در حالی که خامنهای مدعی شده است که هیچ بنبستی در کشور نیست و روحانی هم گفت که هیچ نگرانی از بابت آینده نظام ندارد وخامت اوضاع اقتصادی هر روز شدیدتر میشود و موج گرانیها هر روز فضای جامعه را انفجاریتر میکند. رسانههای هر دو باند و حتی اعضای دولت ادعاهای خامنهای و روحانی را را به سخره میگیرند و نسبت به سرانجام چنین وضعیتی هشدار میدهند.
روزنامه حکومتی جهان صنعت هشدار میدهد: «کاهش قدرت خرید مردم اتفاق مهم و خطرناکی است که باید پیش از این با آن مقابله میشد».
نویسنه مقاله جهان صنعت سپس با اشاره به از میان رفتن قشر متوسط هشدار میدهد «در پی کوچک شدن این طبقه و ریزش آن به طبقه ضعیف و فقیر باید در انتظار موج اعتراضات اجتماعی باشیم».
این روزنامه در پایان بحران بیراهحلی و ناکارآمدی حکومت را در یک جمله خلاصه کرده و نوشته است« امروز دیگر توان رویارویی با چالشها وجود ندارد».«جهان صنعت ۲۹مرداد۹۷)
یک کارگزار دیگر حکومتی به اسم امان الله قرایی مقدم به وجه بالاتری از تشدید این بحران اذعان کرده است و با اشاره به بحران بیاعتمادی مردم به نظام هشدار میدهد: «در چنین جامعهیی فروریزی را میبینم».
مفهوم این «فروریزی» را پیش از این یک روزنامه حکومتی بهروشنی گوشزد کرده و نوشته است: «ملتها اگر قدرت را مزاحم زندگی بدانند آن را میشکنند و تعارفی هم با هیچکس ندارند».(ابتکار ۲۸مرداد۹۷)
اظهارات فوق بیانگر این واقعیت است که در زمینههای مختلف اقتصادی و اجتماعی اوضاع در حال خارج شدن از کنترل است زیرا که کشتی حکومت پلید آخوندی به گل نشسته و در بنبست مطلق است.
اسحاق جهانگیری معاون آخوند حسن روحانی هم با بیان اینکه «اداره کشور و کاهش آثار تحریم، اولویت دولت» است به در دست نداشتن مهار اوضاع اذعان کرد.
او پیش از این ضمن اعتراف به وجود فساد در رأس نظام، آن را به گردن باند رقیب انداخته و گفته بود: «فساد متأسفانه بزرگ شده و به برخی مسئولان بالای کشور رسیده است، در دورهای که میشد و میبایست جلوی فساد را میگرفتند، نگرفتند».(خبرگزاری تسنیم ۲۷مرداد۹۷)
کیهان خامنهای ۲۹مرداد در پاسخ به حرفهای جهانگیری، او را بهعنوان یک منشأء فساد و بحران معرفی کرد و نوشت: «بسم الله! همین مقام مسئول (فارغ از اتهامات اقتصادی برادرش) باید به مراجع ذیربط امنیتی و قضایی توضیح دهد در کدام فرآیند تصمیمسازی و تصمیمگیری، به واگذاری رانتی ۱۸میلیارد دلار ذخایر ارزی (با اسم مستعار «دلار جهانگیری») رسیدند و پس از آن هم، مردم و تولیدکنندگان و بازار را با نرخ تورمزای ۱۰- ۱۱هزار تومان تنها گذاشتند؟».
اما ترس از قیام مردم، این تلاشهای باندی برای مقصر خواندن باند رقیب و آرام کردن فضای جامعه را به ضد آن تبدیل کرده و مهار را بیش از پیش از دست حاکمیت خارج میکند و اساساً اوجگیری مخاصمات درونی رژیم از این روست که کاری از دست سران حکومت در جهت مهار وضعیت ساخته نیست.
در زمینه اقتصادی هر اقدامی که رژیم انجام داده است سرانجام آن گرانی بیش از پیش و افزایش قمیتها، افزایش سرسامآور نرخ دلا، و فقر روزافزون مردم بوده است.
بنبست اصلی حاکمیت آنجاست که نمیتواند اعتراضات و قیامهای مردمی را مهار کند، تا جایی که سردمداران آن را هراس برداشته است که کشتی آن در اثر توفان خشم مردم غرق شود.
همچنانکه محسن هاشمی پسر هاشمی رفسنجانی به باندهای رژیم هشدار داد که همه در یک کشتی نشستهاند و مواظب باشند که با غرق شدن کشتی آنها نیز غرق خواهند شد.