان ویژگیهای اعتصاب کامیونداران را به ترتیب زیر محوربندی کرد:
- گستردگی
- شتاب گسترش
- برانگیختن همدردی نزدیک و فعال سایر اقشار جامعه مانند اعلام همبستگی نفتگران
- خشم و درجه انفجاری که در این اعتراض وجود دارد
اهمیت اعتصاب رانندگان کامیون
اعتصاب رانندگان کامیون بازتاب عمیقی در دستگاه سیاسی حاکم بر میهن داشته بهنحوی که روزنامه ایران وابسته به دولت روحانی در همین مورد به تکاپو افتاده و از جمله با دروغبافی و ریاکاری خاص روحانی و باندش نوشته:
«علت این وضعیت و گسترش سریع اعتراض رانندگان این است که دولتهای قبلی، اجازهٔ تشکیل سندیکا به این اقشار ندادند در نتیجه و به همین علت، اکنون هم امکان کنترل حکومتی چنین اعتراضهایی را نداریم»!
این البته یک دروغ آشکار است. روحانی خود هماینک نزدیک به ۵سال است که رئیسجمهور این نظام است، او پیش از هر کس دیگر در کنار خامنهای باید به این سؤال جواب بدهد که چرا در این ۵سال اجازهٔ تشکیل هیچ سندیکای مستقلی را به هیچ صنفی نداده و حتی تشکلهای غیررسمی و مردم هادی را هم که تودهها خود بهوجود آورده بودند مانند سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی و کانون صنفی معلمان و... سرکوب کردند؟!
هم اکنون بسیاری از رهبران تشکلهای صنفی معلمان و کارگران در زندانها بهسر میبرند. شاهرخ زمانی، فعال صنفی کارگری، در زندان همین نظام و همین حکومت جان خود را از دست داد. برای مردم ایران بسیار طبیعی و روشن است که حکومتی که یک کارگر وبلاگنویس مانند ستار بهشتی را صرفاً به جرم «نوشتن» در یک وبلاگ، زیر شکنجه بهشهادت میرساند، مطلقاً ظرفیت تحمل سندیکا و هیچگونه تشکل صنفی را ندارد.
نگاهی به ریشه مشکل حاکمیت با حرکتهای ساده صنفی
مشکل رژیم این است که در ایران تحت حاکمیت آخوندا هیچ مرزی بین اعتراض یا اعتصاب صنفی با اعتراضهای سیاسی و قیامهایی که جریان دارد، وجود ندارد چرا که کوچکترین و جزییترین خواسته یا حرکت صنفی بلافاصله به یک حرکت سیاسی بالغ شده و راه به خواسته تغییر بنیادین در نظام سیاسییی میبرد که بنا به قانون اساسیاش، دخالت فعال در شخصیترین و نهانیترین مرزهای حریم خصوصی شهروندانش را نه فقط وظیفه؟! بلکه رسالت خویش میشمارد!
به همین علت هم هست که درجه انفجاری جامعه اینک به جایی رسیده که هر تجمعی به هر مناسبتی میتواند محمل یک اعتراض سیاسی با هدف سرنگونی کل نظام شود.
حرکتی که حتی اگر حقیقتاً هم گردانندگانش مقدمتاً هیچ نیتی برای طرح مطالبات فراصنفی یعنی مطالبات سیاسی نداشته باشند، اما در پروسه پیشروی خود و در تجربه حضوری نقش حاکمیت و عوامل سرکوبگرش، به مطالبات سیاسی فراصنفی میرسد. نمونهاش مراسم تشییع هنرمند مردمی ناصر ملکمطیعی است که یک تشییعجنازه ساده بهسرعت به شعار مرگ بر دیکتاتور رسید!