انتشار گزارش سازمان هواپیمایی کشوری در بیستودوم تیر۱۳۹۹ دربارهٔ انهدام هواپیمای مسافربری اوکراینی PS۷۵۲، ابهامات و تردیدها را پیرامون نحوهٔ وقوع این فاجعهٔ انسانی بیشازپیش تشدید کرده است. مروری گذرا بر آنچه تا امروز رخ داده به ما یادآوری میکند که در پی به هلاکت رسیدن قاسم سلیمانی در روز جمعه ۱۳دی ۱۳۹۸ توسط نظامیان آمریکایی در نزدیکی فرودگاه بغداد در خاک عراق، سران نظامی و سیاسی نظام ولایت فقیه تهدید به گرفتن «انتقامی سخت» از نیروهای آمریکایی کردند (ایرنا ـ ۱۸دی«انقام سخت»).
وعدهٔ این «انتقام سخت» در موضعگیری رسمی وزیر خارجهٔ رژیم و تبلیغات افسارگسیختهٔ سپاه منعکس شد. (همان منبع)
در نهایت سپاه پاسداران در بامداد چهارشنبه ۱۸دی۱۳۹۸ با حملهٔ موشکی به پایگاه «عینالاسد» در استان الانبار عراق، وعدهٔ انتقام سخت را بهزعم خود عملی کرد (همان منبع).
بنا بر گزارشهای منتشر شده در خبرگزاریهای متعدد، حملهٔ موشکی سپاه به پایگاه عین الاسد تلفات و خسارات قابل توجهی در پی نداشت. این البته جدا از این واقعیت است که سپاه خود به مقامات عراق، فنلاند و دانمارک پیش از وقوع حملات اطلاعرسانی کرده تا نیروهای ائتلاف زمان کافی برای تخلیهٔ نیروهایشان از محل را داشته باشند.
درست در همان ساعات اولیه پس از حملهٔ سپاه به پایگاه عین الاسد، یک هواپیمای مسافربری بوئینگ ۷۳۷ متعلق به شرکت هواپیمایی بینالمللی اوکراین که از تهران عازم کیف بود، اندکی پس از برخاستن از باند فرودگاه بینالمللی تهران در ساعت ۶: ۱۹صبح هدف دو موشک شلیکشده از سامانهٔ پدافند هوایی سپاه پاسداران قرار گرفت و در منطقهٔ خلجآباد در نزدیکی شاهدشهر در استان تهران سقوط کرد (گزارش پیشرفت تحقیقات سانحه سقوط پرواز۷۵۲ سازمان هواپیمایی کشور. تیرماه۱۳۹۹).
در حالیکه علت سانحهٔ این هواپیما از سوی مقامات حکومتی در تمام پوششهای خبری اولیه «سقوط» ناشی از نقص فنی اعلام شد، سیر وقایع و نحوهٔ عملکرد مقامات سپاه ابهامات بسیار زیادی ایجاد کرد (ایرنا ـ عابدزاده ... ۱۹دی۹۸).
در گزارش تحلیلی پیشرو تأکید داریم که فرضیهٔ «عمدی بودن» شلیک موشک از سوی فرماندهان سپاه به این هواپیمای مسافربری، فرضیهای بسیار قوی و نیازمند بررسیهای تکمیلی است. این فرضیه تأکید دارد که تلاش سپاه برای انحراف توجه عمومی، از آنچه حقیقتاً رخ داده، به سوی «خطای انسانی» و «اشتباه غیرعمدِ» اپراتورهای نظامی، بخشی از یک عملیات فریبِ جنایتکارانه با هدف لاپوشانی ناتوانی و ضعف این نهاد فاشیستی در عملیکردن پروژهٔ «انتقام سخت» است.
