تحولات میهنمان با سرعتی روزافزون به لحظه تاریخساز آزادی یک ملت نزدیک میشود؛ لحظهای که ثمره ۱۲۰سال مبارزه بیوقفه است و اکنون میرود تا به بار نهایی بنشیند. همین روند، هراس دیکتاتوری را برانگیخته و موجب شده با راهانداختن پروژه «اپوزیسیوننمای دیجیتال» و نیروهای جعلی، تلاش کند بر ترس خود از زمان غلبه کند. اما زمان بازنمیگردد و کاروان تاریخ به سوی رهایی پیش میرود.
در همین پیچ بزرگ تاریخ، رخدادها و افشاگریهایی صورت میگیرد که خطوط را روشنتر از گذشته میکند؛ مرزبندی میان جبهه مردم و جبهه ضدمردم واضحتر از همیشه است. افشای رباتهای وابسته به جریان سلطنت و بقایای رژیم پهلوی، و اکنون افشای “شبکه سیمکارتهای سفید” در پلتفرم X، مهر تأییدی بود بر حقیقتی که دیر یا زود عیان میشد: رسانههای وابسته به ارتجاع و مزدوران سایبری، سالهاست در خدمت جنگ روانی علیه مبارزین واقعیاند.
افکار عمومی طی سالها با «ارتش حسابهای سایهای» و پروپاگاندای تحمیل دوباره سلطنت و گذشته کودتایی فریب داده شد. حسابهایی که تظاهر به مردمی بودن داشتند، اما زائدهٔ سرویس اطلاعاتی حکومت و پیمانکاران روانی آن بودند.
این افشاگری فقط یک اتفاق رسانهیی نیست؛ «لحظه اعتراف تاریخی» است. اعترافی به اینکه حلقههای سایبری سلطنتطلبی و وزارت اطلاعات، عملاً پروژه تضعیف مقاومت را اجرا میکردند. این حقیقت را اکنون هیچ قدرتی نمیتواند وارونه کند.
فصل نخست - از سیاهچاله سرکوب تا زایش مشروعیت: ۳۰خرداد ۱۳۶۰
۳۰خرداد ۱۳۶۰ یک «انتخاب» نبود؛ یک «ضرورت تاریخی» بود. رژیم تازه مستقر شده ارتجاع مذهبی که رهبری انقلاب و حق حاکمیت ملی را با فریب از مردم ربوده بود، با نخستین تظاهرات مسالمتآمیز نیم میلیون نفره مردم ایران، با گلوله پاسخ داد. خمینی دجال انقلابیان بیسلاح را در خیابان به رگبار بست و از فردای آن روز تیربارانها، شکنجهها و قتلهای حکومتی آغاز شد؛ جنایتی که بهلحاظ حقوقی در رده نسلکشی و جنایت علیه بشریت قرار میگیرد.
از این نقطه تاریخی به بعد، مقاومت مسلحانه دیگر «گزینه» نبود؛ «اکسیژن» مردم بود.
رژیم تازهحاکم:
احزاب را ممنوع کرد؛
مطبوعات را بست؛
اعتراض را جرم دانست؛
زنان را به بند و تبعیض و خشونت کشاند؛
صدها هزار نفر از بهترین فرزندان این کشور را اعدام و تیرباران کرد.
قتلعام ۶۷، لکهای نیست که از تاریخ پاک شود. «۳۰خرداد» لحظهای است که تاریخ تصدیق میکند مبارزه مسلحانه ضرورت بود، نه اراده فردی.
اگر انتخابات آزاد، مطبوعات آزاد، احزاب آزاد و حتی حق تنفس سیاسی وجود داشت، ۳۰خرداد هرگز رخ نمیداد. اما وقتی دیکتاتوری هوا را از جامعه میگیرد، قیام تبدیل به اکسیژن میشود.
فصل دوم - تکوین آلترناتیو: شورای ملی مقاومت ایران (۱۳۶۰)
در اوج سرکوب، زمانی که اکثر شخصیتها منفعل شدند، مسعود رجوی با مجموعهیی از افراد مسئول، صادق و فداکار و احزاب مترقی ائتلافی را بنیان گذاشت به نام «شورای ملی مقاومت ایران»؛ پایدارترین ائتلاف سیاسی ایران که وظیفه انتقال حاکمیت به مردم ایران را برعهده دارد.
این آلترناتیو نه لحظهای و اتفاقی، بلکه تداوم تاریخی دولت ملی دکتر محمد مصدق بود و بعدها با تدوین برنامه ۱۰مادهای خانم مریم رجوی برای دوران گذار، نخستین نقشه روشن برای دموکراسی در ایران ارائه شد.
