خمینی دجال قبل از غصب انقلاب ضدسلطنتی در حرفهایش میگفت که ما زندانی سیاسی نخواهیم داشت. منظورش این بود که رژیمی برقرار خواهد کرد که در آن مخالفت سیاسی موضوعیت نداشته باشد.
پس از به قدرت رسیدن او و استقرار نظام ولایتفقیه از همان ابتدا تمام مخالفانش را با مارکهای آخوند ساختهای نظیر محارب، باغی، منافق،کافر و...متهم میکرد و تلاش داشت تا هویت سیاسی زندانیان مخالف نظامش را انکار کند.
انکار هویت سیاسی زندانیان در راستای این هدف جنایتکارانه و ضدانسانی بود که دست زندانبانان و شکنجهگران زندانیان سیاسی برای هر شقاوت و جنایتی باز باشد.
اعدامهای گسترده زندانیان در سال ۶۰که حتی هویتشان مشخص نبود و بنا به حکم قاضیالقضات رژیم حتی گوشه خیابان هم میشد آنها را اعدام کرد و محاکمهای نیاز ندارند، از جمله این شقاوتهاست که با نفی هویت سیاسی این زندانیان، اعدام بیمحاکمه آنها هم مجاز شمرده میشود.
در جریان جنگ ایران و عراق دادستانی کل ضد انقلاب رژیم طی حکمی به کلیه دادستانهای زیر دست خود کشیدن خون زندانیان محکوم به اعدام برای تزریق به پاسداران مجروح جنگی را مجاز شمرده بود
اگر نظام آخوندی، هویت سیاسی زندانیان را بهرسمیت میشناختند حداقل دستشان برای بکارگیری این اعمال ضدانسانی بسته بود
شهید علیرضا شیرمحمدعلی در زندان فشافویه با ۲۶ضربه چاقو مثله میشود و به شهادت میرسد، پس از اعتراضات داخلی و جهانی نسبت بهقتل ناجوانمردانه این زندانی سیاسی، قوه قضاییه آخوندی اعلام میکند در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد و اینها کسانی هستند که جرم و اقدام علیه امنیت دادهاند!
غلامحسین اسماعیلی سخنگوی قوه قضاییه وقتی در مورد قتل فجیع زندانی سیاسی علیرضا شیرمحمدعلی مورد سؤال قرار گرفت منکر وجود زندانی سیاسی شد و گفت: «امروز برخی در داخل کشور افرادی از وابستگان به مجاهدین را که قویترین تشکیلات تروریستی کشور و بلکه جهان هستند، از آنها به زندانیان سیاسی تعبیر میکنند در حالیکه آنها با اصل نظام مخالفند و ما امروز واقعاً زندانی سیاسی نداریم».
مجری تلویزیون افق رژیم از غلامحسین اسماعیلی پرسید: «چرا بعضی زندانیان سیاسی باید در کنار مجرمین کیفری نگهداری بشوند اتفاقاتی مثل ماجرای فشافویه در واقع بهوقوع بپیونده؟».
اسماعیلی در پاسخ گفت: «اولاً من اصرار بکنم که ما زندانی سیاسی نداریم. کسانی که بعضاً ادعا میکنند زندانی سیاسی هستند؛ اینها کسانی هستند که جرم اقدام علیه امنیت انجام دادند. مایه تأسف ماست که امروز برخی در داخل کشور افرادی از وابستگان به جریان نفاق را که قویترین تشکیلات تروریستی کشور و بلکه جهان هستند و دستشان به خون هزاران شهید ترور آلوده است؛ اینها رو ازشون تعبیر میکنند به زندانیان سیاسی. نه اینها با گروههای تروریستی خیلیهاشون با اصل نظام، با اصل انقلاب (مخالفند) با سرویسهای جاسوسی در جریان نفوذ و غیرنفوذ اینها همکاری داشتند ما امروز واقعاً زندانی سیاسی نداریم»!
سخنگوی مجاهدین روز ۱۰مرداد در جواب به این دژخیم گفت: «نخستین بار دژخیمان و شکنجهگران ساواک و دادرسی ارتش شاه طبق فرهنگ دیکتاتوری سلطنتی ادعا کردند که زندانی سیاسی ندارند و فقط ۳هزار زندانی امنیتی دارند. منظورشان این بود که حقوق زندانیان سیاسی طبق قوانین همان زمان را زیرپا بگذارند، در شکنجه دست بازداشته باشند و در محاکمه نیز نیازی به هیأت منصفه و وکیل مستقل نباشد
سردمداران و دژخیمان و شکنجهگران ولایتفقیه نیز میخواهند برای هر جنایت و شقاوتی دست بازداشته باشند و از این رو ادعا میکنند زندانی سیاسی ندارند».
آری انکار هویت سیاسی زندانیان سیاسی بهخصوص زندانیان وابسته به سازمان مجاهدین خلق ایران تنها و تنها برای اعمال بیرحمانهترین شکنجهها و توجیه قتل و کشتار آنها آنهاست.