728 x 90

در مفهوم و تقدس کلمهٔ «انقلاب»

در مفهوم و تقدس کلمهٔ «انقلاب»
در مفهوم و تقدس کلمهٔ «انقلاب»

دیکتاتورها حفظ نظام سیاسی خود را اولویت مطلق می‌دانند از این رو، هر گونه تغییر بنیادی را تهدیدی جدی برای موقعیت خود قلمداد می‌کنند. آنها «انقلاب» را به‌عنوان نوعی آشوب و هرج و مرج با نتایج نامعلوم معرفی می‌کنند تا وجهه آن را در افکار عمومی تخریب کنند و از مشروعیت آن بکاهند. با نشان دادن خود به‌عنوان حافظان امنیت، تلاش می‌کنند حرکت‌های اعتراضی را در نطفه خفه سازند.

دشمنی مستبدین با انقلاب ناشی از تضاد اساسی میان منافع آنها و آرمانهای تغییر است. انقلاب‌ها، معمولاً خواستار دگرگونی‌های ریشه‌یی برای رفع ظلم و نابرابری هستند، در حالی‌که دیکتاتورها به حفظ وضع موجود و جلوگیری از تغییرات اساسی وابسته‌اند.

در تاریخ معاصر ما اگر شاه و شیخ از کلمهٔ مقدس «انقلاب» سوءاستفاده کرده‌اند هر کدام بسته به دیدگاه و توقعات ارتجاعی خود قصدی جز تداوم بهره‌کشی از انسان‌ها و جلوگیری از تکامل اجتماعی نداشته‌اند.

 

«انقلاب سفید» یا «ضد انقلاب» سیاه؟!

شاه پس از سرکوب نهضت ملی دکتر مصدق در ۲۸ مرداد ۳۲ برای بی‌شکاف کردن دیکتاتوری خود خیز برداشت. سه سال بعد سازمان اطلاعات و امنیت خود موسوم به ساواک را برای ساماندهی سیستم سرکوب بنا نهاد. اما برگ اصلی او برای جلوگیری از انقلاب، طرح بزرگ اصلاحات ارضی بود که آن را با عنوان «انقلاب سفید» عرضه کرد؛ رفرم‌گونه‌یی که هدفش، خنثی کردن پتانسیل انقلابی روستاهای کشور و مقابله با اوج‌گیری نهضت‌های آزادیبخش و موج جهانی انقلاب‌های دموکراتیکی بود که ایران را نیز تحت تأثیر قرار می‌داد.

او با همین ضد انقلاب بود که توانست زمان بخرد و مدتی خود را از تیغ انقلابات مصون نگه دارد. یک سال بعد قیام ۱۵ خرداد ۴۲ را سرکوب و یک دیکتاتوری تمام‌عیار وابسته به استعمار نو برقرار کرد. اگر چه همین امر، مجلس ختم مبارزات پارلمانتاریستی و جشن تولد سازمانهای انقلابی با مشی مسلحانه شد که یک دهه بعد هم‌چون بهمنی سهمگین بر سر رژیم سلطنتی شاه آوار شد. در نهایت شاه زمانی واژهٔ مقدس «انقلاب» را در جای صحیح خود به کار برد و زمانی صدای آن را شنید که دیگر دیر شده بود.

 

«انقلابِ» اسیرِ «ارتجاع»!

شاه با دستگیری و اعدام رهبران سازمانهای انقلابی راه را برای شبکهٔ آخوندی هموار کرده بود در نتیجه آن انقلاب اصیلی که با خون پیشتازان خلق به ثمر رسیده بود به‌دست ارتجاع فرصت‌طلبی افتاد که هیچ سنخیتی با انقلاب و تغییر رو به جلو نداشت. پس در اولین گام دست در خون همان کسانی کرد که پیشاپیش توده‌ها در شکستن ظلمات ستم‌شاهی راهگشایی کرده بودند.