شورا «فرار از واقعیت» نبود؛ «پاسخ به تاریخ» بود. نه معامله پشت پرده، بلکه شفافترین برنامه سیاسی بود که در امتداد نیازهای نسلها شکل گرفت.
انقلابها همیشه یک حلقه مفقوده داشتند: قدرت سیاسی پس از سقوط چه میشود؟ شورای ملی مقاومت برای نخستین بار همین حلقه را پر کرد؛ انتقال قدرت به مردم، با جدایی دین از دولت، برابری زن و مرد و تضمین یک جمهوری دموکراتیک.
از همین نقطه بود که دشمنی ارتجاع و استعمار با شدیدترین شکل آغاز شد؛ چرا که آلترناتیوی واقعی با برنامه و هویت، خطر مرگبار برای دیکتاتوری است.
فصل سوم - سرمایه اجتماعی: از مدار خون تا مدار اعتبار جهانی
سرمایه اجتماعی با «هشتگ» ساخته نمیشود؛ با خون، فداکاری و هزینه تاریخی شکل میگیرد. هر جنبش یا جامعهیی سرمایه اجتماعی دارد، اما وقتی دیکتاتوری آن را نابود میکند، مقاومت واقعی سرمایه اجتماعی ملت را روی شانههای خود حمل میکند.
سرمایه اجتماعی مقاومت ایران:
۴دهه مقاومت در شدیدترین سرکوبها؛
هزاران شهید قتلعام ۶۷؛
شبکه کانونهای شورشی در داخل ایران؛
بقا و انسجام تشکیلاتی در اشرف و لیبرتی در برابر وحشیترین حملات؛
ساخت «اشرف ۳» بهعنوان نماد مقاومت سازمانیافته؛
حمایت هزاران نماینده پارلمانها، نخستوزیران و شخصیتهای جهانی در ۵قاره.
اینها خریدنی نیست؛ با خون و رنج ساخته شدهاند.
نمونه والای این سرمایه اجتماعی مادر رضاییهاست؛ مادری که ۱۲نفر از خانوادهاش را به راه آزادی تقدیم کرد، نه برای نام، نه برای شهرت، بلکه برای آینده نسلها.
این تعریف واقعی سرمایه اجتماعی است: فدای بیکران برای آزادی یک ملت.
هیچ «اپوزیسیون دیجیتال» حتی یکهزارم این سرمایه را ندارد.
فصل چهارم - افشای دروغ بزرگ: مسأله «سیمکارت سفید»
سالها عوامل اطلاعاتی و رسانهیی وابسته به سلطنتطلبها ادعا میکردند:
«مقاومت پایگاه اجتماعی ندارد»
اما:
قتلعام ۶۷ سند وفاداری تاریخیست؛
گزارشهای دکتر جاوید رحمان، جنایت رژیم علیه مجاهدین را تأیید کرد؛
عملیات کانونهای شورشی استراتژی مقاومت را در میدان اثبات کرد؛
نقش سازمانیافته در قیام ۹۸ به اعتراف خامنهای رسید؛
شبکه تشکیلاتی حتی در زندانها ادامه داشت.
رژیم و عواملش با هزاران اکانت جعلی، هوش مصنوعی و سیمکارتهای سفید، پروپاگاندای فریب ساختند. اما افشاگری اخیر نشان داد دفتر پهلوی تا چه حد از داخل به وزارت اطلاعات وصل بوده و خطگیری مستقیم میکرده است.
برای جمعیتی ۷۰میلیونی، با ۱۷هزار اکانت «رهبر محبوب میساختند» و فضای مجازی را پر از توهین و فاشیسم سلطنتی میکردند.
اما پرده افتاد.
این رسوایی «پیروزی رسانهیی» مقاومت نبود، بلکه شکست تاریخی فریبکاران بود.
فصل پنجم - شکاف تاریخی: اپوزیسیون دیجیتال در برابر مقاومت سازمانیافته
وقتی کانونهای شورشی در میدان عمل رژیم را ضربه میزنند، طبیعی است که دیکتاتوری و حامیانش بخواهند با «قهرمانسازی مصنوعی» پاسخ دهند.
اما «اپوزیسیون دیجیتال» چگونه شکل گرفت؟
آنها:
نه تشکیلات داشتند،
نه برنامه سیاسی،
نه ساختار پاسخگو،
نه ریشه اجتماعی،
نه قدرت سازماندهی،
نه فداکاری.
پس با دو ابزار پیش رفتند:
۱) پروژه بتسازی رسانهیی
۲) ترولسازی آنلاین با هزاران حساب جعلی
این مدل، نسخه بهروزشده همان روش دیکتاتورهاست:
«چیزی که وجود ندارد را با تبلیغ عظیم بهعنوان واقعیت جا بزن!»
سلطنتطلبها خیال کردند میتوانند با «لایک و فالو» حکومتی را برگردانند.
