این روزها تعداد بیکاران پیوسته افزایش مییابد. تعطیلی صنعت و ورشکستگی صنایع داخلی که بهدنبال اجرای پروژه خصوصیسازی آخوندی شدتی بیسابقه گرفت اکنون خود به یک بحران اجتماعی تبدیل شده است. دیرپاترین صنایع ایران هم که ریشهدارترین واحدهای تولیدی کشور هستند از این بلا در امان نماندهاند و پشتسر هم تعطیل میشوند.
از سوی دیگر آمارهایی که در زمینه بیکاری منتشر میگردند نیز متعدد، متفاوت و ناکارآمد میباشند تا جاییکه روز ۲۸اردیبهشت ۹۸روزنامه حکومتی رسالت نوشت:«بقول کارشناسان حتی آمارهای نمایشی برای نرخ بیکاری هم نمیتواند سیر صعودی آن را معکوس کند».
یک نمونه از آمارهای بیکاری
برای نمونه یک روزنامه حکومتی وضعیت اشتغال و بیکاری یک نسل از جوانان این مملکت (متولدین دهه ۶۰) را مورد بررسی قرار داده که در واقع مشتی است نمونه خروار. قبل از هر چیز البته باید به یاد داشت که متولدین دهه ۶۰اکنون ۳۷ـ۳۸ساله هستند و در واقع دیگر جوان محسوب نمی شوند اما برای نمونهگیری از وضعیت اشتغال و بیکاری ایرانیان یک نمونه خوب است، چرا که سن تحصیلات کلاسیکشان طی شده و در شمار نیروهای کار محسوب میشوند و طبق سنن و قواعد معمول اجتماعی باید دارای خانواده باشند و قدرت مالی اداره یک خانوار کوچک را داشته باشند. اما آمار واقعیتهای دیگری را نشان میدهند.
آمار شاغل و بیکار در متولدین دهه ۶۰
روزنامه امتیاز در ۲۴اردیبهشت ۹۸نوشت:
«...بر اساس گزارش مرکز آمار و اطلاعات وزارت کار، از جمعیت ۸.۱۶میلیون (هشت میلیون و ۱۶۰هزار) نفری متولد دهه ۶۰، حدود ۴.۷(چهار میلیون و هفتصد هزار) نفر شاغل و ۳.۹(سه میلیون و نهصدهزار) نفر فاقد هر گونه شغل هستند».
سه میلیون و نهصدهزار نفر بیکار بر اساس تعداد معمول خانوارهای جدید ایرانی (هرخانوار ۴نفر) یک جمعیت ۱۵میلیون و ششصدهزار نفری را شامل میشود. به عبارت دیگر ما تنها در مقابل یک نسل از فرزندان این مملکت با یک جمعیت تقریباً ۱۶میلیون نفره روبهرو هستیم که نانآورشان بیکار است!
تعداد کل بیکاران ایران
روزنامه حکومتی جهان صنعت، روز ۲۵اردیبهشت ۹۸نوشت: «از جمعیت ۸۲میلیونی ایران تنها ۲۴میلیون نفر شاغل هستند و ۵۸میلیون نفر کار نمیکند».
سایت حکومتی عصر ایران روز ۱۶دی ۹۷نوشت: «۴۰درصد بیکاران ایران، فارغالتحصیلهای دانشگاهها هستند ».
طبق نوشته روزنامه حکومتی رسالت در ۲۸اردیبهشت ۹۶: «تعداد زنان تحصیلکرده از سال ۹۲تا سال ۹۶چهار برابر شده» آماری که مسلماً دردو سال اخیر هم (تا ۱۳۹۸) بر میزانش افزوده شده است.
وعدههای معکوس خامنهای
خامنهای در آغاز سال ۹۸امسال را سال رونق تولید نامگذاری کرد، اکنون (اول خرداد ۹۸) که دو ماه از سال گذشته شعاری که خامنهای در مورد رونق تولید داد به این نقطه رسیده است که با نگاهی به وضعیت و تعداد کارخانههای تعطیل شده یا شمار کارگران اخراج شده میتوان دریافت حرفهای خامنهای تا چه حد بیپایه و اساس و بیگانه با واقعیت بوده است، از جمله:
- تعطیلی کارخانه روغن نباتی قو بعد از بیش از ۷۰سال سابقه!
- تعداد کارگران کارخانه نکاچوب مازندران از ۲هزار کارگر اکنون به یکسوم تعداد کارگران شاغل کاهش یافته و این کارخانه اکنون در آستانه تعطیلی کامل است.
- روز ۲۵فروردین ۹۸خبرگزاری حکومتی ایلنا خبر داد رئیس اتحادیه کفاشان دستدوز استان تهران گفت: «ما بیش از شش هزار واحد تولیدی در استان تهران داریم که ۵۰تا ۶۰هزار نفر کارگر دارند. ۴۰درصد آنها تعطیل شدهاند و ۶۰درصد باقی مانده با نصف ظرفیت کار کنند».
- دبیر انجمن قطعهسازان کشور روز ۱۷فرودین گفت: «۴۰۰واحد از مجموع حدود یکهزار و ۲۰۰واحد قطعهساز، تعطیل یا نیمه تعطیل شد.تعطیلی و نیمه تعطیلی این واحدهای قطعهسازی، تعدیل ۱۳۰هزار نفری و تعلیق ۱۵۰هزار نفری کارکنان این واحدها را بهدنبال داشت».
لازم به یادآوری است «تعلیق» یا تعلیق خدمت همان انفصال خدمت یا اخراج موقت بدون هیچ بیمه و دستمزد و بیمه بیکاری و...و بدون قید زمان است. یعنی اخراج تا روزی که هرگاه اگر دوباره کارخانه دایر شد! کارگران تعلیقی دوباره بهسر کارهای خود باز گردند! اما تا آنروز میتوانند بروند برای خود کار پیدا کنند! یعنی به امان خدا!
- روز ۲۱فروردین خبرگزاری حکومتی فارس نوشت: «بیش از ۹۰درصد بنگاههای تولیدی ایران کمتر از اندازه کارآییهایشان فعالیت میکنند، در شرایط فعلی در بخش صنعت بیش از ۹هزار واحد صنعتی و در بخش کشاورزی و محصولات دامی نیز ۱۲هزار واحد تولیدی غیرفعال هستند».
وعده رکود بیشتر!
این وضعیت در حالتی است که وزارت اقتصاد رژیم در روز ۱۷اردیبهشت ۹۸برآورد کرد: «برای سالهای ۲۰۱۹و ۲۰۲۰اقتصاد ایران در حال ورود به یک دوره رکود است». یعنی این رکودی که تاکنون بر اقتصاد کشور حاکم بوده و چنین بلایی بر سر تولید آورده است طی دو سالی که در پیش رو میباشد، بیشتر هم خواهد شد و پیشاپیش روشن است که وضعیت آتی جانکاهتر از آنی خواهد بود که تاکنون بوده است!
بنا بر این حرفهای خامنهای تحت عنوان «رونق تولید» جز برای روحیه دادن به یک مشت بسیجی جانی و وارفته که مشکل بیکاری ندارند و تنها باید آنها را «سرپا» نگهداشت تا به موقع به آدمکشی و سرکوب بپردازند، کارآیی دیگری ندارد.
با اینهمه خامنهای در روز ۲۵اردیبهشت گفت: «واقعاً باید به مسألهٔ اقتصاد بهطور جدّی پرداخت. و هیچ بنبستی هم در اینجا وجود ندارد» به این ترتیب مهمترین سؤالی که اکنون مطرح است این است که آیا هیچ راهحلی برای رژیم در جهت برونرفت از بحران بیکاری متصور است؟
پیشاپیش البته روشن است که به علل مشخصی این رژیم توان پاسخگویی به معضل بیکاری و حل مشکل بیکاری را نداشته و ندارد زیرا:
- اقتصاد این رژیم روی «تولید» سوار نیست بلکه روی «واردات» سوار است.
- این فرمول در تمامی این ۴۰سال قانون اساسی اقتصاد آخوندی بوده است و اکنون هم وضع بر همان منوال سابق است. آخوندها حتی برای پارچه چادر مشکی زنان خودشان که اینقدر برای آن گریبان چاک میدهند و با آن که میزان چادر زنانه مصرفی ایران سالانه ۱۵۰میلیون متر مربع است، هنوز محتاج واردات چادر مشکی از چین و اندونزی و ژاپن و کرهجنوبی و سوئیس است! یکی از تولیدکنندگان پارچه چادری در گفتگو با روزنامه حکومتی رسالت روز ۲۸اردیبهشت گفت: «امروزه بیش از ۹۰درصد چادر مصرفی در کشور وارداتی است».
- فساد و غارتگری «نهادینه» و «سیستماتیک» در بالای حاکمیت آخوندی امکان سرمایهگذاری و مشارکت مردمی در امر اقتصاد را فقط برای سپاه پاسداران و بسیج و باندهای حکومتی فراهم کرده و بقیه مردم در این دایره جایی ندارند. مهمترین تولیدکننده داخلی چادر در ایران یک کارخانه در شهرکرد و متعلق به بنیاد مستضعفان (تحت مالکیت خامنهای) میباشد!
- سود بانکی و مؤسسات مالی وابسته به سپاه چند برابر سود راهانداختن یک کارگاه یا کارخانه تولیدی است، بنا بر این سرمایهگذاری در تولید مطلقاً به صرفه نیست و به همین علت است که پاسداران علاقه وافری به تأسیس مؤسسات مالی دارند و متقابلاً کارخانههایی را که از دولت گرفته بودند عموماً به ژنهای خوب (نزدیکانشان) میفروشند و خودشان وارد کر واردات میشوند!
علاوه بر اینها نداشتن چشمانداز هم در صحبتهای کارگزاران رژیم شنیده میشود از جمله اینکه مدیریت نداریم.
بهعنوان نمونه نماینده اراک در مجلس گفت: «شرایط کنونی دولت بهنحوی نیست که خود بهطور مستقیم شغل ایجاد کند».
روز هشتم اردیبهشت ۹۸یک عضو مجلس ارتجاع به نام حاجی دلیگانی که اظهاراتش در روزنامه حکومتی کیهان درج شده است گفت: «مشکلات اقتصادی ربطی به تحریم ندارد» این اعترافات در کنار دهها اعتراف مشابه دیگر نشان میدهد تا وقتی حاکمیت آخوندی برقرار است، جز نابودی تولید داخلی و فقر و بیکاری بیشتر نصیب مردم و بهخصوص جوانان این کشور نخواهد شد.
بیتردید ارتشی که رژیم با همدرد کردن انبوه جوانان این مملکت در صف بیکاران ایجاد میکند در نقطهای با ارتش گرسنگان و خانهبدوشان و... در کف خیابان پیوند خواهد خورد و بهدنبال کانونهای شورشی، راه به سوی سرنگونی نظام حاکم و ایجاد یک نظام سیاسی متفاوت خواهد برد.