آزادی‌کشی با تحریف کلماتی هم‌چون «جمهوری»، «اسلامی»، «مستضعفین»، «انتخابات»، «مجلس» و... باب شد. کلمهٔ «انقلاب» هم از این بابت در امان نماند. چرخه‌های جهنمیِ شورای «انقلاب»، کمیته‌های «انقلاب»، پاسداران «انقلاب»، دادگاههای «انقلاب» و... برای شناسایی و شکار انقلابیون به راه افتاد. خمینی از همان ابتدا با دموکراسی و آزادی مثل جن و بسم‌الله بود پس هرگز طاقت عبارت «انقلاب دموکراتیک» را نداشت و چون خودش را نمایندهٔ اسلام می‌دانست، حاکمیت ارتجاعی‌اش را «انقلاب اسلامی» نامید. برای از دور خارج کردن بقیهٔ جریانها، دجال‌بازی اشغال سفارت آمریکا را راه انداخت و نام آن را «انقلاب دوم» نامید. جنگ‌افروزی در منطقه را کبریت زد و نام آن را هم صدور «انقلاب» گذاشت.

در طی سال‌ها و دهه‌های بعد هم روال ِدست‌کاری و قلب واژه‌ها به طرق مختلف ادامه داشت. شامورتی‌بازی اصلاحات کذایی هم گام بلند دیگری برای بدنام کردن هر گونه «انقلاب» و جنبش رادیکال بود. ارتش سایبری رژیم هم در چارچوب پروپاگاندای موسوم به «جهاد تبیین» وارد شد تا برای لجن‌مال کردن مفهوم «انقلاب» و هر مفهوم نزدیک به آن مثل «سرنگونی»، «براندازی» و... تمام اینترنت و فضای مجازی را پر کند. هر گونه انقلابی‌گری تخطئه و تکفیر می‌شد. 

 

«انقلاب دموکراتیک نوین»

فقط کافی است تصور کنیم که اگر یک سازمان انقلابی در مقابل ایلغار خمینی سینه سپر نکرده و بهای ایستادگی و مقاومت را تا به آخر نپرداخته بود، چه بر سر کلمات می‌آمد و امروز قاموس سیاسی جامعهٔ ما چه تعبیری از انقلاب می‌داشت.

اما خوشا که مردم ایران چنین سرمایه‌یی را داشت که در مقابل دو دیکتاتوری متوالی شاهی و شیخی بایستد و پس از انقلاب ضدسلطنتی از اصرار و ابرام بر سر «انقلاب دموکراتیک نوین» مردم ایران کوتاه نیاید. آجر به آجر آن را در فازهای مختلف بچیند و بالا ببرد تا زمانی که نسیم انقلاب با قیامهای سراسری تمام شهرهای ایران‌زمین را عطرافشان کند. حیثیت و مقام همه واژه‌های مقدس از جمله «انقلاب» را با خون سرخ شهدای قیام‌ها اعاده کند.

انقلاب دموکراتیک نوین مردم ایران، دانه‌خردلی با نمایش اصلاحات ارضی شاه و با فاشیسم مذهبی آخوندی اشتراک ندارد.

هدف آن انقلاب، نفی دیکتاتوری موروثی و مادام‌العمر، برگرداندن حق حاکمیت به مردم ایران با جدایی دین از دولت و برقراری آزادی‌هاست.

نیروهای شرکت‌کننده در آن هم تمام طبقات و اقشار محروم و ستمدیده خلق (از کولبران و سوخت‌بران گرفته تا کارگران و دهقانان و گندم‌کاران و تا معلمان و پرستاران و کارمندان و رانندگان و بازنشستگان و کسبه و پرسنل مردمی ارتش و بقیه) هستند؛ همان طبقاتی که فرزندانشان در کانون‌های شورشی به‌مناسبت سالگرد قیام آبان طی ۱۸ کارزار و سلسله عملیات، ۱۵۰ عملیات و پراتیک را به ثبت رساندند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/d69c027e-cd22-4bfa-aee9-ca3ab62747f6"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات