زندگی مردم ایران در سالهای اخیر با چالشهای سنگینی روبهرو بوده است. گرانی، بیکاری، بیخانمانی و مشکلات روزمره، فشارهای طاقتفرسایی بر دوش جامعه گذاشتهاند. به اینها باید سرکوب، تبعیض و محدودیتهای اجتماعی، بهویژه علیه زنان، را نیز افزود که جامعه را به ستوه آورده است. با این حال، در میان این دشواریها، مردم ایران رکوردهایی از مقاومت و ایستادگی از خود به ثبت دادهاند. یکی از این نشانهها، گرامیداشت نوروز است که پیامی روشن به حاکمیت میدهد. روح مبارزه در جامعه انفجاری ایران زنده است.
این مقاومت در بخشهای مختلف جامعه قابل مشاهده است. کارگران، پرستاران، بازنشستگان و معلمان، که از شرایط معیشتی و شغلی خود به تنگ آمدهاند، بارها با حضور در خیابانها صدای اعتراض خود را بلند کردهاند و اثبات کردهاند که تسلیم ناامیدی نمیشوند. مادران و خانوادههای کسانی که در راه آزادی جانباختهاند، با پیگیری مطالباتشان، بخشی جداییناپذیر از این حرکت هستند. زندانیان نیز، با ابتکارهایی مانند «سهشنبههای نه به اعدام»، از پشت دیوارهای زندان به مبارزه ادامه میدهند. کانونهای شورشی، با فعالیتهای خود در شهرها، نور امیدی در دل تاریکی ایجاد کردهاند. مجاهدان اشرفی و حامیانشان در داخل و خارج از کشور، همراه با شورای ملی مقاومت ایران که اکنون چهل و چهارمین سال فعالیت خود را پشت سر میگذارد، زنجیره این تلاشها را تکمیل میکنند. سخنان رهبر مقاومت، مسعود رجوی، که سال جدید را سال «شورش و قیام» برای پایان دادن به نظام کنونی نامیده، بازتابدهنده این عزم جمعی است.
سال ۱۴۰۳ برای رژیم حاکم سالی پر از ناکامی بود. این سال شاهد ضربات متعددی به ساختار قدرت ولایت فقیه بود. از فروپاشی متحدان منطقهایاش گرفته تا تضعیف نفوذ سیاسی و نظامی آن در خارج از مرزها. نیروی نیابتی اصلی رژیم، که سالها بازوی اجرایی آن در منطقه بود، از کار افتاد و پایگاه اجتماعیاش در داخل نیز با ریزش و گسست مواجه شد. این تحولات، رژیم را در موقعیتی شکننده قرار داده است؛ جایی که یا باید به پایان خود تن دهد یا با اقدامات ناامیدانه، سقوطش را تسریع کند.
آمار اعدامها در این سال، که به ۱۱۵۰ مورد ثبتشده رسیده، نشاندهنده تلاشی مذبوحانه برای حفظ کنترل از طریق ترس و خشونت است. اما این اقدامات، بیش از آن که قدرت رژیم را نشان دهد، ضعف و استیصالش را عیان میکند.
در مقابل، جبهه مردم و مقاومت در این سال گامهای بلندی به جلو برداشت. فعالیت کانونهای شورشی در شهرها گسترش یافت و اعتراضات، که زمانی پراکنده بود، نشانههایی از سازمانیافتگی بیشتر را نشان داد. این روند، به همراه نارضایتی گسترده در جامعه، شرایطی را ایجاد کرده که میتوان آن را «موقعیت انقلابی» نامید؛ یعنی جایی که امکان سرنگونی رژیم دیگر یک آرزو نیست، بلکه به هدفی دستیافتنی تبدیل شده است. سال ۱۴۰۳، همانطور که پیشبینی میشد، سال محاصره رژیم بود و حالا همه نگاهها به ۱۴۰۴ دوخته شده است؛ سالی که میتواند نقطه عطفی در تاریخ ایران باشد.
نوروز ۱۴۰۴ با سالهای پیش متفاوت است. این عید، فراتر از جشن آغاز بهار، بشارت یک خانهتکانی بزرگ در ایران است. هدف این خانهتکانی پایان دادن به دههها سیاهی و جایگزینی آن با نظامی مبتنی بر خواست مردم است. آنچه در افق دیده میشود، نه ادامه وضع موجود، بلکه روزگاری نوین است که در آن آزادی، عدالت و شکوفایی جایگزین سرکوب و تباهی شود. این چشمانداز، ریشه در ظرفیتهای جامعه ایران دارد؛ جامعهیی که استعدادهایش در سالهای گذشته سرکوب شده، اما هرگز از بین نرفته است.
تغییر در ایران تنها با خواست و اراده مردم ممکن میشود. کارگرانی که چرخ اقتصاد را میچرخانند، جوانانی که آینده را میسازند، و خانوادههایی که هزینههای سنگین مبارزه را پرداختهاند، همگی در این مسیر سهیم هستند. شورای ملی مقاومت نیز، بهعنوان یک ساختار سازمانیافته، میتواند نقش هدایتکنندهای در این گذار داشته باشد. این شورا، با سابقه طولانی و برنامه مشخص، گزینهیی است که میتواند از هرج و مرج پس از سرنگونی جلوگیری کرده و راه را برای استقرار یک نظام دموکراتیک هموار کند.
سال ۱۴۰۴ میتواند سال پیروزی باشد؛ سالی که در آن رژیم کنونی، با همه نمادهایش از اعدام و سرکوب گرفته تا فساد و عقبماندگی، جای خود را به حکومتی مردمی بدهد. این تحول، نتیجه منطقی رویدادهای سال گذشته و تلاشهای بیوقفه مردم است.
در یککلام همه چیز گویای آن است که میهن در زنجیر ما در آستانه فصلی نوین قرار دارد.