اما سیاست نه با لایک، بلکه با مشروعیت، سازمان، تاریخ، فداکاری و برنامهریزی ساخته میشود.
به همین دلیل تمام این پروژه در نخستین مواجهه جدی با حقیقت، شکست خورد.
اپوزیسیون دیجیتال در بهترین حالت یک توده هیجانی بود، نه رهبری، نه برنامه، نه راهبرد.
به پایان رسید چون چیزی برای ادامه نداشت.
فصل ششم - نقش مقاومت در قیامها: جامزهر ولایتفقیه
خامنهای چند سال تلاش کرد نقش مقاومت را در قیامها پنهان کند، اما:
اعترافات پس از قیام ۹۸
وحشت دستگاه امنیتی
اتهامزنیها
و نهایتاً سرکوب خونین
همه نشان داد چه کسی پشت حرکتهاست.
در قیام ۱۴۰۱، رژیم رسماً اعلام کرد:
«کانونهای شورشی طراحی و هدایت میکنند».
این اعتراف ساده نبود؛
پرده از حقیقت برداشت:
رژیم از شورای ملی مقاومت بیش از هر جریان دیگر میترسد.
چرا؟
زیرا تنها نیرویی است که:
ریشه تاریخی دارد،
بدیل مشخص دارد،
برنامه دوران گذار دارد،
سازماندهی عملی دارد،
هویت مستقل دارد.
بقیه تنها «صدای مجازی» هستند؛
اما مقاومت «قدرت واقعی اجتماعی» دارد.
فصل هفتم - چرا حکومت و سلطنت از شورا میترسند؟
چون شورا در ۳سطح آلترناتیو است:
۱) سیاسی - برنامه دموکراتیک، جمهوری مبتنی بر رأی مردم
۲) اجتماعی - نمایندگی رنج و خون مردم
۳) سازمانی - شبکه تشکیلاتی در داخل و خارج
رژیم میداند که اگر روز سقوط برسد، تنها نیرویی که میتواند قدرت را به مردم منتقل کند و کشور را به گذار امن و بدون تجزیه ببرد، شورای ملی مقاومت است.
از همین نقطه است که ترس رژیم به هراس تبدیل شده و این هراس را در «پروژه سلطنت دیجیتال» پنهان کرده است.
هشتم - رسانه، تاریخ و مشروعیت: ۳محور نهایی
۱) رسانه؛ ابزار برای حقیقت یا تحریف؟
رسانه اگر بدون اخلاق باشد، کارخانه دروغ است.
مقاومت اما رسانه را نه برای تبلیغ خود، بلکه برای آگاهسازی جامعه بهکار گرفته.
۲) تاریخ؛ قاضی نهایی
هیچ جنبشی در خلأ شکل نمیگیرد.
شورا بر ۴دهه تاریخ تکیه دارد.
دیجیتالگرایی بر «رأی خریداریشده» و «بازار هیجان» تکیه دارد.
۳) مشروعیت؛ «حق» است نه «تبلیغ»
مشروعیت خریدنی نیست؛
مشروعیت زاییده حقیقت و فداکاری است.
فصل نهم - معنای واقعی «جایگزین»
آلترناتیو یعنی:
قدرت گرفتن برای انتقال قدرت به مردم
نه ساختن دیکتاتوری جدید
نه تجزیه، نه آشوب
بلکه ساختن جمهوری دموکراتیک
در این تعریف، تنها نیرویی که هم برنامه روشن دارد و هم هزینه داده و هم قابلیت اجرای دوران گذار را دارد، شورای ملی مقاومت ایران است.
دهم - نتیجهگیری: لحظه روشن تاریخ
تمام پردهها کنار رفتهاند:
سلطنت دیجیتال یعنی پوچسازی تاریخ
مقاومت یعنی بازسازی تاریخ
سلطنت یعنی گذشته شکستخورده
مقاومت یعنی آینده ممکن
سلطنت یعنی «ما را بپرستید»
مقاومت یعنی «ما را نقد کنید، اما با ما برای آزادی بجنگید»
سلطنت یعنی نمایش
مقاومت یعنی مسئولیت
سلطنت یعنی حساب جعلی
مقاومت یعنی خونهای حقیقی
رژیم تسلیم واقعیت شده است؛
سلطنت دیجیتال هم تسلیم افشاگری شد.
اکنون تنها یک حقیقت باقی مانده:
آلترناتیو مردم ایران یکبار برای همیشه تثبیت شد.
و این جمله تاریخ است:
«شورای ملی مقاومت ایران، تنها آلترناتیو واقعی رژیم ولایت فقیه، با پشتوانه خون، برنامه، مشروعیت سیاسی و سرمایه اجتماعی».
آرمان – کانون شورشی از تهران
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است