درست یک سال پیش، زلزله شدیدی به بزرگی ۷.۳ریشتر، ساعت ۲۱:۴۸ دقیقه روز ۲۱آبان ۹۶ استان کرمانشاه را لرزاند. مرکز اصلی زلزله در نقطه صفر مرزی بین ایران و عراق در نزدیکی شهرک ازگله بود. اما تلفات انسانی در آنسوی مرز یعنی در سمت عراق خوشبختانه تک رقمی بود ولی در این سوی مرز یعنی در داخل خاک میهن و در استان کرمانشاه متأسفأنه هزاران نفر بود. خسارت مادی هم بر اساس برآوردهای مختلف بیش از ۱۱برابر بودجه سالانه استان بود.
این زلزله به ۱۰شهرستان و ۱۹۳۰روستای استان کرمانشاه خسارت وارد کرد. بر اساس ارزیابیهای صورت گرفته حدود ۱۰۰هزار واحد مسکونی شهری و روستایی نیز آسیب کلی و جزیی دیده است.
بر اساس برآوردهای انجام شده علت اصلی تفاوت فاحش در تلفات انسانی و خسارت مادی در ایران از یکطرف به ساختوسازهای غیراستاندارد و غیرقابلقبول توسط نهادهای دزد و غارتگر وابسته به رژیم مربوط میشد و از طرف دیگر بهدلیل عقبماندگی و فرسودگی ساختار روستاهای این مناطق که به یمن حاکمیت ننگین رژیم آخوندی در ۳۹سال گذشته تنها فقر و فلاکت در این مناطق گسترده است.
در یکسال بعد از زلزله در این مناطق چه گذشت؟
در همان روزهای اولیه زلزله، برای همه مردم روشن بود که از این رژیم آبی برای مردم زلزلهزده گرم نمیشود. به همین خاطر شاهد یک خیزش عظیم اجتماعی برای رساندن کمک به مردم زلزلهزده بودیم. مقاومت ایران هم ضمن گرامیداشت یاد قربانیان این زلزله، بخشی از کمکهای مردمی که در برنامه گلریزان به سیمای آزادی شده بود را به مردم زلزلهزده اختصاص داد.
اما تا جاییکه به رژیم آخوندی و اقدامات این رژیم برمیگردد، هیچ اقدام مؤثری برای حل مشکلات مردم این منطقه انجام نداد و به مردمی هم که خودشان برای کمک به هموطنان زلزلهزده بپاخاسته بودند اجازه نداد کمکهایشان را به مردم مصیبتزده برسانند و همان کمکها را نیز به یغما و غارت بردند و اکنون بعد از یکسال آخرین وضعیتی که در این مناطق قابل مشاهده است را در چند محور توضیح میدهیم.
۱. نداشتن ایمنی: پس از زلزله قدرتمند ۲۱آبان پارسال، بیش از ۵هزار پسلرزه که همچنان نیز ادامه دارد زندگی را برای مردم غرب کرمانشاه سخت و طاقتفرسا کرده، پسلرزههایی با قدرت ۵.۶ریشتر حکایت از روزهای سخت برای مردم شهرستانهای قصرشیرین، سرپل ذهاب، گیلانغرب و ثلاث باباجانی و حتی شهرهای دیگر استان دارد.
اکنون یکسال از زمان وقوع زلزله پارسال میگذرد و این مدت را تنها کسانی درک میکنند که در مناطق زلزلهزده زندگی میکنند، شبها و روزهایی که هر لحظه دلت میلرزد و آرامش روحی و روانی نداری و هر آن خاطرات تلخ زیر آوار ماندن عزیزان و خراب شدن سرپناه در ذهنت تداعی میشود.
زمین که تکان میخورد گویی منتظری باز هم آنچنان اتفاقی بیفتد که همه شهر را ببلعد، زیرا مردم زخمخوردهاند و به اندازه یک عمر در این یکسال سختی کشیدهاند و به چهره بسیاری که بنگری، میبینی در یکسال به اندازه ۱۰سال پیر و ناتوان شدهاند.
بیشتر مردم مناطق زلزلهزده غرب کرمانشاه را که میبینی اگر چه در ظاهر شاید سرپا هستند و همتشان را دوباره برای ساختن سرپناهی جدید و یک زندگی نو جزم کردهاند، اما گویی باید چندین و چند سال بگذرد که این فاجعه بزرگ را به فراموشی بسپارند، تازه آن هم اگر پسلرزهها بگذارند.
