حاکمیت آخوندی نه تنها تودههای مردم را با سرکوب و گسترش فقر مفرط به تنگ آورده، بلکه نخبگان را نیز که عموماً وابسته به قشر متوسط جامعه هستند، آنچنان در مخمصه فقر و تحقیر قرار داده که فرار و مهاجرت آنها از کشور سال به سال رو به افزایش است و سالانه بین ۱۵۰ تا ۱۸۰هزار نخبه و متخصص از کشور خارج میشوند، و در زمینه فرار مغزها ایران تحت حاکمیت آخوندها رتبه اول در جهان را دارد.
از جمله این نخبگان و متخصصان استادان دانشگاهها هستند که بهگفته رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس رژیم «در سال۹۸، ۹۰۰استاد از ایران خارج شدهاند، استادی هست که ۴۰سال استاد تمام است و حقوقش ۱۴میلیون تومان است. در حالیکه فلان عضو هیأتمدیره ۵۰میلیون تومان حقوق میگیرد».
هادی بیگینژاد از اعضای مجلس ارتجاع به گزارشی اشاره کرد که وزیر علوم به نوبخت نشان داده که بر اساس آن «چند صد نفر از اساتید دانشگاه طی چند ماه گذشته از کشور خارج شدند».
در زمینه فرار نخبگان و استادان دانشگاهها از کشور محسنی بند پی یک نماینده دیگر مجلس گفت: «توجه همکاران عزیز را جلب میکنم به سیل خروج جوانان و نخبگان از کشور یکی از معضلات بسیار جدی حال حاضر کشور ما و دو دهه آینده کشورمان نه تنها خروج نخبگان هست بلکه ژن نخبگی از کشور عزیز مان ایران با دستان خودمان در حال ترک کردن هست. امروز ارزش پول ملی ما بهشدت افت کرده است در حالی که اساتید و نخبگان این کشور بعد از ۲۰سال به جایگاهی رسیدهاند که حقوقشان بالای ۲۰تومان هست به مقدار ارزش دلاری زیر هزار دلار هست برادران عزیز در رشتههای مهندسی بهمراتب بیشتر ولی در رشتههای پزشکی همین کشور همسایه ما بین ۱۰ تا ۱۵هزار دلار و اعضای هیأت علمی دانشگاهها و نخبگان تقدیم میکند» (خبرگزاری مجلس ۱۶اسفند۹۹).
فراراستادان و اعضای هیات علمی دانشگاهها اگر چه از سالها قبل وجود داشته اما در سالهای اخیر این امر روند افزایشی داشته است.
معاون اداری مالی دانشگاه مشهد در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا گفت: «عدم حمایت از اعضای هیأت علمی باعث شده که مهاجرت نخبگان در سطح اساتید دانشگاههای سطح یک رشد کند. بعضی از گروهها در دانشگاههای کشور مانند مکانیک و کامپیوتر بالغ بر ۳۰درصد اساتید خود را از دست دادهاند که این موضوع بسیار خطرناک است. دانشگاه فردوسی هم از این امر مستثنی نیست و در بعضی از گروهها واقعاً قابل تأمل است و شرایط سخت است» (خبرگزاری ایسنا۶ بهمن۹۹).
مدیر مالی دانشگاه اصفهان هم در مصاحبه با خبرگزاری ایرنا گفت: «بحث مهاجرت با توجه به نارضایتی استادان دانشگاه درباره نظام ناهماهنگ پرداخت حقوق، بسیار جدی است بهطوریکه در ۲سال گذشته تعداد قابل توجهی از استادان دانشگاه اصفهان بهخارج کشور مهاجرت کردند. اگر فکری در این زمینه نشود ما با مهاجرت نخبهها و ژنها مواجه خواهیم شد، زیرا آنها با خانواده خود بهخارج میروند» (خبرگزاری ایرنا۳ اسفند۹۹).
