نشانیهایی که کارگزاران حاکمیت ملایان برای رفع بحرانهای اقتصادی و معیشتی میدهند، علاوه بر حیرتانگیز بودنشان تا حد طنزهای محیرالعقول، جملگی حکایت از مرگ شرم و اخلاق در اینان دارند. بیشرمی و بیحیایی و مرگ اخلاق، چون از حد بگذرد، ابتذال را ترویج میدهد. عادت به ابتذال، تکرار و تکرار را سرمایهٔ کشتن انگیزه و امید میکند.
رواج دروغ و ابتذال و تکرار آنها برای کشتن انگیزه و امید، سیاست ثابت و هدفدار اتاق فکر نظام آخوندی با جلوداریِ رئیسجمهورهای جناحین آن است.
به این حرف مسعود پزشکیان در جلسهٔ روز شنبه ۲۶ آبان با مدیران وزارت نیرو و نفت توجه کنید؛ خبرگزاری مهر:
«تأکید دارم شرایط فعلی و ناترازی در حوزه انرژی را به مردم صادقانه بگوییم.»
خبرگزاری رژیم ملایان از پزشکیان نمیپرسد که لطفاً علت «ناترازی در حوزه انرژی را» هم «صادقانه» به «مردم» بگویید. لطفاً صادقانه بگویید که بیشترین هزینههای بودجهٔ دولت بهریاست پزشکیان، برای نیروهای نیابتی نظام در کشورهای دیگر،
برای هزینههای سرسامآور صدور جنگ،
برای سپاه پاسداران،
برای مراکز مذهبیِ وابسته به نظام،
برای نیروهای امنیتی نظام
و برای کارگزاران مجریه و مقننه و قضاییهٔ حاکمیت تنظیم، تعریف و اولویتگذاری شده است.
لطفاً پزشکیان صادقانه بگوید که ۹۰ درصد منابع سرمایهٔ کشور تحت سلطهٔ سپاه پاسداران، بیت خامنهای و شرکتهای تابعه هستند و دیگر سهمی برای «حوزه انرژی» لازم برای مردم باقی نمانده است.
لطفاً پزشکیان صادقانه بگوید که پس انرژی هستهایِ معطوف به تولید انرژی برق چه شد که ناگاه کاشف بهعمل آمد بخش عمدهٔ سوخت نیروگاهها مازوت بوده است؟ مگر سالها در مقابل دنیا مدعی نبوده و نیستید که هستهیی را فقط برای انرژی مصرفی مورد نیاز زندگی مردم میخواهید؟ این هم زندگی مردمِ بدون برق و گرفتار بحران گاز در سرما! برق هستهیی کو و هدف از آن چیست که یکذرهاش هم نصیب بهبود زندگی مردم ایران نمیشود؟
همهٔ اینها میگویند مسعود پزشکیان هم به چرخهٔ مرگ اخلاق و بیشرمی و بیحیاییِ اسلاف ولایتمدار خود متوسل شده است. او اگر ذرهیی شرم و حیا و اخلاق در وجود و ضمیرش داشت، نشانیِ علت «۳۲ میلیون ایرانی زیر خط فقر» را میداد که روزنامه حکومتی آرمان در ۲۷ آبان ۱۴۰۳ بهنقل از «مرکز پژوهشهای اتاق ایران» گزارش کرده است.
به بخشی از این گزارش که دورههای تشدید خط فقر و زیاد شدن جمعیت آن را نشان میدهد توجه کنید. به این هم دقت کنید که طبق همین گزارش، هر یک از رئیسجمهورهای نظام ملایان با هماندیشیِ «مقام معظم رهبری»، جمعیت زیر خط فقر را بیشتر کرده و به همکار بعد از خودش تحویل داده است؛ روزنامه آرمان، ۲۷ آبان ۱۴۰۳، بهنقل از مرکز پژوهش اتاق ایران:
«میزان تورم در ایران در طی ۴۴ سال گذشته، بهطور میانگین حدود ۲۰ درصد بوده است؛ لذا در اقتصادهایی با تورم ۲۰ درصد، صحبت کردن از تولید، سرمایهگذاری و رشد اقتصادی عملاً بیهوده و نامتعارف است. در اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۶ آمار جمعیت زیرخط فقر (فقر غذایی) بر اساس برآوردهای وزارت رفاه، در حدود ۱۸ میلیون نفر بوده، ولی بهدلیل تورم و شوکهای سال ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸، این آمار به بیشتر از ۲۶ میلیون در انتهای سال ۱۳۹۸ رسیده است. مطابق با آخرین آمار موجود، تا پایان سال ۱۴۰۰ در حدود ۳۲ میلیون نفر در زیرخط فقر (فقر غذایی) قرار دارند و این روند همچنان بهواسطه تورم شدید چند سال اخیر بهسرعت در حال گسترش است.»
پزشکیان صادقانه بگوید بهموازات حجم سرسامآور هزینه برای انرژی هستهیی، تأمین سلاح و تجهیزات و ارزاق حوثیها، حزبالله، حماس، فاطمیون و حشدالشعبی، چرا هزینهای برای بالا بردن «ظرفیت انتقال سوخت به مناطق سردسیر کشور» وجود ندارد؟ خبرگزاری مهر، ۲۶ آبان ۱۴۰۳، بهنقل از وزیر نفت:
«یکی از مشکلات کشور، ظرفیت پایین انتقال سوخت به مناطق سردسیر کشور است. با توجه به محدودیت شبکههای انتقال برای رساندن سوخت لازم به نیروگاههای شمال کشور، در تنگنا هستیم.»
با این مبانیِ علل بحران سوخت و انرژی در ایران، حالا بنگرید که راهحل مسعود پزشکیان برای برونرفت از بحران چیست و چه منابع سالم! و مصادر علمی! و مراجع دستپاکی! را معرفی میکند:
«از تمام رسانهها بهخصوص رسانه ملی و نیز از ظرفیت روحانیت و امامان جمعه برای توجیه مردم و کاهش مصرف انرژی در کشور باید بهره بگیریم». (همان)
آیا این اوج بیشرمی و بیحیایی و نشانیِ دقیق مرگ اخلاق از صدر تا ذیل حاکمیت ملایان، با زعامت ولیفقیه و با جلوداری رئیسجمهور آن نیست؟ تنها از مصدر بیشرمیها و فروپاشی اخلاق بوده که قریب ۴۶ سال جنایت، تجاوز، جنگافروزی، فقر، ترک تحصیل، فرار مغزها و... ممکن شده است. همین واقعیتها از منظر جامعهشناسی و انسانی گواهی میدهند که چه نبرد پردامنه، ژرف و همهجانبه میان جامعهٔ ایران با حاکمیت ملایان جریان دارد.