728 x 90

اعتلای شتابان قیام و تشبث جدید اصلاح‌طلبان قلابی

کاریکاتور از یاسر احمد، کاریکاتوریست سوری
کاریکاتور از یاسر احمد، کاریکاتوریست سوری

ابوالفضل قدیانی: «در بزنگاه استیصال استبداد وقت آن است که همه منتقدان، اصلاح‌طلبان و تحول‌خواهانی که دل در گرو این مرز و بوم دارند با صدای بلند عزل آقای خامنه‌ای را از مسند قدرت خواستار شوند. انفعال فعلی کنش‌گران سیاسی-مدنی می‌تواند برای ما عاقبت تلخی به‌بار آورد».

 

این روزها که بوی الرحمن دیکتاتوری آخوندی با تمام باندها و دستجات، لابی‌ها و حامیان و پشتیبانان آن بلند شده، نگرانی عوامل حکومتی از برجسته‌شدن نقش مجاهدین و کانونهای شورشی در شکل دادن به قیام‌ها و اعتراضات روزبه‌روز بیشتر می‌شود. این نگرانی به‌خصوص بعد از برگزاری موفقیت‌آمیز گردهمایی مقاومت در ویلپنت بیش‌‌از‌پیش بارز شده است. چنان‌که آنها به‌صراحت اذعان می‌کنند که اعتراضها و خیزش‌های مردم، کار مجاهدین است.

 

ترس حاکمیت از همه‌گیر شدن شعار سرنگونی

جمالی‌ نوبندگانی، عضو مجلس ارتجاع ـ ۱۷تیر: «دست (مجاهدین) و دشمنان نظام در اعتراضات پیش‌آمده خوزستان دخیل بود. امنیتی شدن آن اتفاق در اختیار ما نبود بلکه دست (مجاهدین) و دشمنان در اعتراضات پیش‌آمده دخیل بود. زمانی که اعلام شده پانزدهم ماه مشکل آبرسانی در این منطقه حل می‌شود اما چند روز قبل‌تر از آن اعتراضات انجام می‌شود، به چه معناست غیر از آن‌که (مجاهدین) سوار بر این ماجرا شدند. دیدیم که با اسلحه به میان مردم آمدند و شروع به تیراندازی کردند... (مجاهدین) و دشمنان نظام برای هر مشکلی در کشور برنامه‌‌یی دارند لذا هر اقدامی هم شود باز مطلب دیگری را بیان می‌کنند».

آخوند احمد جنتی نیز با فهم همین هراس در ۱۷تیر ۹۷ گفت:‌ «مسأله این است که دشمن روزبه‌روز مسائل را بیشتر می‌کند و عده‌یی هم به دشمن می‌پیوندند.  تعدادی از جوانها مشکلات را می‌بینند، بیکاری، بی‌سوادی وضعیت اقتصادی حاکم است و داد این جوانان درمی‌آید. می‌خواهند بگویند ما مشکل داریم و کسی به داد ما نمی‌رسد. اساس این است و القائات دشمن هم هست. ما باید به اینها بفهمانیم برادر و خواهر! مشکل مملکت و شما با شیشه‌شکستن و اغتشاش حل نمی‌شود.

چه کسی مسئول وضعیت فعلی است؟ عده‌یی به براندازی فکر می‌کنند که این نظام برود و نظام دیگری بیاید باید مواظب باشیم بی‌اعتمادی و ناامیدی بر بچه‌های ما حاکم نشود. خیال نکنند که حالا تنها راه، اغتشاش و در و پنجره شکستن است».

 

اصلاح‌طلبان قلابی و ترس از فراگیر شدن سرنگونی 

ترس از تعمیق اعتراضات و بالغ شدن آن به سرنگونی دیکتاتوری آخوندی، فقط از جانب باند حاکم نیست. اصلاح‌طلبان بیش از آنها، مطامع خود را بربادرفته می‌دانند. آنها ابایی ندارند از این‌که بگویند دیگر دشمن آنها نه حاکمیت بلکه براندازان و سرنگونی‌طلبان هستند.

در این رابطه، سعید حجاریان، نظریه‌پرداز اصلی اصلاح‌طلبان، در مصاحبه‌یی به تاریخ ۱۲تیر ۹۷ با خبرگزاری حکومتی ایسنا، گفت:‌

«ممکن است، مردم جملگی اصلاح‌طلبان را پس بزنند... باید به‌دنبال معنا و مرام تازه‌تر و جدی‌تری متناسب با این دوران ملتهب و دگرگون‌شده برای اصلاح‌طلبی بگردیم... متأسفانه باید گفت، سرعت وقایع زیاد و فرصت اصلاح‌طلبان کم است. چنان‌که مشاهده می‌کنیم، اکنون دیگر رقیب اصلاحات نه جناح راست بلکه براندازان هستند...».