فرار مردم بهویژه نخبگان از کشور آنچنان روبه افزایش است که بهنوشته سایت خبر فوری و بر اساس دادههای سالنامه مهاجرتی حکومتی «کشورهای دارای بیشترین جمعیت ایرانی (افراد متولد ایران) امارات متحده عربی، ایالات متحده آمریکا، کانادا، آلمان، انگلستان، ترکیه، سوئد، استرالیا، کویت، هلند، قطر، فرانسه، نروژ، اتریش، دانمارک، ایتالیا، عراق، سوئیس و بلژیک هستند. آمارهای سال۲۰۱۹ نشان میدهد بهطور کلی یک میلیون و ۳۰۱هزار و ۹۷۵ ایرانی به این کشورها مهاجرت کردهاند، در حالی که در سال۱۹۹۰ آمار ایرانیان مهاجر در کل جهان ۶۳۱هزار و ۳۳۹نفر بوده است. آمارهای جهانی همچنین میگوید غالب ایرانیان مهاجر تحصیل کرده و متخصص اند. این آمار در شرایطی از سال۱۳۹۰ تا ۹۹ دو برابر شده که طی سالیان اخیر، بهدلیل مشکلات اقتصادی، مهاجرت از نخبگان به افراد سطوح پایین جامعه کشیده شده».
برآورد سایت خبر فوری رژیم از خسارت فرار مغزها برای کشور چنین است: «فرار مغزها در چند سال اخیر ۳۰۰برابر بیشتر از جنگ ایران و عراق به اقتصاد ایران ضرر زده است یا بهنقل از عبدالخالق، کارشناس ارشد بانک جهانی: فرار مغزها دوبرابر در آمد نفتی به ایران ضرر و زیان وارد میکند» (سایت خبر فوری ۲بهمن ۹۹).
همانطورکه اعضای مجلس ارتجاع هم اذعان میکنند مشکلات بیشمار اقتصادی یکی از مهمترین دلایل برای خروج استادان از کشور بوده و میباشد. بسیاری از آنها بهدلیل عدم اشتغال در شغل مناسب مجبور به شغلهایی نظیر رانندگی و دستفروشی شدهاند.
کارگزاران رژیم به این واقعیت اذعان میکنندکه حاکمیت آخوندی نه تنها معیشت استادان دانشگاهها را تأمین نمیکند، بلکه حرمت آنها را نیز در نظر نمیگیرد و در جایگاه واقعیشان قرار نداده است.
موضوع سرکوب و تفتیش عقاید در سالهای اخیر نیز یکی از عمده دلایل مهاجرت آنها و سایر نخبگان به خارج کشور است.
رژیم فضای سیاسی در دانشگاه را برای استادان و نخبگان دانشگاهی بسته، و آنها اجازه ندارند خارج از چارچوبی که مدیریت وابسته آن برای استادان مشخص کرده، در زمینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آزادانه اظهارنظر کنند.
موضوع دیگر دخالت در امر تدریس است که عناصر بیسواد در مدیریت دانشگاهها با دخالتهای نابجا و غیرتخصصی در کار استادان مستقل و غیروابسته کارشکنی میکنند.
به گفته یک کارشناس حکومتی «کسانی راجع به استادان نظر میدهند که خودشان صلاحیت علمی ندارند یا اگر هم دارند معیارهای دیگری را دلیل سنجش استاد قرار میدهند، بنابراین بهنظرم دلیل اصلی خروج استاد از کشور دخالتهای ناروا است» (روزنامه همدلی ۱۹اسفند۹۹).
فشار معیشتی، سیاسی و اجتماعی بر استادان دانشگاهها و سایر متخصصان کشور در دانشگاهها در شرایطی است که درهای دانشگاههای کشورهای غربی به روی آنها باز و به این ترتیب خروج آنها از کشور به نفع آن کشورها و به زیان مردم ایران است.
واقعیت این است در شرایط کنونی و با موج مهاجرت نخبگان و استادان دانشگاه از کشور، این امر برای کشور به یک تراژدی تبدیل شده است.
مهاجرت آنها نه تنها باعث از دست دادن بسیاری از نیروهای ماهر و متخصص میشود، بلکه سرمایههای کشور هم که صرف تربیت این نیروی ماهر شده برباد رفته و سالانه دهها میلیون دلار خسارت به کشور وارد میشود.
بسیاری از آنها هم که در کشور باقی مانده برای گذران معیشتی خود و بهدلیل شرایط بد اقتصادی به شغلهای دوم روی آوردهاند، امری که قطعاً روی آموزش در دانشگاهها و مراکز عالی تاثیر میگذارد.