به موازات تشدید فشارهای اقتصادی و سیاسی و بالا گرفتن تنش در منطقه بر اثر تحرکات نظامی آمریکا، دعوا و مشاجرهٔ دو باند بر سر مذاکره با آمریکا هم اوج گرفته است.
طرفداران مذاکره، باند خامنهای را متهم میکنند که دارند کشور را به سمت جنگ و نابودی میبرند و آن باند هم اینها را به ترس و تندادن به ذلت متهم میکنند و میگویند چیزی از مذاکره عاید ما نخواهد شد و آمریکا به چیزی کمتر از تسلیم و ذلت ما راضی نیست.
البته تمام اینها جلو صحنه است، در پشت صحنه جنگ و دعوا شدیدتر و وحشت از شرایط انفجاری جامعه بسیار عمیقتر است. جلسات غیرعلنی پیدرپی مجلس ارتجاع که امروز هم جریان داشت، گویای این امر است.
آخوند جلاد رئیسی رئیس دستگاه قضای خامنهای در جلسه مقامات این قوه، هر گونه مذاکره با آمریکا را رد کرد و گفت: «آنچه امروز با آن مواجهیم، شیطنتها، فتنهها و جنگ اقتصادی، روانی و سیاسی است که دشمن به راه انداخته و در مقابل این اقدامات خصمانه، آنچه موجب پیروزی خواهد شد، نه مذاکره، نه تسلیم و نه پیامهای نادرستی است که متضمن هر گونه عقبنشینی یا استقبال از مذاکره با متجاوزان است».(کیهان ۲۴ اردیبهشت ۹۸)
خبرگزاری سپاه پاسداران هم طی تحلیلی طرفداران مذاکره را مورد حمله قرار داد و نوشت: «اعمال تحریمهای اقتصادی و فشارهای سیاسی برای کشاندن ایران به پای میز مذاکره، فضای فکر برخی از نخبگان و افکار عمومی را به سمت سوق داده که ایران باید وارد گفتگوی جدی و بیواسطه با دولت ترامپ شود و حتی به توافق جدیدی دست یابد.
استدلال این عده بر این اساس استوار است که اگر ایران وارد مذاکره نشود، سایه جنگ بر سر کشور سنگینتر خواهد شد و باید هر لحظه منتظر شروع تهاجم نظامی آمریکا به ایران بود».(خبرگزاری فارس ۲۴ اردیبهشت ۹۸)
وقتی کار از کار گذشت!
از سوی دیگر، در مناظرهیی که بین تاجزاده و آخوند نبویان بهعنوان نمایندگان مذاکره و جنگ ترتیب یافته بود، طرفین یکدیگر را بهشدت مورد حمله قرار دادند.
آخوند نبویان در ابتدای صحبت هایش در این مناظره گفت: «یک تفکر در سیاست خارجی ما که غربگراست ۶ سال است حاکم شده. تفکر این است که ما و مردم بیعرضه هستیم و باید مذاکره کنیم. این تفکر دو دستاورد دارد یکی برجام و دیگری هم CFT که الان دنبال آن هستند».
تاجزاده متقابلاً گفت: «اجازه مذاکرات را خود خامنهای در سال ۹۰ یا ۹۲ داد و در همان زمان صالحی که الان رئیس سازمان انرژی اتمی است میگفت اگر همان زمان مذاکره را ادامه میدادیم مشکلات کمتر میشد».
تاجزاده در پاسخ نبویان که مذاکره جویان را ترسو مینامید، افزود: «ما ترسو نیستیم، اما برای (نظام) میترسیم و نمیخواهیم مجبور شویم وقتی کار از کار گذشت دوباره پای مذاکره بنشینیم...
بدترین کار این است که ترامپ پرچم مذاکره دست گرفته و ناو به سمت ما میفرستد اما ما مذاکره نکنیم».