احمد شیرزاد، فعال سیاسی منتسب به همین طیف نیز در مقاله‌یی در رسانه حکومتی شرق نوشته است: «بعد از انتخابات سال گذشته، جریانی اعتراضی در کشور شکل گرفت... (و) بخش‌هایی از جامعه را به سمت نوعی دیگر از مطالبات برد... نقطه‌عطف اعتراضات دیماه گذشته را ایجاد کرد... خشونت‌آمیز بودن آن نمی‌توانست به تأیید اصلاح‌طلبان... ایران برسد. در اعتراضات کازرون رفتار بسیار خشنی دیده شد و در اعتراضات صنف کامیون‌داران نیز صحنه‌هایی دیده شد که نمی‌توانست قابل‌تأیید باشد... تا جایی که این تصور را ایجاد کرد که کشور در حال سقوط است... حرکت اعتراضی بازاریان تهران نیز... نشان داد تلاش‌های رسانه‌یی بیرونی تا حدی نتیجه داده است. حال سؤال اینجاست که چه کسانی می‌توانند این نوع مطالبات را نمایندگی کنند؟... تنها جریانهای... (مجاهدین) که رابطه براندازانه‌‌یی با جمهوری اسلامی دارند و رسانه‌هایی که به‌شدت علیه ایران فعال شده‌‌اند، علاقه وافری به سوارشدن، هدایت‌ کردن و تصاحب این موج اعتراضی دارند».

 

ترفندهای بیهوده نظام آخوندی برای مقابله با آلترناتیو دموکراتیک

با خواندن فاکتهایی از اتفاق‌نظر و همسویی باندهای حاکمیت در مورد رابطه مجاهدین با شهرهای شورشی، حال نوبت آن است که نگاهی نیز به ترفندهایی از جانب رژیم بیاندازیم که تلاشی است اگر چه مذبوحانه ولی با هدف نجات تمامیت استبداد مذهبی از سرنگونی محتوم و بازگشت‌ناپذیر به دست مردم و کانونهای شورشی طراحی شده است. ترفندها و تشبثاتی که از زیر قبای همین رژیم و وزارت اطلاعات آن در می‌آید و بی‌گمان تا روز سرنگونی ادامه خواهد داشت. اینک با برخی از این ترفندها آشنا می‌شویم:

  • ترساندن مردم از آلترناتیو دموکراتیک و تنها اپوزیسیون واقعی این رژیم توسط بچهٔ شاه با تبلیغ «البته رژیم ملاها» و دلداری به پاسداران و بسیجی‌های نظام و تلاش برای جذب آنان.
  • القاء این تصور که مجاهدین پایگاهی در بین مردم ایران ندارند یا این‌که مروج خشونت و خشونت‌طلبی هستند.
  • ترساندن از جنگ خارجی و دامن زدن به این شبهه که اگر این رژیم سرنگون شود، ایران به سرنوشتی مانند لیبی دچار می‌شود و از آن نتیجه می‌گیرند، برای این‌که کشور دچار حرج‌ومرج و قحطی نشود باید به همین رژیم تن داد و با همین وضعیت سوخت و ساخت.
  • آلترناتیو تراشی و عرضه محصولات رنگارنگ برای بی‌رنگ کردن اپوزیسیون دموکراتیک رژیم. اگر تا دیروز اپوزیسیون‌نمایی مد بود و «مقام معظم!» خود سردسته اپوزیسیون‌نماها بود، الآن آلترناتیونمایی مد شده است.
  • دمیدن به توهم تغییر از درون رژیم که تشبث جدید به‌اصطلاح اصلاح‌طلبان برای حفظ نظام است. آنها وقتی می‌بینند قیام فراگیر توده‌یی از آنها و کل رژیم عبور کرده، ناگزیر به پراکندن این توهمات روی می‌آورند تا با اتکا به آنها و ارائه راه‌حلهای مسالمت‌آمیز بتوانند تمامیت این رژیم از آماج قهر مردم به در ببرند. یکی از این‌گونه اقدامات از ترس پیشی گرفتن راه‌حل انقلابی و سرنگونی تمامیت این نظام، آویختن به تشبث نخ‌نماشده‌یی است که از این پیش‌تر تحت عنوان اجرای بی‌تنازل قانون اساسی رژیم، توسط پیروان «بی‌هزینگی» مطرح شده بود و این توهم را می‌پراکند که گویا قانون اساسی ولایت فقیه جایی برای اصلاح باقی گذاشته است.