عملیات فریب چیست؟
در این میان، ابتدا لازم است منطق عملیات فریب نظامی را بهطور کوتاه معرفی کنیم. شاخصترین نوع عملیات فریب نظامی به ماسکیرووکا (Maskirovka) معروف است که روسها آن را ابداع کردهاند. معنای لغوی ماسکیرووکا نقاب گذاشتن یا پنهانکردن انگیزهها، اهداف استراتژیک یا ضعفهای نظامی/سیاسی است. این دکترین نظامی بخشی از یک جنگ روانی و نامتعارف است که در وضعیت بحرانی جنگ برای منحرفکردن دشمن از اهداف استراتژیک یا پنهان کردن ضعف نظامی به کار گرفته میشود. در واقع، هدف از بهکارگیری این روش، فریب دادن دشمن و منحرف کردن اذهان از موضوع اصلی نظامی/استراتژیک است. ماسکیرووکا مانور روانی نسبتاً پیچیدهای است که معمولاً چهار مؤلفهٔ اصلی دارد: اول- انکار کامل عملیاتی که انجام شده است؛ دوم- تحریف وقایع پیرامون عملیات انجام شده و متهم کردن دشمن به دست داشتن در توطئه؛ سوم- فریب افکار عمومی با ارائهٔ اطلاعات دروغ، اسناد جعلی و ضد و نقیض در رسانههای عمومی با هدف مخدوش کردن واقعیت؛ و چهارم- هراسافکنی و تهدید دشمن به مقابلهٔ سخت که همان فرار به جلو است.
یک نمونه از این عملیات فریب نظامی که شباهتهای زیادی با حملهٔ موشکی به هواپیمای اوکراینی از طرف سپاه دارد، هدف قرار گرفتن یک هواپیمای مسافربری شرکت هواپیمایی مالزی (MH ۱۷) در ۱۷ جولای ۲۰۱۴ توسط یک سامانهٔ پدافندی روسی (BUK) در آسمان اوکراین بود. این هواپیما که از هلند به مقصد مالزی در حال پرواز بود، بر اثر شلیک موشک ساقط شد. بلافاصله بعد از وقوع این حادثه، ابتدا نیروهای جداییطلب که از سوی روسها هدایت میشدند، اعلام کردند که یک هواپیمای نظامی سوخترسانی اوکراینی را منفجر کردهاند. اما پس از مشخص شدن هویت واقعی هواپیما، کارزار فریب روسها آغاز شد.
با پیگیری یک به یک منطق ماسکیرووکا، در مرحلهٔ اول نیروهای روسی تماماً چنین عملیاتی را انکار کردند. آنها سامانهٔ موشکی BUK را از منطقه خارج کرده و اعلام کردند که اساساً نیروهای جداییطلب توانایی موشکی برای هدف قرار دادن هواپیما نداشتهاند.
در مرحلهٔ دوم روسها حقیقت را با ارائهٔ اسناد جعلی کاملاً تحریف کرده و دشمن خود یعنی دولت اوکراین را متهم به انهدام هواپیما کردند. در مرحلهٔ سوم خبرگزاریها و دستگاههای اطلاعاتی روسی بهطور گسترده به جعل سند و ارائهٔ تصاویر دروغین هوایی و ماهوارهیی پرداختند تا با دروغپراکنی در تحقیقات مستقل خلل ایجاد کرده و فشارهای سیاسی را از روی دولت روسیه به سمت دیگری منحرف کنند.
و در مرحلهٔ چهارم، دولت روسیه، کشورهای غربی که به روند دروغپراکنی آنها اعتراض داشتند را به مقابله به مثل تهدید کرد.
پیشزمینهٔ عملیات فریب سپاه
شواهد زیادی وجود دارد که هواپیمای ۷۵۲ اوکراینی که هدف شلیک سپاه پاسداران قرار گرفت از همین الگوی عملیات فریب جنایتکارانه پیروی کرده است. انهدام هواپیمای اوکراینی همزمان با حملهٔ موشکی سپاه به پایگاه «عین الاسد» اتفاق افتاد (ایرنا ـ ۱۸دی»انقام سخت»).
به گفتهٔ نیروهای حکومتی، حریم هوایی ایران برخلاف تمام دستورالعملهای بینالمللی (به جای اعلام ممنوعیت پرواز) کاملاً باز نگاه داشته شده بود تا آن که از لو رفتن عملیات (یعنی حملهٔ سپاه به پایگاه عینالاسد) جلوگیری شود.