آخرین زمینلرزه به بزرگی ۴.۹دهم ریشتر قصرشیرین را لرزاند و باز هم باعث وحشت مردم منطقه شد.
پسلرزهها میآیند و این پسلرزهها در بلندمدت میتواند حادثهآفرین باشد، زیرا پایههای منازل نیز کمکم سست میشود و مردم از این میترسند که مبادا دوباره آنچه را که از نو ساختهاند با قهر زمین در یک آن دوباره به ویرانهای تبدیل شود.
۲. چپاول حکومتی و عدم بازسازی مسکن: ویرانی و تلفات حادثه زلزله از یک طرف و فساد و چپاول حکومتی از طرف دیگر جان هموطنان زلزلهزده ما در استان کرمانشاه را به لبشان رسانده است. یک عضو مجلس آخوندی از قصرشیرین پس از ۱۱ماه اعتراف میکند که بنیاد مسکن پول زیادی میگیرد ولی کاری نمیکند. که معنای آن چیزی جز بالاکشیدن پولهای این هموطنان زلزلهزده نیست. این فقط مختص بانک مسکن نیست. سپاه پاسداران ولایت فقیه و سرکردگانش و ماجرای کانکسهای قلابی هم که باد آنها را واژگون میکرد، نمود دیگری از همین ماجراست. بسیاری از مقامات رژیم وعده داده بودند که در مدت زمان کوتاهی منطقه را بازسازی میکنند تا مردم به خانههای خود بازگردند، اما بهگفته بسیاری از مردم این منطقه، حتی آواربرداری منازل تخریب شده در بعضی مناطق هنوز بعد از یکسال شروع نشده است.
یک هموطن میگوید: خانه ما در زلزله بهصورت کامل تخریب شد و اکنون نیز در نوبت آواربرداری هستیم. یکی از مردم مناطق زلزلهزده، میگوید بسیاری از مردم کماکان در چادر زندگی میکنند و با توجه به شرایط موجود شرایط بسیار سختی را دارند.
۳. گسترش بیماریهای عفونی: فرهاد تجری، نماینده مجلس رژیم از سرپل ذهاب، میگوید: بیماریهای واگیر هنوز زلزلهزدهها را تهدید میکند. وضعیت فاضلابها، سرویسهای بهداشتی، حمامهای عمومی، آبهای رهاشده و نبود برخی امکانات خطر شیوع برخی بیماریهای واگیر همچون وبا و سالک در این مناطق وجود دارد. فاضلابها و پسابها رهاشده هستند، بیماریهای عفونی در حال گسترش است، وضعیت نامناسب بهداشتی، گسترش بیماری و وجود مار و عقرب در تابستان گذشته گوشهیی از مشکلاتی است که مردم این منطقه با آن مواجه بوده و هستند.سرویسهای بهداشتی(حمام و دستشویی) کم است و معمولا هر ۱۰خانوار از یک سرویس بهداشتی استفاده میکنندو همین موضوع باعث گسترش بیماریهای عفونی در منطقه شده است. تابستان و گرم شدن هوا یک نوع و فرارسیدن فصل سرمای پاییزی و زمستان به شکل دیگری مزید بر علت شده و زندگی مردم را با سختیهای روزافزونی مواجه کرده است.
۴. فقر و بیکاری: در اینجا میخواهیم به سخنان یکی از زلزلهزدگان به نام پیام اشاره بکنیم که در مصاحبه با یکی از رسانههای رژیم میگوید: «با مدرک لیسانس، در ساختمانهای نیمهکاره کارگری میکند و دختر ٢٥روزهاش را درون یک کانکس بزرگ میکند. او میگوید: روزی ٤٠ یا ٥٠هزار تومان درآمدم است. هنوز در کانکس زندگی میکنیم. هر پدری باید از بهدنیا آمدن دخترش خوشحال باشد، ولی من از آن روز تا الآن ناراحتم... روزهای اول زلزله که از سرما میلرزیدیم در تابستان هم در دمای ٦٠درجه توان تحمل آن را نداشتیم و من کاری از دستم برنمیآید. الآن هم سرما شروع شده اینجا حتی یک متخصص هم نداریم که در مواقع اورژانسی به او مراجعه کنیم. باید به بیمارستان برویم آن زمانها تنها کمکی که به من شد، همان ارزاقی بود که از طرف خیرین به ما میرسید. تمام فامیلها و بستگانمان هم در زلزله خانه و زندگیشان را از دست دادند و وضعیتشان مثل ماست. خانه خودمان هم که همچنان ویرانه است و پولی نداریم که آنجا را بازسازی کنیم. از زندگی ناامیدم. هیچکس ارزشی برای ما قایل نشد و من هر روز و هر شب بهخاطر بیپولی و نداری غصه میخورم و عذاب میکشم. هیچ کاری از دستم برنمیآید. با مدرک لیسانسم چندین جا آزمون دادم و درخواست کار دادم، ولی نشد. فایدهای نداشت».
