سرانجام انتخابات میاندورهیی آمریکا هم انجام شد. این انتخابات هم از روزهای قبل و هماکنون که نتایج آن اعلام شده، در رژیم موضوع بحث و گمانهزنیهای بسیاری شده بوده و رژیم بهخصوص در روزهای گذشته و حتی اکنون هم که نتایج آن اعلام شده است، جای قابل توجهی در تبلیغات خودش به این موضوع اختصاص داده بود.
رژیم در روزهای پیش از برگزاری این انتخابات، در تبلیغات خودش این طور وانمود میکرد که در نتیجه این انتخابات و پیامدهای ناشی از آن در آرایش قدرت سیاسی آمریکا، تحولات مثبتی به نفع رژیم در هیأت حاکمه آمریکا صورت خواهد گرفت و آن را بهعنوان مفری برای خروج از بنبست و بحرانی که درگیرش هست، وانمود میکرد؛ اکنون که نتایج انتخابات مشخص شده، ضروری است ببینیم مهرهها و رسانههای رژیم در این باره چه میگویند؟
ادامه امیدسازی کاذب
اگر چه مضمون حرفها بعد از اعلام نتایج عمدتاً تغییر کرده و باندهای آخوندی دیگر مثل قبل، خیلی بر طبل تبلیغات قبلی خود نمیکوبند، اما باز هم تک و توک روی این نکته تکیه میکنند که نتایج این انتخابات باعث دستبستگی دولت آمریکا علیه ما میشود. مثلاً روز پنجشنبه ۱۷آبان ۹۷ خبرگزاری رسمی رژیم (ایرنا) تیتر زده بود:
«نتایج انتخابات میاندورهای آمریکا، کابوس جدید دونالد ترامپ»!
و در متن هم به نقل از ایبیسی نیوز نوشته بود:
«اکنون کار رئیسجمهور سخت شده و او دیگر نمیتواند بدون موافقت دموکراتها انتظار تصویب قوانین را داشته باشد» و اضافه کرده بود: «ترامپ در ۲سال اول ریاستجمهوری خود به پشتیبانی کامل جمهوریخواهان در مجلس نمایندگان وابسته بود اما در مابقی دوران ریاستجمهوریاش برای اقدامات خود نیاز به کمک دموکراتها دارد».
واقعیت چیست؟
در این مورد بهتر است واقعیت را در آنچه که مهرهها و رسانههای رژیم بعد از انتخابات میگویند و مینویسند ببینیم؛ سایت حکومتی انتخاب بهنقل از خبرگزاری بلومبرگ نوشته: «مسائل روابط خارجی بهندرت بر نتایج انتخابات میاندورهای کنگره تاثیر میگذارند اما انتخابات میاندورهای تحولاتی در روابط خارجی آمریکا به ارمغان میآورند. جهان از نزدیک، انتخابات روز سهشنبه آمریکا را تحتنظر داشت چرا که در دوره ریاستجمهوری ترامپ، سهم جهان از انتخابهای سیاسی دولت آمریکا هرگز به این اندازه نبوده است. نتیجه این انتخابات که پیروزی دموکراتها در کنگره و جمهوریخواهان در سنا بود، تاثیر اساسی بر نحوه تعامل دولت آمریکا با جهان نخواهد داشت».
