خامنهای در بحبوحهٔ قمپز آمدن و شرط گذاشتن بلاهتبار برای بازگشت به برجام، دست به یک قمار سیاسی دیگر زد. این قمار موقعیت شکنندهٔ او را بیشازپیش برملا ساخت. ولیفقیه ورشکستهٔ نظام با کپیبرداری ناشیانه از خمینی در نامهاش به گورباچف، نامهیی به رئیس جمهور روسیه نوشت و به دست محمدباقر قالیباف داد که آن را به او برساند. پاسدار قالیباف نیز انتظار داشت مانند روال پیشین در دیدارهای مشابه پاسدار قاسم سلیمانی، علیاکبر ولایتی با ولادیمیر پوتین، او نیز به حضور پذیرفته شود. میشود گفت خامنهای با محول کردن نقش چاپار ویژه به قالیباف، به نوعی برای او امتیاز قائل شده است؛ امتیازی که رئیس مجلس جاهطلب خامنهای در جنگ قدرت دمافزون بین باندها و مهرههای نظام برای تصاحب کرسی ریاستجمهوری بهشدت به آن نیاز داشت.
پیروزی جلوه دادن ناکامی
برخلاف دارامب و درومب تبلیغاتی و بزرگنمایی مربوط به آن، ناگهان اعلام شد که رئیس جمهور روسیه از پذیرفتن پاسدار قالیباف خودداری کرده است. سایت حکومتی تسنیم ۱۸بهمن۹۹ به جای اذعان به شکست این سفر، با شارلاتانیسم ویژهٔ آخوندی به این خبر اینگونه واکنش نشان داد:
«مجتبی توانگر نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در صفحه شخصی خود در توئیتر، نوشت: «خبری که بنده در خصوص نهایی شدن دیدار دکتر قالیباف با ولادیمیر پوتین اطلاعرسانی کردم، دقیق و تأیید شده نبود. البته دیدار با رئیسجمهور روسیه در دستور کار و در حال برنامهریزی بوده است، اما دیدار با پوتین در روسیه پروتکلهای ویژهیی دارد که دکتر قالیباف پروتکلهای بهداشتی دیدار با پوتین را نپذیرفته است و به همین جهت پیام مهمی که رئیس مجلس در این سفر حامل آن هستند در دیدار با نمایندۀ معرفی شده توسط پوتین طرح خواهد شد».
خبر به شکلی درج شده است که گویا این قالیباف بوده است که پروتکلهای ویژه را نپذیرفته است. حال آن که جهان صنعت در مطلبی با عنوان «ناکام مسکو» بهنوشتهای از محمد مهاجرانی، یکی از روزنامهنگاران وابسته به باند غالب اشاره کرده که در آن آمده است:
«خاک بر سر من که بادمجان دورقابچینهای رئیس مجلس مملکتم برای عکس او با پوتین، برای مصرف در انتخابات۱۴۰۰ تاریخ دیدار را به دروغ جعل میکنند. بعد بارها به سفیر روسیه التماس میکنند و وقتی «نه» میشنوند به دروغ میگویند پروتکل روسیه را نپذیرفتیم. چنین ذلت و خفتی در دوره قاجار هم نبوده»!
اصرار و التماس برای ملاقات
آنگونه که از فحوای مطلب یکی از روزنامههای حکومتی برمیآید، برای دیدار قالیباف، به طرف مقابل اصرار و التماس شده است.
«ایراد کجا بود که پوتین به قالیباف وقت ملاقات نداد، در حالیکه قبلاً اعلام شده بود رئیس مجلس حاضر شده هم در فرودگاه ایران تست کرونا بدهد هم در مسکو؟ بهنظر میرسد تیم رسانهیی و مشاوران جوان قالیباف هول شدند و صرف یک درخواست را قطعی پنداشته و آن را رسانهیی کردند. شاید هم تصور میکردند پوتین قطعاً به قالیباف وقت ملاقات میدهد! دم خروس آنجا بیرون میزند که یک فعال رسانهیی اصولگرا توئیت میکند که: اصرار به «دیدار با پوتین» از اول هم اشتباه بود!» (شرق. ۲۰بهمن۹۹)
اصل ماجرا
رسانههای حکومتی اینگونه مینمایند که اگر مهرههای دیگری غیر از قالیباف برای این مأموریت میرفتند، قادر به انجام آن بودند. برخی شکست این سفر را به ندانستن آداب و ظرافتهای دیپلماتیک ربط میدهند. البته در این میان باند مغلوب نیز این موضوع را مطرح میکند که به وزارتخارجهٔ دولت روحانی بیاعتنایی شده و آن را دور زدهاند. آنچه در رسانههای حکومتی لاپوشانی شده و در جنگ قدرت به عمد نادیده گرفته میشود، افول موقعیت خامنهای است. پاسدار قالیباف حامل پیام خامنهای بوده است. صرفنظر از اهداف تبلیغاتی برای لانسه کردن قالیباف، نباید فراموش کرد که این کل حاکمیت و در رأس آن خامنهای است که از دستیابی به هدف خود ناکام شده است. خامنهای در موقعیتی نیست که برای برجام شرط بگذارد یا ادای خمینی را در بیاورد. موقعیت شکنندهٔ او اکنون نه تنها در داخل رژیم و در بین باندها، بلکه در بیرون از شاکلهٔ حاکمیت نیز قابل رویت است.