نتیجه مذاکره تقریباً هیچ
نبویان در مقابل با بیان اینکه چه تضمینی وجود دارد که طرف مقابل باز هم زیر مذاکره نزند گفت: «من هم طرفدار مذاکره هستم اما با جنگ و دولت متوهم مردم را نترسانیم. دوباره مذاکره کنیم حتماً این بار باید موشکی را بدهیم. چه کسی تضمین میدهد که دوباره مشکلات قبلی پیش نیاید. تا بهحال که آقای روحانی و ظریف اعتراف کردهاند تقریباً هیچ.»(سایت حکومتی ایران آنلاین ۲۴ اردیبهشت ۹۸)
انفجار از درون
یکی از مهرهها و کارشناسان باند خامنهای به نام فؤاد ایزدی، صداقت آمریکا در مطرح کردن مذاکره را زیر سؤال برد و گفت: «هدف آمریکا در ارتباط با ایران ایمپلوژن یعنی انفجار از درون است و آنها میخواهند ایران از داخل فرو پاشد».
وی افزود: «زنگ زدن لزوماً بهمعنای مذاکره نیست و کلمه دیگری به نام صحبت کردن بوده که در نگاه آمریکاییها این هم بهمعنای مذاکره نیست».
وی در پایان سخنرانی خود با اشاره به این حرف خامنهای که در هیچ سطحی با آمریکا مذاکره نمیکنیم خواستار آن شد که این جمله در مجلس تبدیل به قانون شود. خبرگزاری فارس ۲۳ اردیبهشت ۹۸)
در مقابل سایت بهار وابسته به باند اصلاحطلب طی تحلیلی نوشت: «اعلام آمادگی برای مذاکره با دولت ترامپ علاوه بر آن که سبب ایجاد یک فضای تنفسی و خرید زمان میشود میتواند از موفقیت رئیسجمهور ایالات متحده در این طرح تازه خود نیز جلوگیری بهعمل آورد».
طناب دار
جدال بر سر مذاکره با آمریکا در میان مهرهها و رسانههای دو باند بر پایه این واقعیت است که در شرایط کنونی که آمریکا بیشترین فشار اقتصادی، سیاسی و نظامی را بر روی رژیم متمرکز کرده است، هر یک از دو شق یعنی کوتاه آمدن و تندادن به مذاکره با آمریکا و یا ادامه سیاست کنونی بهمثابه طناب دار برای نظام است.
در شرایط کنونی چنانچه رژیم بخواهد تن به مذاکره بدهد باید تمامی شروط آمریکا را بپذیرد، امری که تبعات خطرناک آن به این صورت بارز میشود که در نهایت حاکمیتی بهعنوان ولایت فقیه از موضوعیت میافتد. به همین دلیل است که باند خامنهای نه تنها مذاکره را رد میکند بلکه موافقان مذاکره یعنی باند مقابل و در راس آن آخوند حسن روحانی را به وادادگی، تسلیم و ذلت در برابر آمریکا و خیانت و وطن فروشی متهم میکنند.
راه دوم یعنی عدم مذاکره و ایستادگی بر سر مواضع کنونی نیز بهمثابه طناب دار برای حاکمیت است بنابراین باند روحانی، باند خامنهای و بخصوص دلواپسان را متهم میکنند که درک درستی از سیاست خارجی، دیپلماسی و مذاکره ندارند.
در این رابطه آخوند روحانی بارها باند مقابل را متهم به بیسیاستی کرده و هم با صراحت وهم با زبان بیزبانی اذعان کرده است که اگر آمریکا بهعنوان طرف مقابل مذاکره اندک مسامحهای بکند آماده مذاکره است.
زیرا روحانی نمیتواند با فشارهای سیاسی و اقتصادی و نظامی آمریکا مقابله کند و مشخصاً در شرایطی که در کنار انزوای شدید جهانی در داخل کشور نیز ضمن اینکه تمامی ظرفیتهای اقتصادی را نابود کرده، مورد تنفر عموم مردم ایران هم قرار دارد.
سرنگونی امری محتوم
در این میان یک نکته را نباید از نظر دور داشت در شرایطی که حکومت آخوندی در بنبست و در سر دو راهی قرار گرفته، آنچه که تعیینکننده است مردم ایرانند که عزم جزم کردهاند بنیان آنرا برکنند.
بنابراین صورت مسأله اصلی مذاکره کردن و مذاکره نکردن رژیم با این یا آن نیست، بلکه جنگ اصلی با نظام ولایت و نجاست، جنگ مردم ایران و ارتش آزادی و کانونهای شورشی است. خامنهای و نظامش در مرحله پایانی از باتلاق و مرداب سرنگونی خلاصی ندارند و سقوط محتومشان به دست مردم و مقاومت پیشتاز آنها محتوم و گریز ناپذیر است.