نظر اصولگرایان نظام
بعضی از اظهارنظرها هم حمله و انتقاد به تبلیغات قبلی رژیم بهخصوص حمله و ریشخند به باند روحانی است مثلاً زاکانی که از سردمداران دلواپسان است، نوشته بود: «مجلس سنا به جمهوریخواهان رسید و مجلس نمایندگان سهم دموکراتها شد و جنگ زرگری پیرامون آینده ترامپ و دموکراتها تیتر اخبار رسانهها قرار گرفت؛ غافل از آن که این دو حزب در شیوه نابودی ایران اسلامی اختلافنظر دارند و در اصل ریشهکنی آن متفقالقولند». این عبارت داخل گیومه که زاکانی بهکار برده «غافل از آن که» البته روشن است که طعنه به باند روحانی است. فؤاد ایزدی از کارشناسان باند خامنهای هم گفته که در آمریکا چه دموکراتها سر کار بیایند و چه جمهوریخواهان بهحال ما فرقی نمیکند و در ارتباط با ما اتفاق خاصی نمیافتد. این حرف را خود خامنهای هم بارها با بیانهای مختلف گفته است. بهترین شاخص و شاهد این مدعا هم این است که در رأیگیریهایی که طی یک سال اخیر در مجلس نمایندگان و سنای آمریکا در مورد لوایح اعمال تحریم علیه رژیم مطرح شده، یک اجماع چشمگیر دوحزبی وجود داشته است.
آخوندها با یک اجماع «دوحزبی» کمسابقه روبهرو هستند!
بهعنوان مثال: در مردادماه گذشته، لایحه تحریمهای جدید علیه رژیم در مجلس نمایندگان با ۴۱۹رأی در برابر تنها ۳رأی و در مجلس سنا با اتفاق آرا یعنی بدون هیچ رأی منفی به تصویب رسید! واقعیت این است که رژیم بهعنوان بانکدار تروریسم آنقدر منفور است که دموکراتها هم اگر چه از خروج آمریکا از برجام ناراضی هستند با این حال نمیتوانند در شرایطی که رسواییهای تروریستی رژیم یکی پس از دیگری در اروپا و در خود آمریکا افشا میشود، اقدامی به نفع رژیم بکنند و تا زمانی که جمهوریخواهان کاخ سفید را در دست دارند، آنان تغییر چندانی نمیتوانند در سیاست خارجی ایجاد کنند.
علت شرطبندیهای پیشاپیش اشتباه آخوندها چیست؟
سؤالی که اینجا به ذهن ناظران میزند این است که؛ چرا رژیم روی چیزهایی سرمایهگذاری میکند که خودش هم قاعدتاً میداند چندان پایه و اساسی ندارد و بعد روی سر خودش خراب میشود؟
پاسخ به وضعیت رژیم برمیگردد، رژیمی که هیچ برگبرندهای در دست ندارد و به مصداق از این ستون به آن ستون روزگار میگذراند.
برای رژیم مهم این است که امروز را به فردا برساند. در واقع داستان همان داستان بیمار محتضری است که روحانی گفت نباید به این بیمار گفت کار تو تمام است! بلکه باید به او امیدواری داد که چیزی نیست، خیلیها هم بودند که مثل تو بودند، خوب شدند، نترس!... خلاصه امیددرمانی و انشااللهدرمانی! چون در مقام عمل، هیچ کار دیگری از دست رژیم برنمیآید.
کمااینکه در رابطه با آمریکا هم تمام بهاصطلاح استراتژی آخوندها بر این بنا شده است که:
انشاالله ۲سال دیگر که انتخابات ریاستجمهوری آمریکا برگزار میشود،
انشاالله جمهوریخواهان رأی نیاورند و
انشاالله دموکراتها سیاست دیگری در پیش بگیرند و...
دشمن آخوندها همینجاست!
ولی واقعیت این است که اگر سیاست مماشات شکست خورده و کنار رفته است، علت و ریشه اصلی آن نه در آمریکا بلکه در داخل ایران و در مقاومت مردم ایران است. کمااینکه روحانی هم در مصاحبه تلویزیونیاش گفت که همه چیز داشت خوب پیش میرفت که یکمرتبه از روز هفتم دیماه همه چیز بههمخورد.
بنابراین اساس تحول در سیاست قدرتهای خارجی در مورد ایران بر پایه مقاومت مردم ایران و قیام مردم ایران است که ناقوس مرگ این رژیم را در سراسر دنیا به صدا درآورده است.