و تازه این کسی است که لیسانس دارد. از روی همین نمونه شما وضعیت بقیه مردم را میتوانید حدس بزنید که بسیار وخیمتر هم هست. بالارفتن آمار خودکشیها ناشی از همین وضعیت است. حتی رژیم به آنهایی که کانکس داده بود گفته کانکسها را میگیریم. تسهیلاتی که برای مسکن دادند بسیار ناچیز و کفاف ساخت مسکن را نمیدهد.
در مقام مقایسه بین آن کاری که کشورهای دیگر میکنند در مقابل مردم زلزلهزدهشان بعد از یکسال، مثلاً در اندونزی بعد از سونامی عظیمی که بهوقوع پیوست، بعد از ۶ماه بالکل چهره شهرههای سونامیزده بهتر از قبل شده بود و فیلمهایش هم موجود هست. اما ایران آخوندزده ما هر حادثه و زلزلهیی منجر به سوق دادن صدها هزار نفر به زیر خط فقر و تهیدست شدن یا آواره شدن میانجامد؛ چیزی که الآن در شهرهای مختلف استان کرمانشاه شاهد آن هستیم.
کمکهای گسترده مردمی و معنای آن
معنای کمکهای گسترده مردمی در روزها و هفتههای اول زلزله در سال گذشته، گویای بیاعتمادی مردم به مقامات و کارگزاران رژیم است. مردم ایران بهصورت خودجوش خیلی کمک کردند. اما رژیم آخوندی نه فقط هیچ کمکی نکرد بلکه حتی مانع از کمکهای مستقیم و خودجوش مردم میشد و حتی ۲نفر از اهالی بوکان و دالاهو در جریان کمکرسانی به مردم به شهادت رسیدند و مردم هم مراسم خاکسپاری آنها را تبدیل به تظاهرات و اعتراض علیه رژیم آخوندی کردند. اعتراض مردم به همین سیاستهای ضدانسانی رژیم بود.
ادعای رژیم درباره نقش نیروهای نظامی رژیم در سازندگی
در همان روزهای اولیه پس از زلزله، نیروهای سرکوبگر رژیم شامل سپاه، بسیج و اطلاعات و انتظامی بهسرعت به منطقه زلزلهزده رفتند تا جلوی اعتراضات مردمی علیه خرابکاریهای رژیم که منجر به گسترش دامنه خسارات و تلفات در منطقه زلزلهزده شده بود را بگیرد. مسکن مهر رژیم که قرار بود که ضدزلزله باشد در این زلزله شاهد بودیم بهطور کامل فرو ریخت. بقیه جاها هم که دیگر اصلاً جای خود دارد. بنابراین یک جنگ و یک رویارویی بین مردمی که میخواستند مستقلا کمک کنند با این نیروهای سرکوبگر بهوجود آمد. و همان زمان افشاگریهای بزرگی از دزدیهای همین نیروهای سرکوبگر انجام گرفت که در فضای مجازی فیلمهای آن را گذاشتند. همینها باعث شد تا نیروهای سرکوبگر با دستگیریهای بسیاری از مردم کمککننده، فضا را برای کمک مردمی ببندند و حتی تعدادی از مردم به همین دلیل توسط نیروهای سرکوبگر رژیم به شهادت رسیدند.
چشم انداز برای مردم منطقه زلزلهزده
البته با اعتراضات مستمر مردم این منطقه و در همبستگی با اعتراضات و قیام سراسری مردم ایران، قطعاً هر چه زودتر به حاکمیت ننگین این رژیم پایان داده خواهد شد و آزادی و آبادانی به ایران و از جمله به مناطق محروم زلزلهزده کرمانشاه باز خواهد گشت.