آنچنانکه پیشتر هم اشاره شد، بهرغم این ادعا، شواهدی موثق و محکم وجود دارد که حملهٔ موشکی به پایگاه «عین الاسد» شش ساعت پیش از آغاز از طریق دولت دانمارک به اطلاع نیروهای ائتلاف از جمله آمریکاییها رسانده شده بود. تلویزیون دانمارک اعلام کرد که وزارت دفاع دانمارک شش ساعت پیش از حمله، از این عملیات با خبر بود تا فرصت داشته باشند نیروهای ائتلاف را به مکان امنی منتقل کند.
پس از سقوط هواپیمای اوکراینی، خبرگزاریهای وابسته به سپاه نقص فنی هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ را (با تأکید بر ضعف فناوری آمریکایی آن) علت سقوط اعلام کرد (خبرگزاری تسنیم ـ ۲۰دی).
در همین راستا، رئیس سازمان هواپیمایی کشور اساساً احتمال انفجار از طریق شلیک موشک را بهدلیل پروتکلهای موجود و مسیر پرواز منتفی دانست (ایرنا ـ ۲۱دی).
اما پس از روشنگری سایت Bellingcat که در افشای فنی عملیات روسها (انهدام هواپیمای MH ۱۷) نیز نقش داشت، حاجیزاده، فرماندهٔ هوافضای سپاه، با موضعگیری شیادانه و ناشیانه، علت حادثه را اشتباه اپراتور سامانهٔ پدافندی (TOR M۱) در شناسایی نادرست هدف و دیدن آن بهمثابه یک موشک کروز اعلام کرد (ایرنا ـ ۲۱دی).
همزمان در رسانههای حکومتی، احتمال دیگری مبنی بر حملهٔ سایبری به سامانهٔ پدافندی و دستکاری آنها به منظور فریب افکار عمومی طرح شد (ایرنا ـ ۲۴دی).
در همین اثنا، نظام ولایت فقیه برخلاف قوانین بینالمللی ماهها به بهانههای گوناگون از ارائهٔ جعبه سیاه به مراکز بینالمللی سر باز زد تا در انجام تحقیقات مستقل خلل ایجاد کند و واقعیتهای مربوط به این حملهٔ موشکی را با گذشت زمان مخدوش سازد.
آنچنانکه بهروشنی آشکار است، در این روند تمام مؤلفههای چهارگانهٔ یک عملیات فریب جنایتکارانه یعنی، انکار واقعه، تحریف حقیقت، فریب افکار عمومی و هراسافکنی بهخوبی قابل مشاهده است.
در تکمیل این تحلیل البته باید در نظر داشت که با توجه به اینکه حملهٔ موشکی سپاه به پایگاه «عینالاسد» از پیش به دشمن اعلام شده و تنها جنبهای ایذایی برای مصرف داخلی داشته است، هیچ دلیل منطقی و نظامی برای باز گذاشتن حریم هوایی ایران با هدف لونرفتن عملیات وجود نداشته است. از اینرو، توجیه متأخر ارائه شده مبنی بر مخفی نگهداشتن عملیات از اساس بر یک فریبِ سیاسی استوار است. ارائهٔ گزارش اولیه از سوی سازمان هواپیمایی مبنی بر غیرممکن بودن احتمال اشتباه گرفتن یک هواپیمای مسافربری با یک هدف نظامی، این فرضیهٔ جدی را ایجاد میکند که احتمال خطای انسانی برای شلیک به هواپیمای مسافربری بسیار غیرمحتمل است (ایرنا ـ ۱۹دی).