حالا در عداد همین تشبثات پیشنهادی است که از سوی ابوالفضل قدیانی، به تاریخ ۱۷تیر ۹۷ مطرح شده است: «راه نجات، اصلاح ساختاری نظام حاکم با ایستادگی فعالان سیاسی و مردم است تا نظام نهایتاً مجبور شود به اجرای فصول سوم و پنجم قانون اساسی فعلی تن در دهد و راه را برای اصلاح ساختاری این قانون یعنی حذف ولایت فقیه، برقراری حکومت دموکراتیک بدون پیشوند و پسوند از طریق همه‌پرسی باز کند».

او در جای دیگر از همین مقاله می‌نویسد:

«در بزنگاه استیصال استبداد، وقت آن است که همه منتقدان، اصلاح‌طلبان و تحول‌خواهانی که دل در گرو این مرز و بوم دارند با صدای بلند عزل آقای خامنه‌ای را از مسند قدرت خواستار شوند. انفعال فعلی کنش‌گران سیاسی ـ مدنی می‌تواند برای ما عاقبت تلخی به‌بار آورد».

نویسنده نمی‌داند یا نمی‌خواهد بداند که تمامیت این نظام روی ولایت فقیه سوار شده است. نقش ولایت فقیه برای نظام در حکم نقش عمود برای خیمه است؛ اگر آن را بکشند، خیمه فرو می‌خوابد. مگر علی خامنه‌ای با رأی و موافقت ملت ایران بر مسند خدایگانی نشسته است تا با تقاضای «کنشگران سیاسی ـ مدنی» در یک سپیده‌دمان رؤیایی با لبخندی رضایت‌آمیز، امپراطوری بنا شده بر خون و جنون را تسلیم نماید و از عزل‌کنندگان خود نیز قدردانی به‌عمل بیاورد؟!

این اگر عملی بود و اگر عملی است، مگر این ملت ایران نیستند که با صدای رسا خروش برمی‌آورند:
ملت گدایی می‌کند ـ رهبر خدایی می‌کند

خامنه‌ای قاتله ـ ولایتش باطله

خامنه‌ای حیا کن! ـ سلطنت رو رها کن!‌

و مگر تاکنون جز با گلوله و گاز اشک‌آور و دستگیری و خودکشی‌شدن در زندان پاسخ خود را شنیده‌اند؟

نویسنده مقاله وقتی در برابر این پرسش کلیدی قرار می‌گیرد، حرفی برای گفتن ندارد. زیرا خود اذعان کرده است که کار با «خواهش و تمنا» پیش نمی‌رود و علی خامنه‌ای «به خواهش و تمنای تسلیم‌طلبان وقعی نخواهد نهاد».

«ممکن است کسانی بگویند که چنین «اصلاحی» در «چارچوب» ساختار قانونی فعلی از اساس ناممکن است و ورای اصلاح‌طلبی است. در پاسخ باید گفت آن چه که این کشور نیازمند آن است تغییر و اصلاح امور با روش‌های مسالمت‌آمیز است، حال نام این مطالبه‌گری هر چه می‌خواهد باشد».

آری، وقتی قیام مردم ایران، کوچه‌ها و خیابانهای تهران و شهرهای دیگر ایران را به لرزه درمی‌آورد و مردم می‌بینند تبلور خواست‌های سرنگونی‌طلبانه آنان تنها توسط یک آلترناتیو انقلابی نمایندگی می‌شود، وقتی اقبال عمومی به این یگانه جانشین حاکمیت آخوندی رو به فزونی می‌گذارد، آنگاه که این خواستها توسط رئیس‌جمهور برگزیدهٔ این مقاومت به رساترین صورت در یک گردهمایی بزرگ بیان می‌شود، باید انتظار داشت که اصلاح‌طلبان قلابی با تشبثات جدیدی به میدان بیایند و خواستار حفظ همین نظام شوند اما دیگر در بر آن پاشنه نخواهد چرخید و نفس چنین پیشنهادی نشان‌دهنده بن‌بست و استیصال نظام آخوندی و باندها و دستجات آن است.

در روزهای پایانی نظام سلطنتی نیز چنین بود. سریالی از کابینه‌ها، از شریف امامی تا شاپور بختیار، نتوانست از سرنگونی محتوم سلطنت جلوگیری نماید. امروز نیز چنین است. راه‌حل تغییر از درون نظام، رؤیایی موهوم بیش نیست و مردم و جوانان شورشگر دیرگاهی است با شعار «اصلاح‌طلب!‌ اصول‌گرا ـ دیگه تمومه ماجرا» بطلان آن را در خیابانها خروشیده‌اند. مردم جریانی را قبول دارند که خواست سرنگونی‌طلبانه تمامیت رژیم را نمایندگی می‌کند. سرنوشت این رژیم در کف خیابانهای شورشی ایران تعیین‌تکلیف خواهد شد.

این راهی است به پیش تا «سرنگونی محتوم و پیروزی محتوم».

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/83db959e-155e-43fe-8019-aa91fe2f2bad"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات