روحانی در ادامهٔ نمایشهای استانی خود، این بار به استان هرمزگان رفت تا با ارائهٔ آمار و ارقام ساختگی و عجیب و غریب و افتتاح دوباره و چندبارهٔ پروژههای نیمهکاره، به خیال خود امیددرمانی کند.
اما این بار مردم نبودند که این ادعاها و حرفها را به باد تمسخر میگرفتند، بلکه امامجمعهٔ بندرعباس بود که در هراس از به حرکت در آمدن ارتش گرسنگان او را سکه یک پول کرد.
مشکل سفره مردم
آخوند غلامعلی نعیمآبادی نمایند و امامجمعهٔ خامنهای در بندرعباس در جلسهٔ اداری استان و در مراسمی با شرکت مقامات استان که از تلویزیون هم پخش میشد، طی سخنانی که بهطور معمول به تعارفات متداول و تبلیغاتی اختصاص دارد، روحانی و نمایشهای مسخرهاش را مورد تمسخر قرار داد. نعیمآبادی ابراز وحشت کرد که این تبلیغات در حالی که مردم نان برای خوردن ندارند، وضعیت را خطرناکتر میکند: «مشکلات امروز مردم عمدهاش که تبدیل به یک نارضایتی دارد میشود با تبلیغاتی که دشمن میکند، مشکل سفرهشان را حل کنید».
امامجمعهٔ بندرعباس با اشاره به گرانی سرسامآور گوشت و سایر مایحتاج مردم که در نتیجهٔ آن گوشت را باید در خواب دید نه در بیداری، با لحنی تمسخرآمیز و در حالی که روحانی را مخاطب قرار داده بود، به وی گوشزد کرد که افتتاح دوباره پروژههایی که قبلاً افتتاح شده مسألهٔ سفره مردم را حل نمیکند: «امر دایر است بین ساخت جادهیی که خیلی خوب است اما مشکل سفرهٔ مردم را حل نمیکند؛ کدام مقدم است؟ اولویت با کدوم است؟ کشاورزان ما مشکل دارند، باید به مشکلات اینها کاملا رسیدگی شود و رعایت کنند. کشاورز ما در شرایط سختی است؛ این بانکها فلج کردند».
تعارفات برای مردم نان نمیشود
امامجمعهٔ خامنهای در بندرعباس که در وحشت از انفجار خشم و کینهٔ مردم گرسنه و غارتشده، سنگ آنها را به سینه میزد، در ادامهٔ سخنان خود با طعنه به روحانی افزود: «اما این تعارفات برای مردم نان نمیشود، مشکل مردم را حل کنیم، مردم نان ندارند. آقای رئیسجمهور برای حل مشکلات سفره مردم هم «علی برکتالله» بگویند که سفرهٔ مردم هم حل شود! علی برکتالله!».
شرایط سخت
روحانی در پاسخ به حرفهای امامجمعه، ادعاهای خود در مورد وضعیت عالی را به فراموشی سپرد و به عکس، روضهٔ وضعیت وخیم را خواند و ذکر مصیبت جنگ اقتصادی را کرد و با طعنهٔ متقابل به امامجمعه خامنهای گفت: «بعضیها باورشان نشده که ما در شرایط جنگیم. در شرایط جنگ در میدان جنگ هم خمپاره میآید هم توپ میآید، هم بمباران میشود هم گلوله مستقیم میآید و عدهیی شهید، مجروح و یا مفقود میشوند. ما نمیتوانیم بگوییم که جنگ را رها کن به فکر این جوان باش که گلوله خورده. این دارد میمیرد تو در فکر استقلال کشوری؟ استقلال کشور را میخواهیم چه کار کنیم؟ نان بده! جان این جوان را نجات بده! ما باید شرایط کشور را درک کنیم و ببینیم در چه شرایطی هستیم».
روحانی در سخنرانی خود، باز هم ضمن تکرار ادعاهایی مانند اینکه وضعیت کشاورزان بهتر شده، واردات و تولید گوشت بیشتر از سال گذشته بوده و کالاها در کشور ما ارزانتر از سایر کشورهاست، اما با اذعان به شرایط سخت رژیم، حداقل ۸بار تکرار کرد که ما انشاالله این مرحله را پشت سر میگذاریم.
روحانی در سخنان خود همچنین ملتمسانه از باند رقیب خواستار وحدت و مدارا شد و گفت اگر ما دست به دست هم بدهیم و با هم باشیم میتوانیم موفق شویم و افزود: «ما انشاالله این مرحله پشت سر میگذاریم»!
گزافهگویی مضحک
واقعیت این است که ادعای پشت سر گذاشتن این مرحله، گزافهگویی مضحکی بیش نیست، زیرا اگر عبور از این مرحلهای که بهقول روحانی «سخت» است ممکن بود، اساساً نمیبایست حکومت آخوندی دچار این مخمصه و بحران میشد.
اگر نظام اهرمی در دست داشت که بتواند با آن از مرحله سخت عبور کند، پیش از دچار شدن به چنین سرنوشتی از آن استفاده میکرد.
داشتن راهحل برای خروج از این شرایط «سخت» برای حکومت و دولتی متصور است که به بنبست نرسیده باشند.
با اتکا به ظرفیتهای کشور و تتمه مشروعیت در میان مردم است که یک دولت بحرانزده مثل دولت آخوند حسن روحانی میتواند از آن عبور کند، دو شرطی که حاکمیت آخوندی و دولت آخوند حسن روحانی مطلقاً از آن برخوردار نیست.
تهکشیدن ذخایر استراتژیک
واقعیت این است که در شرایط کنونی تمامی ذخایر استراتژیک نظام تهکشیده و ظرفیتهای کشور نیز توسط آن نابود شده است.
بنابراین این ادعای روحانی مبنی بر پشت سر گذاشتن شرایط سخت هم در زمره امیددرمانیهای او برای حاکمیت در حال احتضاری است که بسیاری از همباندیهای او هم به بیاعتباری این امیددرمانیها اذعان میکنند.
سرنوشت ونزوئلا در انتظار ما است؟
در شرایط کنونی حاکمیت ولایت فقیه و دولت روحانی آنچنان در بنبست قرار دارند که یک سایت حامی دولت روحانی موسوم به دیپلماسی ایرانی در ۱۲شهریور ۹۷با عنوان «سرنوشت ونزوئلا در انتظار ماست؟ / دولت ایران درگیر بین یک بنبست سیاسی و یک بحران اقتصادی»، به نقل از نشریه فوربز وضعیت رژیم را با وضعیت ونزوئلا مقایسه کرده و در این رابطه نوشته است: «شرایط کنونی ایران شباهتهای ترسناکی به بحران ونزوئلا دارد که عبارتند از:
ارزش ارز ملی در بازار سیاه خیلی پایینتر از نرخ رسمی آن است.
فساد و چپاول توسط افراد نزدیک به دولت بهشدت گسترده است.
بهعملکرد دستگاه قضایی انتقاد هست.
نرخ بیکاری جوانان بهشدت بالا و در حال افزایش است.
نرخ تورم به سرعت بالا میرود.
در پی محدودیت دسترسی به دلار، ذخایر ارزی کشور بهشدت کاهش یافته است.
کشور در عرصه بینالمللی وجهه خوبی ندارد و این مسأله تحمل شرایط را برای مردم بهشدت دشوار میکند...».
با چنین وضعیتی چگونه روحانی میتواند با گفتاردرمانی نظام را وضعیت فروپاشی که با شرایط سخت کنونی ونزوئلا مقایسه میشود نجات دهد؟