در این راستا، تأمل بر دادههای متناقض ارائه شده در «گزارش پیشرفت تحقیقات» تیرماه ۱۳۹۹ سازمان هواپیمایی کشور به ما در تحلیل این موضوع یاری میرساند. در بند چهارم و پنجم یافتههای این گزارش تأکید شده است که هواپیمای اوکراین اینترنشنال مجوز پرواز از برج مراقبت فرودگاه را دریافت کرده و «در مسیر و ارتفاع پیشبینی شده» به سمت کریدور هوایی حرکت میکرده است. بنابراین، هیچ شک و شبههای دربارهٔ مسیر و ارتفاع پرواز وجود نداشته و این پرواز با هماهنگی کامل با برج مراقبت و رادارهای هوایی منطقهیی در حال پرواز بوده است. اما مهمتر از آن، بنا بر همین گزارش «برای افزایش اطمینان از شناسایی شدن پروازهای غیرنظامی توسط شبکهی پدافند و پرهیز از هدفگیری اشتباه آنها» مرکز هماهنگی شبکهٔ پدافند نیز اطلاعات مربوط به این پرواز را در اختیار داشته و مجوز پرواز آن را صادر کرده بوده است. علاوه بر این، در این گزارش، هیچ شواهدی مبنی بر نقص فنی یا ارتباطی و فرکانسی یا تداخل در دادههای ترانسپوندرها مشاهده نمیشود.(گزارش پیشرفت تحقیقات سانحه سقوط پرواز PS۷۵۲، صفحه ۴).
مختصات جعل و فریب
در همین گزارش (بندهای ۱۱-۹) علت خطای انسانی، تنظیمات نادرست (بهطور خاص تنظیم صحیح راستای شمال azimuth سیستم) سامانهٔ دفاعی ذکر شده است. با نگاهی اولیه میتوان حدس زد که ارائهٔ چنین توضیحی بیشتر شبیه به ساخت و پرداخت جعلی اعداد و ارقامی است که نشان دهد اپراتور در تشخیص مسیر واقعی پرواز در اشتباه بوده و جهت آن را طوری تشخیص داده است که با یک پرتابهٔ متخاصم به سمت تهران مطابقت داشته باشد. در بند نهم این گزارش اعلام شده است که سامانه، هواپیما را به جای «هدفی که از ناحیهٔ جنوب غربی در حال نزدیک شدن به تهران بود» شناسایی میکند (گزارش پیشرفت تحقیقات سانحه سقوط پرواز PS۷۵۲، صفحه ۵).
این در حالی است که هواپیما از جهتی کاملاً متفاوت در مسیر خروج از آسمان تهران بوده است. دلیل ارائهٔ چنین توجیه بیپایهای این است که مطابق با توضیحات ارائه شده از سوی سازمان هواپیمایی و با در نظر گرفتن موقعیت و مسیر واقعی پرواز، اپراتور به هیچوجه نمیتوانسته آن را بهعنوان پرتابهٔ متخاصم تشخیص دهد. علاوه بر این، با توجه به قابلیتهای راداری، شناسایی و رهگیری سامانهٔ پدافندی Tor M۱، سناریوی تنظیمات اشتباه ـ آن هم با ضریب خطای ۱۰۷ درجه - توجیهی کاملاً بیپایه است و هیچ سندی برای اثبات آن ارائه نشده است. لازم به ذکر است که سامانهٔ پدافندی Tor M۱ از یک سیستم پیشرفتهٔ راداری چند مرحلهای (مکانیکی، الکترونیکی، اپتیکی) برخوردار است.
همچنین، این سامانه دارای سیستمی با قابلیت تشخیص پروازهای «دوست یا دشمن» [friends-or-foe] است. این سامانه بهمحض دریافت اولین دادهها از ترانسپوندر هواپیمای مسافربری که هویت، مختصات و ارتفاع پروازش را اعلام میکند، ماهیت غیرنظامی آن را بهسادگی تشخیص میدهد. همچنین باید در نظر داشت که ابعاد و ساختار یک هواپیمای مسافربری از هیچ منظری با موشکهای کروز (آنچنان که حاجیزاده ادعا میکند) قابل مقایسه نیست. در عکس زیر توضیحات ارائه شده از سوی سازمان هواپیمایی را مشاهده میکنید:
سهلانگاری اپراتور یا دستور فرماندهٔ ارشد؟
افزون بر نکات ذکر شده، آنچنان که در بند دوازدهم گزارش آمده است: «در ساعت ۴۱: ۱۴: ۰۶ کاربر سامانه دفاع هوایی، بدون دریافت پاسخ از مرکز هماهنگی، یک فروند موشک به سمت هدف متخاصمی که شناسایی کرده بود شلیک نمود. مطابق دستورالعملهای مربوطه در صورتی که سامانهٔ دفاعی موفق به برقراری ارتباط با مرکز هماهنگی نبوده و فرمان شلیک را دریافت نکرده باشد، مجاز به شلیک نبوده است. این تمهید نیز بهعنوان یک لایهٔ مراقبتی دیگر پیشبینی شده بود که رعایت نگردید. حلقهٔ چهارم رویدادها که منجر به شلیک موشک شد در این مرحله شکل گرفته است» (گزارش پیشرفت تحقیقات سانحه سقوط پرواز PS۷۵۲، صفحه ۶).
بنا بر این گزارش، چنانچه موضوع خطای انسانی در کار بوده باشد، اپراتور سامانهٔ موشکی میباید بهرغم مواجهه با مشکلات ارتباطات (آن هم فقط برای چند ثانیه) ، از دستورالعملهای نظامی سرپیچی کرده باشد. چنین امری از منظر سلسلهمراتب نظامی غیرممکن است، زیرا سرپیچی از دستورالعملهای نظامی عواقب بسیار سنگینی برای اپراتور در پی خواهد داشت. بنا بر مادهٔ ۷۸ قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح، سرپیچی از دستورات نظامی که منجر به تلفات جانی شود، فرد خاطی را با زندانهای سنگین و حتی اعدام مواجه میکند. (مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی ـ قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح)
محتوای مضحک و جعلی گزارش در اینجا روشنتر میشود که نگارندگان گزارش اساساً فراموش کردهاند که تیم هدایتکنندهٔ سامانهٔ Tor M۱ متشکل از یک فرمانده، اپراتور و راننده است و اپراتور در سلسلهمراتب تصمیمگیری تنها نقشی ثانویه دارد. برخلاف این گزارش، جای تردید نیست که یا فرماندههای ارشد نظامی باید از این حملهٔ موشکی با خبر بوده باشند، یا آن که خود فرماندهان نظامی از آغاز دستور حمله را صادر کردهاند. در هر دو صورت، این گزارش عامدانه میخواهد مسئولیت را از دوش فرماندهان سپاه برداشته و در سطح خطای اپراتور فرو بکاهد و به کار نبردن آگاهانهٔ کلمهٔ «فرمانده» در گزارش این موضوع را دوچندان آشکار میکند.
سناریوسازی مضحک
اکنون برای جمعبندی فرض کنید که بخواهیم سناریوی ارائه شده از سوی سازمان هواپیمایی در گزارش تیرماه ۱۳۹۹ را بپذیریم. این پذیرش بدین معناست که سه واقعهٔ قویاً غیرمحتمل، یعنی سه واقعهیی که از نظر فنی و نظامی اساساً به هیچوجه نباید رخ دهند، در یک جا جمع شوند:
الف- تنظیمات نادرست سامانهٔ پدافندی با ضریب خطای ۱۰۷ درجه که در عمل میتوان آن را برابر با اشتباه گرفتن شرق به جای غرب دانست؛
ب- ایجاد اختلال در تمام خطوط ارتباطی آن هم دقیقاً در زمانی که این هواپیمای مسافربری با مجوز پرواز و تأیید مرکز هماهنگی پدافند در کریدورهای شناختهشده برای پروازهای مسافربری در حال پرواز بوده است؛
ج- سرپیچی اپراتور (و البته فرماندهٔ سامانه) از دستورالعملهای سفت و سخت نظامی و شلیک دو موشک آن هم در حالیکه بنا بر گزارش، دستوری از مافوق برای آن دریافت نشده است. این عمل برای اپراتور و فرماندهٔ سامانه مجازاتی از زندان طویلالمدت تا اعدام را در پی خواهد داشت.
با این همه، حتی اگر به هر یک از این سه عامل که هر یک بهتنهایی قویاً غیرمحتمل هستند، برای مثال و با اغماض ضریب احتمالی برابر با ۱۰درصد هم بدهیم، احتمال وقوع همزمان هر سه عامل در یک شرایط خاص (آنچنان که این گزارش مدعی آن است) چیزی برابر با یک دهم درصد - یعنی نزدیک به صفر- خواهد بود. بنابراین، حتی اگر صرفاً از خلال منطق احتمالات ریاضی هم به این واقعه بنگریم، هر فرضیهٔ دیگری از احتمال بالاتری در برابر این سناریوی بیپایه و جعلی برخوردار است.
آنچه با اطمینان میتوان استنتاج کرد این است که، به یقین، فرماندهان ارشد سپاه فرمان شلیک به هواپیمای مسافربری را (با هر انگیزهای) صادر کردهاند. این نتیجهگیری بهتنهایی برای رد کردن ادعای این گزارش مبنی بر فرو کاستن تمام واقعه به یک خطای انسانی کافی است.
انگیزههای پنهان
با توجه به دادهها و تحلیلهای ذکر شده، از منظر منطقی میتوان بهسادگی چند موضوع را نسبت به باز گذاشتن حریم هوایی در شب عملیات استخراج کرد. در وهلهٔ اول، هیچ دلیل منطقی برای باز گذاشتن حریم هوایی و اعلام نکردن ممنوعیت پرواز با هدف جلوگیری از لو رفتن عملیات وجود ندارد، زیرا سپاه خود عملیات «انتقامی» را از پیش به نیروهای نظامی ائتلاف در عراق اعلام کرده بوده است. در وهلهٔ دوم، این عملیات نظامی صرفاً جنبهای ایذایی داشته و تنها برای دندان نشان دادن و جلوگیری از ریزش نیروهای خودی انجام گرفته است. باید در نظر داشت که بیشک، سپاه از حملهٔ احتمالی هوایی نیروهای آمریکایی به پایگاههای نظامی و استراتژیک خود هراس داشته است و به همین علت قصد داشت تا با باز گذاشتن حریم هوایی، یک سپر انسانی ایجاد کند تا ریسک «تلفات جانبی» حملهٔ آمریکاییها را بالا برده و با این تاکتیک آنها را از پاسخ ضربتی منصرف کند. به این ترتیب، سناریوی «شلیک سهوی» به هواپیمای مسافربری اوکراینی به دلایل ارائه شده بسیار غیرمنطقی بهنظر میرسد. علاوه بر این، نقش فرماندهان سپاه و دست داشتن آنها در این جنایت جنگی کاملاً مشهود و غیرقابل انکار است و نمیتواند به سطح «خطای انسانی» اپراتور فرو کاسته شود.
با در نظر گرفتن مؤلفههای موجود در بهکارگیری عملیات فریب نظامی در این واقعه و سابقهٔ ننگین نظام ولایت فقیه در اعمال سیاست «کشتار و انکار» که در قیام آبانماه هم شاهد آن بودیم، این احتمال قوی میرود که سپاه عامدانه هواپیمای اوکراینی را هدف گرفته باشد. در همین راستا، در نظر گرفتن دو سناریوی احتمالی ممکن است.
اول: سقوط یک هواپیمای مسافربری (حتی در کم تنشترین نقاط و اوقات) در تمام دنیا یک بمب خبری ایجاد و تمام خبرگزاریها را به خود جلب میکند. در این میان، این احتمال وجود دارد که هدف قرار دادن هواپیمایی بینالمللی (نه داخلی) بهخوبی میتوانسته توجهات داخلی و بینالمللی را از حملهٔ کاملاً ایذایی به «عین الاسد» منحرف کند و به جای آن یک فاجعهٔ انسانی را در صدر اخبار قرار دهد.
دوم: با در نظر گرفتن این نکته که سپاه از مقابلهٔ نظامی آمریکاییها شدیداً هراس داشته، این نهاد فاشیستی میتوانسته در صورت وقوع یک ضدحملهٔ موشکی یا هوایی از سوی نیروهای آمریکایی، انهدام هواپیمای اوکراینی را فریبکارانه به گردن دولت آمریکا بیاندازد و از آن بهرهبرداری گستردهٔ تبلیغاتی کند. با خودداری آمریکاییها از مقابلهٔ ضربتی، این سناریو کاملاً خنثی شده و ورق علیه سپاه برگشته است. بنابراین، آنها با انکار و سپس طراحی کارزارهای تبلیغاتی و جعل اسناد (تحریف و فریب) به دروغپراکنی دربارهٔ این واقعه پرداختهاند تا علت اصلی این جنایت جنگی را پنهان کنند.
سهند صابر
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است